امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۱۰ وضعیت خطرناک برای ازدواج !!
#1
گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند، مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است.

در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟ مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟ شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند! اما بیشتر مواقع این طور نیست!

مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با ۱۰ وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.

۱ – زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید: شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید: با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟ چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.

۲ – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد. عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد. در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید: آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟ غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

۳ – شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست. اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید. در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید. قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.

اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه. فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.

۴ – احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود. وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم. وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟ و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.

تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد. وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!

افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.

۵ – عجله

«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟

شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند. چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند. شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند. یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است. هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود. پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید. یک راه حل ساده: به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!

۶ – سن پایین

شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد. اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد. ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟ آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟

۷ – شناخت ناقص

دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم: اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است! وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست. ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.

۸ – بحران روحی

در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید: حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم، اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد. در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم. این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

۹ – سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید. احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!

هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم. وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.

در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

۱۰ – چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است. در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد. توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!
 تشکر شده توسط : ساغر , رنگین کمان , melody , zenith , mehdi488 , yummy , nazii , happy , فرناز , پروانه , عمومهربان , Aynaz , arezooo82 , mehdernet2 , Ali 324 , Hasty , rana , Ghost , آسو , farnoosh_cisco , nead , DavidBili , ساحل , ehsan 10054 , meysam2 , elham 66
#2
در مورد سن افراد به نظر من که به عنوان یکی از کسایی که میشه گفت یه ازدواج موفق داشتم اینه که سن وقتی ملاکه که از حد بگذره
به نظرم زمانی باید به ازدواج فکر کرد که به ثبات حسی رسیده باشیم، 20 به بالا که میگن برا اینه که طرف پخته میشه ولی نه.زمانی میشه رو طرف مقابلت حساب کرد که بدونی ثبات حسی و شخصیتی پیدا کرده و بتونه هوس رو از عشق جدا کنه
icon_question
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
 تشکر شده توسط : # پریسا # , فرناز , elham 66
#3
سلام
خيلي خيلي خيلي ميشه گفت دلائتون منطقي
خيلي استفاده كردم مرسي
خدایا! راهی نمیبینم،آینده پنهان است،اما مهم نیست!!!همین کافیست که تو راه رامیبینی و من تو راlove51
 تشکر شده توسط : # پریسا # , elham 66
#4
عالی بودagreement2
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !![
 تشکر شده توسط : # پریسا #
#5
سلام.دلایل خوبی و ذکر کردید و من با همه شون اشنایی کامل دارم و بیشتر در این باره مطالعه و تحقیق داشتم با توجه به سن ام من بیشتر این موقعیت ها و فشارها رو از سر گذروندم و بگم که واقعا خیلی سخت بوده و هست اما اینجا یک چیز مطرح هستش و اون مساله شناخت هست ما برای از دواج موفق نیاز به داشتن معیارهای صحیح و بر اساس اونها شناختن شریک اینده مون هستیم اما چطور میشه شریک اینده رو شناخت؟؟؟
تو جامعه و فرهنگ ما شناختن بیشتر از طریق صحبتهای دورادور انجام میشه خانواده ها رضایت چندانی به شناختن نزدیک و اشنایی فرزندانشون ندارن و شاید کسانی مثل من معتقد باشن که نمیشه که به منظور شناختن و نیت خوب و بخاطر انتخاب شریک مناسب با کسی اشنا شد چون ظاهر و باطن افراد متفاوته و شاید اون شخص نیتش جدی و شناختن نباشه در این صورت بعد مدتی تنها چیزی که باقی میمونه دوستی های متعدد و افسردگی و شاید جنبه های منفیش مثل گمراهی خود فرد یا اختلاف تو خانواده یا بی ابرویی و هر چیز دیگه باشه...تو ازدواج های رسمی هم باز شناختی به دست نمیاد چون بعد نامزدی حتی شناخت حاصل هم شده باشه دیگه اسم یکی تو شناسنامه رفته و حتی اگه بگی که تمام عمرم و فدای لین مدت کوتاه نمیکنم باز عاقبتش ممکنه تحت فشار حرفهای مردم و خانواده دچار افسردگی یا بیماری عصبی بشید....و خیلی چیزهای دیگر
حالا لطفا به من بگید با توجه به مطالب بالا راه شناختن و پیدا کردن شریک مناسب و دلخواه چیه؟
در این خاک, در این خاک
در این مزرعه ی پاک
به جز عشق, به جز مهر
دگر بذر, نَکاریم...!
 تشکر شده توسط : # پریسا #
#6
روش صحيح انتخاب همسر مناسب چيست ؟

قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول ؟ ظاهر طرف مقابل ؟ شخصیتش ؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید ؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند. کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند.
به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند و یک بچه داشته باشد. اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد
در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید


2 . مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.



3. در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی.
نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.



4. مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد.
به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.


5. مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.


6. مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:
الف - می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید». ب - مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟» پ - «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟» ت - « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟»


پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند. از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است.
مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟ علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.


7. مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید.


تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید. می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.


مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج ناموفق میتواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است












 تشکر شده توسط : پروانه , عمومهربان , meysam2 , elham 66
#7
ممنونم . اما شناختن برای خانومها تو معدود اشخاص انجام میشه و برای اقایون چنین شرایطی به راحتی رو افراد زیادی انجام میشه و میتونن انتخاب درستی داشته باشن.agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2agreement2
امیدوارم همه انتخابهای صحیحی داشته باشن و ازدواجهای موفقیicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
در این خاک, در این خاک
در این مزرعه ی پاک
به جز عشق, به جز مهر
دگر بذر, نَکاریم...!
 تشکر شده توسط : # پریسا # , فرناز , shadi.green86
#8
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۱

پسرانی که شما را گول خواهند زد


از همان لحظه اول که او را دیدید، دلتان برایش لرزید. درست در چند ثانیه، هزار و یک دلیل برای عاشق شدن پیدا کردید. اما این دلایل نمی‌توانند خوشبختی‌تان را تضمین کنند. عشق در این شرایط، بیشتر به یک جرقه می‌ماند، جرقه‌ای که نباید به آن اعتماد کنید.


.jpg   111861_267.jpg (اندازه: 31.78 KB / تعداد دفعات دریافت: 0)
برترین ها: از همان لحظه اول که او را دیدید، دلتان برایش لرزید. درست در چند ثانیه، هزار و یک دلیل برای عاشق شدن پیدا کردید. اما این دلایل نمی‌توانند خوشبختی‌تان را تضمین کنند. عشق در این شرایط، بیشتر به یک جرقه می‌ماند، جرقه‌ای که نباید به آن اعتماد کنید و تمام آینده‌تان را بر پایه آن بسازید. اگر می‌خواهید با برخی از نادرست‌ترین دلایل ازدواج آشنا شوید، در ادامه این مطلب با ما باشید، دلایلی که واقعا می‌توانند برای‌تان جالب باشند، اما نباید بگذارید که فریب‌تان بدهند.




