•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 214
  • 215
  • 216(current)
  • 217
  • 218
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
(2012/05/01, 03:39 PM)shokolat نوشته است: سلام دوست عزیز شما دندانپزشکید درسته؟اگر هستید پس خودتون توی مسایل فیزیکی و اناتومی وحتی برخی عارضه ها اگاهی کامل باید داشته باشیدicon_cry
پس با مطالعه بیشتر میتونید یه اطلاعات جامع به طرف بدید اما اون بعدقضیه که گفتید فرار نکنهlaughing3این پیشنهاد و اصل رو همیشه بیاد داشته باشید قرار نیست در جلسه اول و دوم این موضوعات گفته بشه چیزهای مهمتر اول احتیاج به بررسی داره وقتی از نظرتون اوکی بود بعد وارد مرحله گفتن این قضیه باید بشید.
شاید اشتباه خیلی از ماها این باشه که فکر میکنیم طرف اول باید با این قضیه کنار بیاد نمیگم مهم نیستا نه،منظورم اینه که انقدر اطمینان از توانایی هاو تلاشامون داشته باشیم که بتونیم به طرف اثبات گفته بکنیم و بعد درکنارش بگیم راستی شما مشکلی با این موضوع نداریدTongue
مطمئنا ادم عاقل و دید واقع بین وقتی مارو بپذیره این مورد عارضه رو هم خواهد پذیرفت کمااینکه خیلی های ما هیچ مشکلی نداریمagreement2agreement2
ما منتظر شیرینی هستیمevilgrin0039.gif

اگه خدا خواست و جور شد حتما، بروی چشمShy
یا من اسمه دوا و ذکره شفاء
همیشه صادق باشید. چیزی را پنهان نکنید و اگر رفتند و جواب منفی دادند، نترسید چون حتماً حکمتی در کار بوده است و خدا می‌گوید در چیزی که به نظر شما بد است، خیر نهفته است.
من هر بار که می‌گفتم ام‌اس دارم همه می‌رفتند و خوب واقعاً دردناک بود برایم چون بار آخر واقعاً طرف گفت آی من عاشقم من الم من بلم و گریه کرد پشت تلفن و بعد گفت وای! من جواب مادرزن دختر دایی عروسمان را چی بدهم اگر بلند نشوی وسطی بازی کنی؟!!!
ولی وقتی به امیر گفتم و حتی خیلی هم تند و تیزش کردم و گفت مشکلی نیست همه‌اش می‌گفتم زرشک! اینم می‌خوات قالم بذاره، ولی مرد نیکی بود و تا حالا هم یکبار ندیدم و حس نکردم که کم بیاره در برابر مشکلاتم. صبور و صادق و قوی باشید و توکل کنید به خدا.icon_question
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
 تشکر شده توسط : dr.dentist , MAHDI , fireboud , شيدا رها , nazii , arezooo82 , zenith
خب ایشالله خوشبخت بشید ولی خب بله باید شناخت داشته باشه و دوستمون داشته وگرنه بی خیال ازدواج و ...
 تشکر شده توسط : sohaa , dr.dentist , شيدا رها , arezooo82
