سعيده كيف جادوئيت هم مياري كه
عين كمد آقاي ووپي ميمونه همه چي توش پيدا ميشه
سير ترشيش و بيشتر كن فقط
بهار جون اين سه نقطه هات منو كشته اين همه انتظار
یه شبه و نصفی دیگه که بخوابیم بیدار شیم میریم شمال:55:
منم پیشاپیش
از زحمات حامد جون پریا خانم تشکر می کنم
و همچنین از دیدار دوباره دوستان خیلی خیلی خوشحالم
(2010/10/12, 10:57 AM)voodoo نوشته است: [ -> ]یه شبه و نصفی دیگه که بخوابیم بیدار شیم میریم شمال:55:
علی یعنی میشه دوباره شمال ببینم
خاکش سرمه چشمان کنم ( چه جمله ی ناسیونالیستیی)
سلام به همه رهروان خطه سرسبز شمال..
(2010/10/12, 10:57 AM)Morteza نوشته است: [ -> ]علی یعنی میشه دوباره شمال ببینم
خاکش سرمه چشمان کنم ( چه جمله ی ناسیونالیستیی)
میشه نیتتو صاف کن میشه
منم به سهم خودم از حامد جان و همسر گرامیشون قدر دانی میکنم
واقعا خسته نباشد
تر خدا نرین خارج ببینین ما چه آدما خوبی هستیم:35:
نییت من که صاف و بااخلاصه
ولی به بچه ها گفتم زیاد شلوغ بازی در نیارن پارچه ریسه برا بازگشت من آویزون نکنن
اون گاو گوسفندیم که قرار بود قربونی کنن ببرن برای محرومین خرج کنن
مرتضي از اون سرمه تو چشات معلومه
مهسا قهر نكن من ميدونم تو پولت رو واريز كرده بودي ديروز
واسم چي ميخواي بياري نمك ابرود دوست جونم
علي رامسر هم ميشه بريم يه سر و زود برگرديم
اينقد سر هوا غر زدم آفتابي شد:55::55::55:
نازنين چرا تمومم نمييشه امروز، مي خوام ببينم آخرش چي ميشه
دلم مي خواد يه جوري اجي مجي كنم كارام راس و ريس شه
اصلا آماده نيستم