من فقط سرما میخوردم زیاد بعدن معلوم شد لوزه سومم خیلی بیش از حد بزرگه درش آوردن بعد کمتر سرما خوردم به هیچ خوراکی هم وابستگی شدید یا بیزاری مفرط ندارم همه چی هم میخورم فقط زیاد از حد لی لی به لالای افکارم میزارم و دلم میخواد همه چیز حل شه و به ایدالها نزدیک بشه هیمن خودش باعث تشدید نگرانی و استرس میشه که باام اس اجینه کاملا
نمی دونم چرا من اینطوری شدم فربد:
یه چیزایی از خودم در میارم مثلا تو فرض کن یه تیکه کلام
بعد شب میبینم یکی تو تلویزیون گفت
یا جریان اینکه دکترم بهم گفت ام اس داری رو اولین بار که گفتم
همه گفتن این مث طلا و مس ه!
در صورتی که من ندیدمش هنوز!
یا فیلم 127 که تو میگی و ندیدمش!
اینقدر برام
دژاوو پیش میاد که روانی میشم
علیرضا منم اینجوریم که خیلی چیزا واسم آشناست
ادمایی که اولین بار میبینم و انگار قبلن باهاشون بودم و خاطره دارم ازشون
همه فیلمای دنیا رو انگار دیدم یعنی وقتی یه فیلم و تماشا میکنم یه صحنه هایی از اون فیلم برام اشناست
یعنی ام اس دارم؟
و میدونم که این آشنایی من با عالم هستی ربطی به ام اس نداره ولی گاهی اذیت میشم از اینهمه آشناهای غریب...
این طور که پیداست نقطه مشترک ما ام اسی ها همین دژاوو است !
با زمزمه این کلمه دژاوو احساس کردم تو یه کافه تریا تو یکی از پیاده روهای فرانسه نشستم دارم یه قهوه میخورم یه روزنامه هم میخونم یه ادم آشنایی رد میشه که داره بهم نگاه میکنه و منم برمیگردم بهش میگم دژاوو (یعنی من شما رو قبلا کجا دیدم) و اون فقط نگام مکینه و شایدم داره فک میکنه من دیوونه شدم
ولی من اونو قبلا حتما یه جایی دیدمش
منم اين دژاوو را هستم .
خيلي وقتها برام اتفاق ميافته
اصلا بعضي اوقات قبل از اين كه اين حالت پيش بياد حسش ميكنم
دژاوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّوّ
پس يکی از وجه اشتراکامون پيدا شد
من عاشق دژاوو هستم
آنقد خوشم مياد يه اتفاق قبل اینکه بيفته من ميدونم بايد چيکار کنم:agre:
همیشه کلی سر این قضیه ذوق میکردم
جالبه که وجه اشتراکمونه
ااااااا خب این که برا همه پیش میاد
یعنی اونا هم ام اس دارن ؟
این که نشد وجه اشتراک