بهار اگه اون نفر دومي كه باهات مياد رو بيشتر از من دوست داشته باشي چي؟
من چي كار كنم اونوقت
مريم در محضر تو من كه نظري ندارم قربونت برم
بهار علي هم ميخواد شرط بندي كنه
تازه قصد ربودن ميرزا قاسمياي منم دارن اينا حالا كي بهت گفتم
(2010/10/12, 01:10 PM)nazaninn نوشته است: [ -> ]مرتضي وقتي يه خانوم ميگه كنسل نه يعني نه :35:
بهار جون همون كارت شارژ خوبه نه سيخ ميسوزه نه كباب اخه مرتضي دانشجوئه اجاره خونه بايد بده راني بايد بخره
به خاطر روي گلت باشه
فقط كارت شارژ مي گيرم ازش:35:
من؟
تو يه دونه ي مني ، اسانه (افسانه) مي دونه كه من چقد تورو دوس دارم
و واست ميرزا قاسمي درس مي كنم
مريم جونم توام بازي
ميدوني قراره 5 شنبه مرتضي براي من و تو و نازنين و افسانه كارت شارژ بگيره
بعد تو و نازنين كه ايرانسل ندارين كارت شارژاتونو ميدين به من
:55:
من با بادي گاردم ميام
نمي تونن عمرا
خيالت راحت باشه ... تمام موارد امنيتي رعايت شده
پس نفري 2 تا كارت شارژ گيرمون مياد (در واقع گيرم مياد)
شرط سر اینکه هرکی مدت کمتری تو راه بود
یعنی منظورم این بود کارت شارژ برام بخرین
نازنین یعنی یه لقمه هم میرزا قاسمی نده بهم؟؟؟
سوء هاضمه میگیرما
نه راستی من از فردا میخوام رژیم بگیرم لاغر شم
كدوم ميرزا قاسمي علي آقا ؟؟؟؟
علي ميرزا قاسمي بادمجون داره ها
بعدشم غذايي كه باز شه درش من خودم بالا سرش نباشم اونم با دستايي كه مطمئنم شسته نشده چجوري بتونم ازش استفاده كنم
وگرنه اصلن همش مال تو
من اين مرتضي رو ميگم كه از اصفهانمياد دستاش و تو اتوبوس نميشوره ها
تو كه با هواپيما مياي مهمانداره دستاتو شسته
(2010/10/12, 02:45 PM)Matilat نوشته است: [ -> ]كدوم ميرزا قاسمي علي آقا ؟؟؟؟
همونی که شما زحمت میکشید میارید که من یه لقمشو بخورم باقیشم بدبم به نازنین
به مرتضی هم نمیدیم قول میدیم
همون
لو رفتيم كه نازنين
اين كه نشد سورپرايز...
حالا بايد دنبال يه چيز ديگه بگردم