2011/06/21, 09:50 PM
2011/06/21, 11:24 PM
خودخوری
اینکه هر حرکت دیگران واسه من معنی داره
وپیش خودم آنالیز میکنم
.
.
.
اینکه هر حرکت دیگران واسه من معنی داره
وپیش خودم آنالیز میکنم
.
.
.
2011/06/22, 01:00 AM
من خیلی مشکل به خاطر این حساسیتم در مورد تمام مسائل دارم چند مثال : ماشین روبروئی هنگام تغییر مسیر چرا راهنما نزد
افراد ماشین روبروئی چرا زباله هایشان را به خیابان می ریزند وای چقدر حرص می خورم
یا وقتی به کوه می روم برای تمدد اعصاب ولی مواجه می شوم با تلی از زباله نمی دانم مردم ما در خانه هایشان هم زباله هایشان را در گوشه کنار خانه رها می کنند
خلاصه برای خیلی از چیزها به هم می ریزم برای گداهای سر چهار راه ها
گل فروش های کوچک دور میدان
نمی دانم چیکار کنم بیشتر روزها فقط به دلیل ندیدن یکسری از این موارد ذکر شده از خانه بیرون نمی روم
چون خیلی خود خوری میکنم
:38::38::38::38:
افراد ماشین روبروئی چرا زباله هایشان را به خیابان می ریزند وای چقدر حرص می خورم
یا وقتی به کوه می روم برای تمدد اعصاب ولی مواجه می شوم با تلی از زباله نمی دانم مردم ما در خانه هایشان هم زباله هایشان را در گوشه کنار خانه رها می کنند
خلاصه برای خیلی از چیزها به هم می ریزم برای گداهای سر چهار راه ها
گل فروش های کوچک دور میدان
نمی دانم چیکار کنم بیشتر روزها فقط به دلیل ندیدن یکسری از این موارد ذکر شده از خانه بیرون نمی روم
چون خیلی خود خوری میکنم
:38::38::38::38:
2011/06/22, 05:03 PM
(2011/06/22, 01:00 AM)نازلی نوشته است: [ -> ]من خیلی مشکل به خاطر این حساسیتم در مورد تمام مسائل دارم چند مثال : ماشین روبروئی هنگام تغییر مسیر چرا راهنما نزد
افراد ماشین روبروئی چرا زباله هایشان را به خیابان می ریزند وای چقدر حرص می خورم
یا وقتی به کوه می روم برای تمدد اعصاب ولی مواجه می شوم با تلی از زباله نمی دانم مردم ما در خانه هایشان هم زباله هایشان را در گوشه کنار خانه رها می کنند
خلاصه برای خیلی از چیزها به هم می ریزم برای گداهای سر چهار راه ها
گل فروش های کوچک دور میدان
نمی دانم چیکار کنم بیشتر روزها فقط به دلیل ندیدن یکسری از این موارد ذکر شده از خانه بیرون نمی روم
چون خیلی خود خوری میکنم
:38::38::38::38:
نازلی جون منم عین خودتم. فکر می کردم فقط خودم این جوری ام. یادمه که یک بار رفته بودیم بستنی بخوریم از شانس من یه بچه سرشو چسبونده بود به شیشه نگامون می کرد اینقدر ناراحت شدم که نه تنها دلم باز نشد کلی هم دپرس شدم.
2011/07/04, 12:56 AM
(2011/05/30, 12:27 AM)sara.161 نوشته است: [ -> ]نگوووووووووو
من آبله مرغون نگرفتم:38:
اگه بگیرم دیگه چه بلایی سرم میاد
راستی چرا اکثرا اینطورین که از خواب پا میشن میبینن یه طوری شدن؟
مثلا من که لبم کج شد یا یکی که میگفت پاش سر شد
واسه همینه من کم میخوابم
عزیزم همین جوری که نمیتونی بگی نگرفتی
اصلا قدیما به ابله مرغان میگفت << مادر ندون >> یعنی اینکه بعضی وقتا بچه ها وقتی نی نی هستن و خیلی سنشون کمه به قدری خفیف ابله مرغان میگیرن که حتی مادر بچه نمیفهمه بچه چشه
شما هم شاید گرفتی خبر نداری
فکر کنم با ازمایش مشخص بشه چون با یک بار ابتلا به آبله مرغان مصونیت ایجاد میشه
2011/07/04, 11:15 PM
یعنی برم پیش بچه هایی که مبتلان تا بگیرم؟
بیخیال دارم راحت زندگی میکنم
آخه مامانم یادش نمیاد یه بار میگه آره یه بار میگه نه
بیخیال دارم راحت زندگی میکنم
آخه مامانم یادش نمیاد یه بار میگه آره یه بار میگه نه
2011/07/04, 11:29 PM
نمیدونین من چه تبهری ! تو تحیلیل مسائل و درگیر کردن فکرم دارم
واسه کوچکترین مورد هم دنبال دلیل و چرا میگردم
وقتی جواب چرا رو پیدا کردم نوبت چگونه میرسه
واسه کوچکترین مورد هم دنبال دلیل و چرا میگردم
وقتی جواب چرا رو پیدا کردم نوبت چگونه میرسه
2011/07/12, 01:10 PM
(2011/07/04, 11:15 PM)sara.161 نوشته است: [ -> ]یعنی برم پیش بچه هایی که مبتلان تا بگیرم؟
بیخیال دارم راحت زندگی میکنم
آخه مامانم یادش نمیاد یه بار میگه آره یه بار میگه نه
سارا جووون من گفتم برو ابله مرغان بگیر؟؟؟
هی فکر میکنم این دو تا بیماری بهم ربط دارن!
توهمات ام اسی
بیچاره مامانم چقدر بهش میگفتم چرا یادت میره ؟ تقصیر خودش نبوده هاااا