وقتی فکر می‌کنید باید تغییر کند

از او مردی می‌سازید که کیلومتر‌ها با مرد امروز فاصله دارد و عاشق تصویری می‌شوید که از او ساخته‌اید. او همانطور که هست، برای شما قابل پذیرش و اتکا نیست و تنها در صورتی می‌تواند مرد رؤیای شما باشد که آنطور که شما می‌خواهید شود. مردی که برای ازدواج کردن با او برنامه‌ریزی می‌کنید، کسی نیست که مقابل شماست، بلکه تنها تصویری است که شاید هرگز محقق نشود. با چنین اشتباهی در دام امید بستن به كسی می‌افتید كه قرار است فرد مقابل به آن تبدیل شود. دست كشیدن و دل كندن از این امید، بسیار مشكل است. به خود می‌گویید كه او به اندكی وقت نیاز دارد تا خود و زندگی‌اش را جمع و جور كند و حتی اگر اعتراف کند که هرگز به چنین مردی تبدیل نمی‌شود، دیگر شما توان پذیرش این واقعیت را نخواهید داشت. کافی است! فراموش نکنید که آدم‌ها به‌راحتی تغییر نمی‌کنند. فردی که بیست یا سی و چند سال به این شیوه زندگی کرده، یک‌شبه زیر و رو نمی‌شود. اگر تا امروز بی‌پول بوده، یک روزه میلیاردر نمی‌شود و اگر تا امروز سراغ درس و پیشرفت نرفته، یک‌شبه استاد دانشگاه نمی‌شود، پس خواستگار‌تان را همانطور که هست، ببینید و بپذیرید. اگر او با همین ویژگی‌های امروزش قابل‌پذیرش نیست، پس فکر این ازدواج را از سرتان بیرون کنید.

وقتی به اندازه شما عاشق نیست

عاشقانه دوستش دارید. فکر می‌کنید او مرد رؤیاهایتان است و هیچ‌کس دیگری در دنیا نمی‌تواند تا این حد شما را عاشق خود کند. اما از طرف دیگر، به حس او اطمینان ندارید. بعضی وقت‌ها احساس می‌کنید آنقدر که دوستش دارید، شما را دوست ندارد و بعضی وقت‌ها نگران این واقعیت می‌شوید که مبادا آنطور که حمایتش می‌کنید، شما را حمایت نکند. مطمئنید که او یک مرد ایده‌آل است اما اینکه به اندازه شما برای این زندگی هیجان‌زده نیست را نمی‌توانید بپذیرید. دست نگه دارید. شما برای تشکیل زندگی، به مرد رؤیاها نیازی ندارید، بلکه تنها به یك مرد عاشق، معمولی و حمایت‌گر نیاز دارید. اگر احساس می‌کنید که او به اندازه شما برای این زندگی اشتیاق ندارد تا زمانی که مطمئن نشده‌اید، دست نگه دارید و هرگز بدون ارضا شدن احساس‌تان، پای سفره عقد ننشینید. یادتان نرود که با ازدواج قرار است تنهایی‌تان را از دست بدهید نه اینکه کنار فردی که به اندازه شما احساسش درگیر نشده، روز‌به‌روز تنها‌تر از قبل شوید.

وقتی که به اندازه او عاشق نیستید

به قول قدیمی‌ها، دور‌تان می‌گردد، اما شما خیلی راحت از کنار نگرانی‌اش می‌گذرید و وقتی به‌دلیل مشکلی که در ارتباط‌تان پیش آمده بی‌خواب می‌شود، شما تلفن همراهتان را کنار می‌گذارید و راحت می‌خوابید. شما برایش احترام قائلید اما عاشقش نیستید. به نظرتان او بهترین فرصتی است که برای ازدواج دارید و به همین دلیل قبولش می‌کنید، اما این قدرت را دارید که برای فرصت‌های بهتر، از او بگذرید. از اینکه همیشه دنبال شماست و نمی‌گذارد آب توی دلتان تکان بخورد لذت می‌برید، اما مهم‌ترین چیزی که شما را در این رابطه نگه داشته، عشق نیست، بلکه احساس قدرت است. صبر کنید! شما به میدان جنگ وارد نمی‌شوید، پس همه عشقی که می‌تواند زندگی‌تان را زیرو رو کند را با احساس قدرت معاوضه نکنید. فراموش نکنید رابطه‌ای که از نظر احساسی در تعادل قرار نداشته باشد، هرگز نمی‌تواند به یک زندگی موفق و مشترک ختم شود، پس با برقراری یک رابطه دوطرفه، خوشبختی‌تان را تضمین کنید.

وقتی می‌خواهید فرشته نجات او باشید

دلتان برای کسی نسوزد! زندگی مشترک عهدی نیست که بتواند روی یک دلسوزی بسته شود و دوام پیدا کند. شاید فکر کنید همه زندگی او هستید و نمی‌توانید دلش را بشکنید و شاید فکر کنید اگر به او نه بگویید، خانواده‌تان آسیب می‌بیند، اما باور کنید که تمام این حس‌ها، موقتی خواهند بود. زندگی آنقدر پستی و بلندی دارد که این دلسوزی‌ها، تنها مدت کوتاهی می‌توانند مقاومت شما را حفظ کنند. اگر می‌بینید که او یک مرد آسیب دیده یا شكننده است، در دادن جواب مثبت تردید کنید. می‌توانید با دلسوزی‌تان او را شاد کنید اما در جریان زندگی، شما به حمایتی نیاز دارید که یک مرد ضعیف از عهده آن برنمی‌آید، پس بدون تحقیر او یا رنجاندنش و تنها با زبان منطق، او را به تصمیم‌تان راضی کنید.

وقتی شما خیلی بزرگ‌تر هستید

گاهـــی تحمــل خامی‌ها، بی‌تجربگی‌هـــا و ناتوانــی همسرتان در گرفتن تصمیم‌های اساسی زندگی را ندارید و گاهی تفاوت‌های‌تان در انتخاب دوست، لباس و حتی تفریحات حوصله‌تان را سر می‌برد. او با مسائلی دست به گریبان خواهد بود که شما چند سالی است پشت‌سر گذاشته‌اید و دغدغه‌هایی دارد که امروز به چشم شما پوچ و بچگانه جلوه می‌کند، گاهی هم به‌جای خسته شدن از رفتارهای اول، سعی می‌کنید برایش مادری کنید تا بتواند با تکیه بر شما، بی‌تجربگی‌هایش را جبران کند، اما بعد از مدتی می‌فهمید که این کار غیرممکن است زیرا هم شما از این مادری مداوم خسته می‌شوید و بعد از مدتی احساس بی‌پشتوانگی می‌کنید و هم او با دیدن مادری شما دچار خشمی می‌شود که می‌تواند زندگی‌تان را از هم بپاشد. اگر در پاسخ دادن به چنین خواستگاری مردد هستید، یادتان نرود که سال‌ها خیلی زود می‌گذرند و هرقدر هم که شما در حفظ جوانی و توانایی‌هایتان تلاش کنید، باز هم نمی‌توانید تعادل این زندگی را حفظ کنید و به نیازهای چنین مردی پاسخ دهید.

وقتی از او خیلی جوان‌تر هستید

اغلب روانشناسان می‌گویند فاصله سنی بین 2 تا 7 سال، می‌تواند یک اختلاف سنی متعادل باشد و برخی‌هم می‌گویند بسته به توانایی‌های افراد و شرایط‌شان این موضوع متفاوت است، اما به طور کلی متخصصان می‌گویند در مقابل یک همسر بزرگ‌تر، شما احساس ناتوانی خواهید کرد و به جای همسر، به او به چشم یك الگو و آموزگار نگاه خواهید كرد. شما در مقابل همسری که اختلاف سنی زیادی با شما داشته باشد، احساس ضعف و حقارت کرده و به‌دلیل اعلام نظر و عقاید‌تان احساس شرمندگی می‌كنید، حتی اگر همسر شما، عاشقانه دوست‌تان داشته باشد و چنین تصوری نسبت به شما نداشته باشد، رفتارهای شما بعد از مدتی روی او تاثیر خواهد گذاشت و باعث خواهد شد که او خود را برتر و توانمند‌تر از شما ببیند و دیگر به حرف‌ها و نظر‌هایتان اطمینان نکند اما این موضوعات، تنها آسیب‌هایی نیستند که با چنین اختلاف سنی‌ای به زندگی شما می‌رسد. در مقابل یک همسر بزرگ‌تر، ممکن است همیشه نقش «كودك» را بازی كنید و هیچ‌وقت به خود باور نداشته باشید یا اینکه به‌دلیل پنهان کردن این اختلاف، بخواهید خود را مسن‌تر از آنچه هستید نشان دهید تا به پای او برسید، پس حتی اگر او یک مرد همه چیز تمام است، قبل از دادن جواب مثبت این مشکلات را جدی بگیرید و فریفته کامل بودن و توانایی‌هایش نشوید. زندگی فقط همین امروز نیست.
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : reyhaneh , elahe , mehdisalimi , ارزو , shadi.green86 , مولتی ام اس , liliyam , محدثه , پروانه
#9
نکته‌ که درباره ازدواج نمی‌دانید
از اعتیاد به مواد تا اعتیاد هیجانی
وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارت‌های ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارت‌های ارتباطی موضوع پیچیده‌ای نیست.
کوتاه و خلاصه از مهم‌ترین مواردی که هیچ‌وقت درباره ازدواج به شما نگفته‌اند.

1- وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارت‌های ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارت‌های ارتباطی موضوع پیچیده‌ای نیست. در درجه اول ارتباط با خودمان باید درست باشد. کسی که خودکم‌بین است ارتباط‌هایی دارد نه به خاطر عشق و تعهد بلکه به خاطر این‌که ضعف‌های درونی‌اش را پر کند. همسر چنین آدمی همیشه باید طوری عالی باشد که این آدم، اعتمادبه‌نفس نداشته‌اش را از او دریافت کند، این می‌شود یک رابطه انگلی عاطفی.

2- وقتی خودشیفته هستی، ازدواج نکن زیرا همیشه احساس می‌کنی حرف‌های تو، سلیقه تو، طرز حرف زدن تو، مطالعات تو، دین‌داری تو، اخلاقیات تو و سکوت‌های تو خیلی خاص‌اند و همسرت باید فعلا تو و رازهای نبوغت را کشف کند.

آدم‌های خودشیفته به راحتی توانایی نادیده گرفتن احساسات و شعور دیگران را دارند و ممکن است به خودشان حق بدهند به راحتی خیانت کنند

3- مراقب آدم‌هایی باش که ظاهر اجتماعی موفقی دارند و خیلی حواسشان به همه جزییات زندگی تو هست! گاهی این افراد زمینه اختلال شخصیتی پارانویا دارند یعنی شک و بدبینی. بدبین‌ها زندگی خود و شما را پس از ازدواج جهنم می‌کنند. ایشان استعدادی عجیب و هوشی سرشار و عقلی ناقص دارند! تمام هم و غمشان این است که تو در نامزدی قبلی خود چه تجربیاتی داشته‌ای، کدام رستوران‌ها رفته‌ای. همه ساعاتی که باید صرف رشد تو در ارتباط عاطفی‌ات شود، حرام قانع کردن یک آدم مریض می‌شود. در دوره نامزدی می‌شود رفتارهای افراد شکاک را شناخت. یادت نرود شکاک ویروسی به تو می‌زند که بعدا توجه نرمال یک آدم نرمال را خیلی کم و ناکافی ببینی.


4- مراقب باش خیلی کمال‌طلب نباشی زیرا کمال‌طلب چنان همه چیز را سخت می‌گیرد (نامزدی،مراسم عروسی، تشریفات بعد از ازدواج) که زندگی جهنم می‌شود. کمال‌طلب‌ها فقط وارد بخش‌هایی از زندگی می‌شوند که برنده بشوند و لذت بسیاری از فرصت‌های ناب زیستن را از دست می‌دهند.

5- این روزها مراقب "چسبندگی عاطفی" هم باید بود. دختران و پسرانی هستند که به شدت احتیاج دارند که شما حالشان را خوب کنید در حالی‌که ما در زندگی خودمان بیشتر موظفیم حال خود را ردیابی کنیم. مردانی این چنین توقع دارند که شما همیشه خوشگل و مرتب و خوش‌اخلاق باشید. این مردان درکی از همسرشان دارند شبیه مادر. مادر، زنی است که همیشه در دسترس، مهربان و حامی است. همسر اگر این چنین باشد اول از همه خودش در هم می‌شکند زیرا ما بناست فقط با فرزندانمان تا این حد در دسترس باشیم. برای شوهر باید همسری کرد.

6- هر چقدر نگران اعتیاد به مواد مخدر در نامزدتان هستید، بترسید از این‌که طرف اعتیاد هیجانی داشته باشد یعنی همیشه باید چیزی جدید در زندگی‌اش باشد تا او احساس رضایت کند. حالا این ممکن است با تغییر زودبه‌زود شغل و رشته تحصیلی و مطالعات آزاد او باشد یا ممکن است وارد ارتباط‌های او بشود و هر از گاهی باید ارتباطی موازی را تجربه کند تا شما را دوست داشته باشد. چنین ازدواج‌هایی خطرناکند زیرا دایم باید همسرتان را بپایید تا دمی به خمره نزند.


7- شاید از فلسفه ازدواج شنیده باشید. ازدواجی موفق است که همه چیز شما نباشد. ما حال خوبمان را از چند منبع می‌گیریم: خانواده خود، کار خوب، تحصیلات، تاثیرگذاری اجتماعی، دوستان خودمان و ازدواج. وقتی همه حال خوب خود را به عهده همسر بگذاریم یا نامزدتان به عهده شما ‌بگذارد، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده است زیرا هیچ انسانی چنین قابلیتی ندارد که در درازمدت شما را خوشحال نگه دارد.


8- نیم‌نگاهی به روابط نامزدتان با خانواده‌اش بیندازید زیرا الگوی رابطه او با مادر و پدرش کلیدهای زیادی در اختیار شما قرار می‌دهد. مثلا در دوره نامزدی هر بار که با نامزدتان بیرون رفته‌ای مادرش 10 بار تماس گرفته است یا مادر خانم شما دایم ساعت ورود و خروج این دختر 25 ساله را چک می‌کند. معنی‌اش این است که در این خانه فضای کنترل زیادی حاکم است و خانواده برای حریم شخصی خیلی اهمیت قایل نیستند. بنابراین اگر روزی دیدید همسرتان (دختر این خانواده) دارد پیامک‌های تلفن همراه تو را بدون اجازه شما می‌خواند، نباید شاخ دربیاورید زیرا به حریم شخصی او احترامی نگذاشته بودند که الان او این کار را بلد باشد.


9- در حال حاضر مهم‌ترین دلیل طلاق در ایران مسایل جنسی است. بدون رودربایستی باید هشدار داد که دانش جنسی خود را با کلاس‌ها و کتاب‌های خوب و سوال کردن از متخصصان بالا ببرید، به شدت تاکید دارم به سلیقه جنسی خود احترام بگذارید؛ مثلا اگر خواستگار شما بسیار لاغر است و شما از فردی توپرتر خوشتان می‌آید، اگر چیزهای خوب دیگرش را پذیرفته اید، خوب است به او نیز این سلیقه خود را اطلاع دهید تا کمی تغییرش دهد. اصلا خوب نیست که بعدا حسرت چهره و تیپ یکی دیگر را بخورید. خیلی ظریف باید از شباهت نیازهایی از این دست در خود و نامزد مطلع بود تا بعدا گرفتاری ایجاد نشود
 تشکر شده توسط : paeeze , ارغوان , محدثه , elham 66
#10
(2012/11/14, 12:28 PM)SANAM نوشته است: نکته‌ که درباره ازدواج نمی‌دانید
از اعتیاد به مواد تا اعتیاد هیجانی
وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارت‌های ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارت‌های ارتباطی موضوع پیچیده‌ای نیست.
کوتاه و خلاصه از مهم‌ترین مواردی که هیچ‌وقت درباره ازدواج به شما نگفته‌اند.

1- وقتی بلد نیستیم ارتباط برقرار کنیم، بعید است ازدواج خوبی داشته باشیم زیرا ازدواج به مهارت‌های ارتباطی بالایی احتیاج دارد. مهارت‌های ارتباطی موضوع پیچیده‌ای نیست. در درجه اول ارتباط با خودمان باید درست باشد. کسی که خودکم‌بین است ارتباط‌هایی دارد نه به خاطر عشق و تعهد بلکه به خاطر این‌که ضعف‌های درونی‌اش را پر کند. همسر چنین آدمی همیشه باید طوری عالی باشد که این آدم، اعتمادبه‌نفس نداشته‌اش را از او دریافت کند، این می‌شود یک رابطه انگلی عاطفی.

2- وقتی خودشیفته هستی، ازدواج نکن زیرا همیشه احساس می‌کنی حرف‌های تو، سلیقه تو، طرز حرف زدن تو، مطالعات تو، دین‌داری تو، اخلاقیات تو و سکوت‌های تو خیلی خاص‌اند و همسرت باید فعلا تو و رازهای نبوغت را کشف کند.

آدم‌های خودشیفته به راحتی توانایی نادیده گرفتن احساسات و شعور دیگران را دارند و ممکن است به خودشان حق بدهند به راحتی خیانت کنند

3- مراقب آدم‌هایی باش که ظاهر اجتماعی موفقی دارند و خیلی حواسشان به همه جزییات زندگی تو هست! گاهی این افراد زمینه اختلال شخصیتی پارانویا دارند یعنی شک و بدبینی. بدبین‌ها زندگی خود و شما را پس از ازدواج جهنم می‌کنند. ایشان استعدادی عجیب و هوشی سرشار و عقلی ناقص دارند! تمام هم و غمشان این است که تو در نامزدی قبلی خود چه تجربیاتی داشته‌ای، کدام رستوران‌ها رفته‌ای. همه ساعاتی که باید صرف رشد تو در ارتباط عاطفی‌ات شود، حرام قانع کردن یک آدم مریض می‌شود. در دوره نامزدی می‌شود رفتارهای افراد شکاک را شناخت. یادت نرود شکاک ویروسی به تو می‌زند که بعدا توجه نرمال یک آدم نرمال را خیلی کم و ناکافی ببینی.


4- مراقب باش خیلی کمال‌طلب نباشی زیرا کمال‌طلب چنان همه چیز را سخت می‌گیرد (نامزدی،مراسم عروسی، تشریفات بعد از ازدواج) که زندگی جهنم می‌شود. کمال‌طلب‌ها فقط وارد بخش‌هایی از زندگی می‌شوند که برنده بشوند و لذت بسیاری از فرصت‌های ناب زیستن را از دست می‌دهند.

5- این روزها مراقب "چسبندگی عاطفی" هم باید بود. دختران و پسرانی هستند که به شدت احتیاج دارند که شما حالشان را خوب کنید در حالی‌که ما در زندگی خودمان بیشتر موظفیم حال خود را ردیابی کنیم. مردانی این چنین توقع دارند که شما همیشه خوشگل و مرتب و خوش‌اخلاق باشید. این مردان درکی از همسرشان دارند شبیه مادر. مادر، زنی است که همیشه در دسترس، مهربان و حامی است. همسر اگر این چنین باشد اول از همه خودش در هم می‌شکند زیرا ما بناست فقط با فرزندانمان تا این حد در دسترس باشیم. برای شوهر باید همسری کرد.

6- هر چقدر نگران اعتیاد به مواد مخدر در نامزدتان هستید، بترسید از این‌که طرف اعتیاد هیجانی داشته باشد یعنی همیشه باید چیزی جدید در زندگی‌اش باشد تا او احساس رضایت کند. حالا این ممکن است با تغییر زودبه‌زود شغل و رشته تحصیلی و مطالعات آزاد او باشد یا ممکن است وارد ارتباط‌های او بشود و هر از گاهی باید ارتباطی موازی را تجربه کند تا شما را دوست داشته باشد. چنین ازدواج‌هایی خطرناکند زیرا دایم باید همسرتان را بپایید تا دمی به خمره نزند.


7- شاید از فلسفه ازدواج شنیده باشید. ازدواجی موفق است که همه چیز شما نباشد. ما حال خوبمان را از چند منبع می‌گیریم: خانواده خود، کار خوب، تحصیلات، تاثیرگذاری اجتماعی، دوستان خودمان و ازدواج. وقتی همه حال خوب خود را به عهده همسر بگذاریم یا نامزدتان به عهده شما ‌بگذارد، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده است زیرا هیچ انسانی چنین قابلیتی ندارد که در درازمدت شما را خوشحال نگه دارد.


8- نیم‌نگاهی به روابط نامزدتان با خانواده‌اش بیندازید زیرا الگوی رابطه او با مادر و پدرش کلیدهای زیادی در اختیار شما قرار می‌دهد. مثلا در دوره نامزدی هر بار که با نامزدتان بیرون رفته‌ای مادرش 10 بار تماس گرفته است یا مادر خانم شما دایم ساعت ورود و خروج این دختر 25 ساله را چک می‌کند. معنی‌اش این است که در این خانه فضای کنترل زیادی حاکم است و خانواده برای حریم شخصی خیلی اهمیت قایل نیستند. بنابراین اگر روزی دیدید همسرتان (دختر این خانواده) دارد پیامک‌های تلفن همراه تو را بدون اجازه شما می‌خواند، نباید شاخ دربیاورید زیرا به حریم شخصی او احترامی نگذاشته بودند که الان او این کار را بلد باشد.


9- در حال حاضر مهم‌ترین دلیل طلاق در ایران مسایل جنسی است. بدون رودربایستی باید هشدار داد که دانش جنسی خود را با کلاس‌ها و کتاب‌های خوب و سوال کردن از متخصصان بالا ببرید، به شدت تاکید دارم به سلیقه جنسی خود احترام بگذارید؛ مثلا اگر خواستگار شما بسیار لاغر است و شما از فردی توپرتر خوشتان می‌آید، اگر چیزهای خوب دیگرش را پذیرفته اید، خوب است به او نیز این سلیقه خود را اطلاع دهید تا کمی تغییرش دهد. اصلا خوب نیست که بعدا حسرت چهره و تیپ یکی دیگر را بخورید. خیلی ظریف باید از شباهت نیازهایی از این دست در خود و نامزد مطلع بود تا بعدا گرفتاری ایجاد نشود
ممنون .....دقیقآ در این مطلب 3سالی میشه که در گیرم کم کم دارم از مرحله ایییییییییییییییی رد میشوم.ولی کیه که این مهمو در پشت سرطرفwink2 قبل از زیریک سقف رفتن ..ببینه .خداااااا به جوانان خود رآی کمک کنه innocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gifinnocent0001.gif

 تشکر شده توسط : سهند
  


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  چهار روش برای استراحت دادن به مغز رهاورد 7 6,600 2015/01/23, 04:22 PM
آخرین ارسال: kohedard
  5 شیوه خود مراقبتی برای زنان،با خود قرار بگذارید! شیوا29 0 2,783 2014/05/07, 02:36 PM
آخرین ارسال: شیوا29
  تاثیر ازدواج با زن تحصیلکرده و باهوش... fereshteh 20 15,636 2014/04/03, 02:27 PM
آخرین ارسال: بهرنگ
  چند دلیل برای مرگبار بودن تنهایی! paeazan 5 5,284 2014/03/23, 03:55 PM
آخرین ارسال: ali reza 22
  مشکل ازدواج دختران دهه 60 / جامعه به دختران رشد پسرانه داد paeazan 0 2,806 2014/01/31, 02:57 AM
آخرین ارسال: paeazan
  ورزشهایی برای شادابی بیشتر زنان paeazan 0 2,829 2013/10/01, 02:05 AM
آخرین ارسال: paeazan
  تستي برای شناخت بهتر زندگی-برای متأهلین paeazan 0 2,281 2013/09/23, 01:28 PM
آخرین ارسال: paeazan
  محققان اسپانیایی درمانی بهتر از دارو برای افسردگی كشف كردند نازلی 0 2,422 2011/11/12, 01:25 PM
آخرین ارسال: نازلی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان