•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 273
  • 274
  • 275(current)
  • 276
  • 277
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
(2013/01/18, 12:41 PM)arezooo82 نوشته است: یکی از همکلاسیام چند وقت پیش از طریق یه واسطه ازم خواستگاری کرد..دیروز حرفامون رو با هم زدیم..فکر میکردم این یکی با همه فرق داره..خیلی آقا به نظر می اومد..همه حرفامون رو زدیم و آخر از همه گفتم که ام اس دارم..اصلا نه پرسید ام اس چیه،نه پرسید چطوریه و ... گفت آرزو خانوم من از این به بعد مثل یه برادر کنارتونم!!! واقعا از ظاهر و رفتاری که ازش دیده بودم 1% هم فکر نمیکردم واکنشش این باشه..انصافا من چیزی کم ندارم..فقط اسم ام اس رو شنید،یهو شد برادرم...آدم دلش میشکنه sad2 sad2 اما من خدا رو دارم..با امید و روحیه عالی به زندگیم ادامه میدم Smile نیمه گمشده من هم ،اون مرد واقعی یه روز میاد سراغم و تا همیشه کنارم می مونه...
ایش! می خواستی بگی بردار ترسویی که جا میزنه به چه دردم می خوره؟confused2

پ ن: راستی میگما شاید ما بلد نیستیم چطوری مساله رو مطرح کنیم همون اول میگیم ام اس دارم که طرف فکر می کنه گفتیم قصد کشتنت رو دارم! جوونای این دوره زمونه هم که راحت طلب و سوسول فوری فلنگ رو می بندند! کاش یه مشاور درست و حسابی میومد ماهارو تو این زمینه راهنمایی می کرد که چه موقع و چه جوری این موضوع رو با خواستگارا یا شخص مورد علاقه مون مطرح کنیمangel

 تشکر شده توسط : khatereh. , arezooo82 , مهري
(2013/01/18, 12:22 PM)OMG! نوشته است: فکر کنم یه سالی از تشخیص بیماریت می گذره درسته؟
منم اولش که متوجه بیماریم شدم همین حس رو داشتم با کل دنیا هم قهر کرده بودم و می گفتم هرگز ازدواج نمی کنم ولی الان با گذشت زمان دیگه همچین حسی رو ندارم. بنابراین فکر کنم اهنوز در شرایطی نیستی که بتونی در مورد چیزای مهم زندگی مثه ازدواج تصمیم قطعی بگیری به خودت زمان بده روحیه ت رو حفظ کن بعد سر فرصت بشین فکر کن بدون وجود این بیماری نظرت نسبت به ازدواج با این شخص چی بود؟ آیا حاضر بودی برگشتنش رو بپذیری و به این رابطه یه فرصت دیگه ای بدی یا نه هنوزم جوابت منفی بود؟

فکر کنم قبولش میکردم
من حتی بار اول که ازش جدا شدم به خاطر روحیه بد خودم بود به خاطر فوت یکی که برام خیلی عزیز بود به هم ریخته بودم ازش خواستم به من فرصت بده تا حالم که بهتر شد تصمیممو بگیرم اما بعدش ...
 تشکر شده توسط : OMG!
(2013/01/18, 02:39 PM)khatereh. نوشته است: فکر کنم قبولش میکردم
من حتی بار اول که ازش جدا شدم به خاطر روحیه بد خودم بود به خاطر فوت یکی که برام خیلی عزیز بود به هم ریخته بودم ازش خواستم به من فرصت بده تا حالم که بهتر شد تصمیممو بگیرم اما بعدش ...

خب عزیزم توکل به خدا! دلیلی نداره الانم ازش دوری کنی یه فرصت دیگه به خودتون بده .. مطمئنم اگه یکی کنارت باشه که دوستش داشته باشی بهتر میتونی از پس ام اس بربیای تا اینکه تنها باشی.
درضمن حتما با پزشکت هم صحبت کن! همه ی ماها خیلی از این بیماری می ترسیم ولی با پیشرفتای جدید و داروهای فعلی ام اس به وحشتناکی گذشته نیست! میدونی پزشک من اوایل که ازش درمورد ازدواج سوال می کردم جواب درستی نمیداد ولی الان هم به من هم سایر بیماراش توصیه می کنه که ازدواج کنیمSmile
 تشکر شده توسط : khatereh.
(2013/01/18, 01:53 PM)OMG! نوشته است: ایش! می خواستی بگی بردار ترسویی که جا میزنه به چه دردم می خوره؟confused2

پ ن: راستی میگما شاید ما بلد نیستیم چطوری مساله رو مطرح کنیم همون اول میگیم ام اس دارم که طرف فکر می کنه گفتیم قصد کشتنت رو دارم! جوونای این دوره زمونه هم که راحت طلب و سوسول فوری فلنگ رو می بندند! کاش یه مشاور درست و حسابی میومد ماهارو تو این زمینه راهنمایی می کرد که چه موقع و چه جوری این موضوع رو با خواستگارا یا شخص مورد علاقه مون مطرح کنیمangel

نه بابا من همه جورش رو الحمدالله تجربه کردم!! به یکی بعد از دو سال گفتم،رفت...به یکی بعد از یه ماه گفتم،رفت..یکی هم که کلا دید من چیزی کم ندارم و عادی دارم زندگی میکنم،مشکلی هم نداشت،مامانش نذاشت...این یکی هم که اینطوری...دیگه موندم چیکار کنم...ولی این اولین نفری بود که اصلا نپرسید ام اس چیه!یهویی کنار کشید..
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
 تشکر شده توسط : OMG! , paeazan , mehdernet2
(2013/01/18, 11:34 PM)arezooo82 نوشته است: نه بابا من همه جورش رو الحمدالله تجربه کردم!! به یکی بعد از دو سال گفتم،رفت...به یکی بعد از یه ماه گفتم،رفت..یکی هم که کلا دید من چیزی کم ندارم و عادی دارم زندگی میکنم،مشکلی هم نداشت،مامانش نذاشت...این یکی هم که اینطوری...دیگه موندم چیکار کنم...ولی این اولین نفری بود که اصلا نپرسید ام اس چیه!یهویی کنار کشید..

عجبا! اون که بعد 2 سال گذاشت و رفت دیگه خیلی ....
من پارسال به یکی از خواستگارام جلسه ی دوم گفتم ولی گفتم دوست ندارم به هیچکی حتی مادرت بگی اگه هم خواستی از کسی مشاوره بگیری لطفا از یه آدم مطلع بگیر حتی اگه خواستی می تونیم بریم پیش دکترم. بعد دیگه اونم از مشاورش پرسیده بود و اون راضیش کرده بود ولی خب دست آخر خودم بهش گفتم نه! چون شرایط کاریش رو دوست نداشتم icon_cry
 تشکر شده توسط : arezooo82
(2013/01/18, 11:49 PM)OMG! نوشته است: عجبا! اون که بعد 2 سال گذاشت و رفت دیگه خیلی ....
من پارسال به یکی از خواستگارام جلسه ی دوم گفتم ولی گفتم دوست ندارم به هیچکی حتی مادرت بگی اگه هم خواستی از کسی مشاوره بگیری لطفا از یه آدم مطلع بگیر حتی اگه خواستی می تونیم بریم پیش دکترم. بعد دیگه اونم از مشاورش پرسیده بود و اون راضیش کرده بود ولی خب دست آخر خودم بهش گفتم نه! چون شرایط کاریش رو دوست نداشتم icon_cry

قصد منم این بود ببرمش پیش دکترم..ولی این اصلا مهلت نداد از دهنم دربیاد!!
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
 تشکر شده توسط : OMG!
(2013/01/19, 05:29 PM)arezooo82 نوشته است: قصد منم این بود ببرمش پیش دکترم..ولی این اصلا مهلت نداد از دهنم دربیاد!!

خوبه واگیردار نیست و این همه ازش می ترسند! همه شم تقصیر بی اطلاعیه.

بعضی وقتا فکر می کنم نظر به اینکه میزان در حال افراد است خوبه اونایی که از ظاهر شون مشخص نیست فعلا چیزی به طرف نگند ولی خوب بازم دلم طاقت نمیاره icon_cry
به نظر منم اونی که ظاهرش سالمه و خوبه نباید بگه انقد نگید غیر اخلاقیه شاید یکی واقعا قسمتتونه و تو سرنوشت شما باشه و اینطوری بره و ...
البته من اینو از یه مثلا ازین حجت الاسلام ها پرسیدما گفت
گاهی سکوت برای بقا لازمه ؛نشکونش
 تشکر شده توسط : OMG!
(2013/01/20, 01:04 PM)negarrrr نوشته است: به نظر منم اونی که ظاهرش سالمه و خوبه نباید بگه انقد نگید غیر اخلاقیه شاید یکی واقعا قسمتتونه و تو سرنوشت شما باشه و اینطوری بره و ...
البته من اینو از یه مثلا ازین حجت الاسلام ها پرسیدما گفت

اوهوم! بقیه هم ممکنه پس فردا هزار و یه بیماری بگیرند یا خدای ناکرده تصادف کنن و اون آدم فعلی نباشند هیچکس نمیتونه تضمین و تعهد بده که همیشه همینیه که هست پس وقتی یکی مشکل خاصی نداره که روی زندگیش تاثیر زیادی بذاره نباید قضیه رو گنده کنه و به همه بگه! ما خودمون وقتی بار اول اسم ام اس رو شنیدیم ترسیدیم و تا ته خط رفتیم خوب معلومه بقیه هم می ترسند و جا میزنند...sad2

بچه ها...
من اینو قبلا هم گفتم...الانم میگم و باز هم خواهم گفت:
این مسئله ی ام اس حتی اگه خفیف باشه حتی اگه احتمالش بره باید به همسر گفته بشه....
من کاری با خونواده ی همسر ندارم....خیلی ها بیجنبنangry2شاید فردا با کوچکترین بحثی از این ام اس به عنوان حربه علیهتون استفاده کنن و این باعث فاصله افتادن بینتون بشه و اختلاف بین شما و همسرتونangry2
ولی باید به طرف مقابل بگین...حتــــــــــــــــــــــما!
مگه خودمون نمیگیم ام اس هزار چهره داره؟
از کجا انقد مطمئنید شاید خدایی نکرده زبونم لال شمایی که اصلا مشکل ظاهری نداری فردا با یه حمله بدنت تا چند ماه بیحس شد!
چه جوری میخوای اینم قایمش کنی از طرف مقابل؟
میتونی یه پارچ آبو که میده دستت بزاریش سر جاش؟
میتونی 1 لیوان آب دس بگیری بدی بهش؟
گیرم یه 1 هفته میگی بیخیال هیچی نیستو خودش خوب میشه و اینا....
بعد یه مدت اون نمیگه پاشو بریم پیش دکترببینم تو چته؟
بری معلوم بشه دروغ گفتی میدونی چقد پیشش خراب میشی؟
بخدا قسم دیگه بهت اعتماد نمیکنه....
بخدا کار به جدایی هم میکشه....
اگه ثابت کنه که قبل عقد مریض صعب العلاج بودی و ازش پنهون کردی میتونه راحت ازت جدا شه یا طلاقت بده....
ترو خدا می ارزه؟
می ارزه قولش بزنیمو سلامتیمونو به خطر بندازیم و هی دغدغه داشته باشیم که بفهمه چی میشه؟
می ارزه سرت گیج بره مثلا....ولی از ترست که مبادا بویی ببره چیزی بهش نگی و به زورم شده ادامه بدی؟
بخدا نمی ارزه....
بهش بگین...
همون جلسه ی دوم....
نزارین وابستتون بشه بعد بهش بگین...
این حقشه بدونه...حقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه!
هر چقدرم ادعا کنیم ما سالمیم باید اینم قبول کنیم که یه بیمار ام اسی هستیم که به راحتی قابل کنترله....
بزا اونم اینو بدونه و تصمیم بگیره...
باهاتون موند بدونین تا آخر عمر این آدم میمونه و میتونید بهش تکیه کنین...
اگه نموند بزارین بره....مطمئن باشین از اون دسته آدماییه که شریک زندگیشو سر هیچی میزاره و میره(بعد ازدواج منظورمه)
یعنی با کوچکترین بهونه ای این آدم خواهد رفت!همون بهتر که الان بره....قبل رسمی شدن....!
بگید به طرف بچه ها.......ازتون خواهش میکنم!
زنـــــــــــــــــــــده ام با نفـــــــــــــــــــس تو...!
 تشکر شده توسط : ehsan 10054 , ماه , amir di , khatereh. , OMG! , نازلی , zenith , پرستو احمدی , برگ 7 , chipchip , آنا
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 273
  • 274
  • 275(current)
  • 276
  • 277
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,252 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,883 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,545 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 94,392 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,125 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
7 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست