وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: سفر شمال
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39
من هیچی نمی تونم بگم جز اینکه واقعا خوبید

واقعا با محبتید

واز اینکه ام اس باعث پیدا کردن اینهمه دوست خوب شد،ازش ممنونم(با اینکه همیشه ازش بدم میومده)

دوستون دارم
راستی سحر عزیزم از نورپردازی که انجام دادی بی نهایت ممنون
همه چی با اون کامل شد
خودش کلی مهمونی بودااااااااااااااااا
من به این حس خلاقانه ی تو افتخار می کنم عزیزم.
سلام
منم می خواستم از همه دوستان تشکر کنم . ببخشید تایپم خوب نیست .فقط خیلی خیلی متشکرم .
به امید دیدار مجدد
مریم خانوم از شالتون هم خیلی متشکرم . از سرما نحاتم داد .
وقتي من رفتم كجا رفتيد ؟
كلاردشت خوشگل بود؟
بهار جون تو که با افسانه جون رفتی فقط یه جا وایسادیم که هم به توافق برسیم هم کلوچه بخریم

یه ذره هم با نور بازی کردیم عزیزم.
واقعا به شخصه فکر نمی کردم انقدر بهمون خوش بگذره. همه چیز عالی و خوب بود و از اینکه دوستای مهربونی مثله شما دارم به خودم می بالم. همیشه باید قدر این جمع ها رو بدونیم چون اینکه کسی پیش یه عده ای خوشحال باشه نشونه خوبی اون جمعه.
امیدوارم دیدار های بعدی هم به همین گرمی برگزار بشه. همتونو دوست دارم و برای همتون آرزوی سلامتی می کنم. مرسی برای حفظ راز سورپرایز. مخصوصا از حمید عزیز که زحمت کشید و حامد گل که هماهنگیا رو انجام داد.
بهار خانم مرسی بابت اون هدیه زیبات و غذاهای خوشمزت. هنوز مزه میرزا قاسمیت زیر زبونمه.
پریا خان مثله همیشه مهربون و فداکار بخاطر زحمتات بینهایت سپاسگذارم.
علی جون هر دفعه که می بینمت از اینکه تو جمع مایی خوشحال میشم.
نازنین خانم راستی من این کلوچه مسقطیا رو سفارش میدم برام میفرستن از شیراز همیشه از قنادی رضا می فرستادن اما میدونی ایندفعه از کجا بوده؟؟؟ قنادی کامران Blush مسئول فنیمون تو شیراز صبح بهم گفت
مریم خانم مرسی که اومدی امیدوارم همیشه شاد باشی
سعیده جان از اینکه تو هم همیشه تو جمعمون هستی واقعا خوشحالم. یه دختر فهمیده و کامل
آقا مجتبی کاش کوچولوتون هم میاوردین اما به هرحال خوشحالمون کردین تشریف آوردین.
مرتضی و سینای عزیز هم که همیشه با زحمت خودشون رو میرسونن و باعث گرمی هر دیداری میشن.
آقای لیدر هم که کبریت این انبار باروت رو زد هم جای تشکر داره.Tongue
هانی جون هم که با حضورش به من انرژی داد و مثله همیشه باعث افتخار من.
حمید حسابدارمون هم که مثله همیشه بود متین و دوست داشتنی
میرعلی آش پشت پاتو نخوردیم اما دیدار بعد یه آش طلب ما.
شهرزاد عزیز که مهربونه و گرم. دوست دارم همیشه باشی
سحر خانم شما هم لطف کردین هم مارو خوشحال کردین هم حمید رو.
مهسا خانم گل هم مرسی برای همه چیز. یادت نره چی بهت گفتم موقع خداحافظی

واقعا بچه ها ممنونم برای همه چیز و امیدوارم همیشه دیدارهای اینچنینی داشته باشیم چون واقعا بهش احتیاج داریم

love51icon_question
(2010/10/16, 11:17 AM)MAHDI نوشته است: [ -> ]آقای لیدر هم که کبریت این انبار باروت رو زد هم جای تشکر داره.Tongue


laughing3

بهترین توصیف برای آقای لیدر و بچه ها که در آستانه انفجار بودندicon_biggrin
سعیده جون قربونت برم آره حتما در دیدار بعد هم شالتو بیارlaughing3laughing3
مریم جونم من فکر کردم میخوای کسی نفهمه چیزی نگفتم وگرنه که نمیدونم میدونی یا نه اما اگه نمیدونی بدون که خیلی دوست دارمsmilinglove51love51 خیلی دوست داشتنی هستیییییlove51
نور پردازیم قابلی نداشت واقعا جو یهو عوض شدlaughing3
اقا مهدي واقعااااااااااااااا laughing3laughing3laughing3
چه جالب گفتم خيلي خوشمزه بودا
ديديد من گفتم كامران هم كارش درسته نوش جان همسايمونه ديگه agreement2
دستتون درد نكنه به هر حال هانيه جون و سلام برسون ماچش كن از طرف منlove51
راستی یه چیز بگم

آقا حامد به رانندهه لطفا بگید صندلی دوتایی آخر تو ردیف راننده پارچه ی دسته ی صندلی ( عجب آدرسی شدا laughing3) پاره شده بعد تیزی دسته ی صندلی بیرونهconfused

تمام بدن من رو زخم کردsad2sad2sad2

نازنین جون یادته داشتم تو رو شاد می کردم یهویی پرت شدم و افتادم کجکیicon_cry زمین؟
تمام پلو و کمرم داغون شدهsad2sad2sad2sad2
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39