سلام دوستای مهربونم ام اس یه عارضه یا بیماری نیست یه امتحانه ومن مطمئنم که همه ما سربلند بیرون میایم خود من ازسال 85 ام اس دارم وخدا رو شکر تا الان مشکلی نداشتم وهفته ای یک بار سینوکس تزریق می کنم وان شاالله بعد ازاین هم نخواهم داشت جز خانوادم ودکترم کسی از این موضوع خبر نداره چون حوصله نگاهها وحرفهای مردم رو ندارم خیلی از موفقیت های زندگیم رو توی این سالها به دست آوردم ومن خودم که خیلی تغییر کردم از لحاظ فکر ونگاه به زندگی مثل یک تلنگر بود برام بچه ها راست می گن ما هیچ چی کم نداریم از مهربونی کار درس ازخیلی از دور وبری های خودم که خیلییییییی جلوترم خدا رو شکر با اینکه یه دخترمagreement2
اما در مورد ازدواج من الان 2 ماه نامزد کردم بعد ازچند جلسه صحبت به همسرم گفتم البته خاطره بدی داشتم چون ازبین تمام خواستگارم به 2 نفر گفتم که اولی قبول کرد ولی بعد از چند روز تماس گرفت وگفت پشیمونه به خاطر همین در مورد گفتن به همسرم مردد شدم با چند تا روانشناس صحبت کردم تنها یه نفرشون گفت نگو اما بقیه مثل من فکر میکردن ومنم گفتم وایشون قبول کرد اما گفت با دکترتون صحبت کنم یه روز با هم رفتیم وهر چی سوال داشت پرسید ودکترم هم عین واقعیت جواب داد اما پدرانه smiling وحالا هم خدا رو شکر روزای خوبی داریم صداقت از همه چی بهتره خدا بزرگه من کل زندگیم رو به خدا سپردم ان شا الله هرچی خیره برای هممون اتفاق می افته شک نکنید. مراقب خودتون باشید خیلی، تلاش کنید اما استرس نداشته باشید همتون رو دوست دارم
 تشکر شده توسط : gilane , dr.dentist , havaars , شيدا رها , arezooo82
(2012/05/02, 09:26 AM)havaars نوشته است: همیشه صادق باشید. چیزی را پنهان نکنید و اگر رفتند و جواب منفی دادند، نترسید چون حتماً حکمتی در کار بوده است و خدا می‌گوید در چیزی که به نظر شما بد است، خیر نهفته است.
من هر بار که می‌گفتم ام‌اس دارم همه می‌رفتند و خوب واقعاً دردناک بود برایم چون بار آخر واقعاً طرف گفت آی من عاشقم من الم من بلم و گریه کرد پشت تلفن و بعد گفت وای! من جواب مادرزن دختر دایی عروسمان را چی بدهم اگر بلند نشوی وسطی بازی کنی؟!!!
ولی وقتی به امیر گفتم و حتی خیلی هم تند و تیزش کردم و گفت مشکلی نیست همه‌اش می‌گفتم زرشک! اینم می‌خوات قالم بذاره، ولی مرد نیکی بود و تا حالا هم یکبار ندیدم و حس نکردم که کم بیاره در برابر مشکلاتم. صبور و صادق و قوی باشید و توکل کنید به خدا.icon_question

مي تونم بپرسم آشنايي شما چطوري بوده؟ فقط اين كه سنتي بوده يا نه. من فقط مي خوام بدونم همسر شما ابتدا چطوري شما رو شناخت كه پاي همه چي وايستاده؟ كه تفاهم داريد و ام اس در برايرش كوچيكه؟ از چه طريق؟ انقدر دوست داشتن بايد از يه جا شروع شده باشه.
اگه دوست داشتيد بگيد آشناي تون ابتدا چطوري بوده. خواستگاري سنتي بوده يا؟
نمي دونم تونستم منظورم رو بگم يا نه چون خودم تقريبا نفهميدم!
من خيلي سوال پرسيدم ولي سوال اصلي م اينه كه
همسرتون شما رو از كجا شناختند؟ كه ام اس ديگه براشون عاديه( اين دقيقا همون چيزيه كه مي خوام اگه مي شه بگيد)
تو خواستگاري سنتي كه تقريبا شناختي نيست. خواستگاري شما سنتي بوده يا شما رو از قبل مي شناختند؟ اگه آره از كجا؟


من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!
من و شوهرم همدیگر را ندیده بودیم و فقط حدود یک سالی می‌شد که وبلاگ‌های هم را می‌خواندیم. فاصله‌ی اولین گفتگوی ما تا پیشنهاد ازدواج ایشان چند روز بود. موقع خواستگاری غیرحضوری من همه چیز را گفتم و حتی اغراق‌آمیز هم گفتم. دو هفته‌ی بعد ایشان آمدند تبریز ـ ایشان تهرانی بودند ـ و مرا با عصای سحرآمیزم دیدند. از صبح تا شب توی پارک بودیم و نهایت خستگی مرا از نزدیک مشاهده کردند و راه رفتنم را. خودم خواسته بودم بیرون همدیگر را ببینیم. تا کاملاً وضعیت مرا لمس کنند. ایشان برگشتند تهران و دو هفته‌ی بعد همراه خانواده‌اشان آمدند و در عرض سه روز خواستگاری رسمی و عقد انجام گرفت.
فاصله‌ی زمانی آشنایی فراوبلاگی من و ایشان، تا عقدمان چهل روز طول کشید. بعد هم بعد از سه ماه تقریباً رفتیم زیر یک سقف زندگی را شروع کردیم ... سوال دیگری نبود؟!
یک روزی که در پارک با هم بودیم اصلاً خوش نگذشت!
مردم خیلی زننده و بد نگاه می‌کردند. منظورم به وضعیت راه رفتنم با عصا بود. بعد هم یکجایی که من روی چمن‌ها نشستم، یکی از باغبان‌ها به نگهبان پارک گفت کاری‌شان نداشته باش، مریضه! من حتی آن روز از زور استرس و فشار عصبی گریه‌ام گرفت ... خیلی بد بود ... خجالت کشیدم کلی از امیر. دلم می‌خواست مثل چند سال قبلش تند راه بروم از پله‌ها بروم بالا و این نگاه‌ها نباشند و این حرفها ...rolleyes
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
 تشکر شده توسط : hanie , nanaz , nazii , شيدا رها , arezooo82 , fireboud , fatima , paeeze
(2012/05/02, 07:59 AM)sohaa نوشته است: آرزو منم از اسن مشكلات داشتم... اي كاش ميگفتن تفاهم نداريم... گفتن نميتونيم با ام اسي ازدواج كنيم...
من كه از اول گفته بودم و گفتي من مشكي با ام اس ندارم... بيخود كردي اول ميگي مشكلي ندارم و بعد ميگي چوم ام اس داري نميتونم باهت ازدواج كنم...
از اين آدما متنفرم م م م م م م ...

ببین اینطور آدما مشکل شخصیتی دارن.خدا خیلی دوست داشته که نذاشته وارد زندگیت بشن
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
 تشکر شده توسط : sohaa
ممنون. نه سوالم همين بود و جوابش رو هم گفتيد.
خب اين جواب مي تونه نشون بده كه بايد اول كسي رو دوست داشت بعد ام اس ديگه مهم نيست.
ولي وقتي به كسي كه براي بار اول ديديد بگيد ام اس دارم آره مي ذاره مي ره. من اينجا تو اين انجمن چند جا خوندم كه با سرطان آدم ها مي ميرن يا عين اين جمله كه با سرطاني نمي شه زندگي كرد. خب من بنا به دلايلي اين ها رو شناختم و اگر كه كسي سرطان داشته باشه، اگر دوستش داشته باشم قبول مي كنم. يعني برعكس حرف شما چون سرطان رو مي شناسم.
چيزي كه هست و واقعيته اينه كه پدر و مادر تا يه موقعي همراه آدم هستن. نه هميشه. تنها زندگي نمي شه كرد.
و يه واقعيت ديگه اين كه دخترها حق انتخاب ندارند. شايد بايد ديده بشند. دختري كه سر كار نمي ره يا هيچ فعاليتي نداره هيچ حق انتخاب شدن هم نداره. اين يه واقعيته. حتي اگه بهترين باشه.
من يه پدر مجازي دارم! يه پدر محكم و مهربون. يه لينك مي ذارم براي دخترها. بخونيدش.
http://www.hamdardi.net/thread-229.html
من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!
 تشکر شده توسط : paeeze , fireboud , ehsan 10054 , gilane , havaars , شهرزاد , sohaa
یه نه بگو یه عمر راحت باش
...
(2012/05/03, 11:15 AM)ehsan 10054 نوشته است: یه نه بگو یه عمر راحت باش
آخه اگه نه بگه كه شما پسرها تنها مي مونيد! اون وقت ممكنه بزنيد به كوه و بيابون!

من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!
 تشکر شده توسط : ehsan 10054 , شهرزاد , sohaa , arezooo82
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 214
  • 215
  • 216(current)
  • 217
  • 218
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,184 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,739 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,423 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,823 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,114 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
7 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست