•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13(current)
  • 14
  • 15
  • ...
  • 35
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات : 3.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
من سه سال بود که از سردرد و تاری چشم رنج میبردم ولی هیچ پزشکی تشخیص نمیداد تا اینکه در سال 88 معتکف شدم روز 15 رجب از اذان صبح تا اذان مغرب نیمه چپ بدنم کاملا به خواب رفت و تعادلم را در حرکت از دست دادم اول پزشکها تشخیص سکته دادند اما خودم به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کردم وقتی جواب m.r.i امد و فهمیدم MS دارم تنها یک سوال پرسیدم : ایا میتوانم درسم را ادامه دهم. ان موقع دانشجوی ارشد فیزیک بودم . ولی روحیه ام از مامانم خیلی خیلی بهتر بود . اما این بیماری مرا تنها کرده و همین مرا رنج میدهد
زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امید؛
که اگر سختی راه ، به تو یک سیلی زد
یک امید از ته قلب به تو گوید
که خدا هست هنوز....
 تشکر شده توسط : شيدا رها , simin , ehsan 10054 , amirfarhag , آسو , Ghost , ashrafi , mehdernet2 , maedeh , eglantine
دکتر بهم نگفت فرستادم پیش یه مشاور سلامت وقتی بهم گفت پیش خودم گفتم همه زندگیم تباه شد وهمینطورم شد وقتی میبینم دید دیگران چطوره آرزوی مرگ میکنم
 تشکر شده توسط : ehsan 10054 , amirfarhag , آسو , Ghost , maedeh , eglantine
مهتاب جون یه کوچولو بهش نگاه کنید ، ام اس رو می گم می بینید می تونه حتی به کیفیت زندگیتون اضافه کنه ، نه کم . فقط زندگی کنید کی می دونه فردا چی میشه . یه تصادف ساده هم که هیچکی ازش خبر نداره می تونه زندگی آدم رو دگرگون کنه . ام اس اومد فقط همین رو یادآوزی کنه . پس زندگی کن دوست عزیز . تا می تونی خوب زندگی کن
Peace begins with a smile
 تشکر شده توسط : fireboud , ehsan 10054 , sooorooosh , amirfarhag , nafass , سیدرضا , Ghost , rahaei , biparva , maedeh , mari , eglantine
من كاره خاصي انجام ندادم نميدونستم
چه بلايي سرم اومده
party0048.gif
...
 تشکر شده توسط : sooorooosh , amirfarhag , Ghost , maedeh , eglantine
مال من اصلا به پزشک نرسید...وقتی علائمم شروع شد چون وقت ام ار ای نبود با هزار بدبختی و پارتی بازی دختر خالم وقت گرفتیم...دختر خالم هم موقع ام ار ای با هام اومد رفت پیش دوستش تو اتاق کنترل...ام ار ای که تموم شد از دستگاه که خارج شدم ...قیافه و رخسار خاله زادمو که دیدم حدیث مفصل خواندم از ان مجمل....
بعدشم بهم گفتن ام اس داری و از این حرفا...بعدشم دکترا تائید کردن....ولی اولین بار که فهمیدم اونجا بود دقیقا...بعدش که دکتر ها میگفتن خیلی عکس العملی نشون نمیدادم..طفلکیا فکر میکردن روحیم خوبهangry2
[تصویر:  43679430772591471299.gif]



 تشکر شده توسط : amirfarhag , Ghost , maedeh , eglantine
Rainbow 
کسی به من نگفتlove281سال دنبال درمان بودم دکتر رفتم ام ار ای از سر و گردن داد با بچم خودمون 2تیی رفتیم از اون طرف هم خونه مامانم میخواستم برم دکترم ام ار ای رو دید گفت ام اس داری خندیدم گفتم شوخی میکنی smilingگفت نه چیزی نیست در حد سرما خوردگیستundecided2undecided2undecided2خودم بودمو خودم سوار اتوبوس بودمو گریه میکردم تا خواهرم زنگ زد بهش گفتم و گفتم به مامان نگو دارم میا روزی بودsadsadsadوقتی رفتم خونه مامانم همگی زدیم زیر گریهsadsadHuhHuhHuhHuhundecided2undecided2undecided2undecided2sad2اروم شدم شوهرم که اومد دوباره ز دم زیر گریه عجب شبی بووووودconfused2confused2confused2
 تشکر شده توسط : Ghost , sama , maedeh , eglantine
4 نفر برین بالا نظر ندا رو بخونین دقیقا نظر منه خیلی قشنگ گفت...ممنون
من چند روز با کسی حتی حرف نزدم فقط کلاس که تدریس می کردم یادم نبود که جریان چیه بعد کلاس دوباره هزار جور سوال بی جواب ؟
پرسه تو دنیای مجازی آشنایی با این سایت عضو شدن و آشنایی و همدردی یکی از بچه های جنوب که واقعا تغییرم داد و نگرشم رو عوض کرد
الان کاملا سر حالم ورزش درس مدرسه تفریح کوه جنگل دریا و.........
ام اس واسه من در حد یه اسمه به نظر من ام اس یعنی تلنگری برای بهتر زندگی کردن
به آدم یاد میده از لحظه لحظه زندگیت بهترین و قشنگترین استفاده رو ببرین
تجویز نسخه واسه دوستای گلم : بی خیالی+ورزش منظم+تغذیه مناسب
آره دوست عزیز تو می تونی شکستش بدی...
 تشکر شده توسط : Ghost , neda.n , ashrafi , rahaei , maedeh , mari , eglantine
aslan ms ye esm nist khodemono gol nazanim ms ms ast ma ham bimar ..............man koli gerye kardam
انسان هرگز حتي به مرگ هم تسليم نمي شود مگر زماني كه اراده اش ضعيف باشد(((اندوخته اي با ارزش تر از تندرستي نميشناسم)))
 تشکر شده توسط : Ghost , maedeh
من که برای پالس تراپی رفته بودم بیمارستان - یهو پرستاره برگشته میگه: بیمار ام اس تویی؟؟
که من یهو جا خوردم و اطرافم رو نگاه کردم که ببینم با منه؟ یا کس دیگه ای!!

خلاصه همچین جا خوردم که نگو.rolleyes

دکترم اومد بهش میگم این خانمه چی میگه؟angry2
این چیزی که نوشتن بالای سرم چیه؟؟sad2

با خنده میگه : زیاد مهم نیست!
بهش فکر نکن!
Huh

خلاصه این بود انشای من!
خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن گذشته-غنیمت شمردن حال-امیدوار بودن به اینده
smiling
اللهم صل علی محمد و آل محمد
 تشکر شده توسط : رزمینا , ALI REZA , sargol , maedeh , eglantine
من تدریجی و کم کم خودم بیماریم کشف کردم برای همینم دیگه شوکه نشدم
 تشکر شده توسط : ALI REZA , sargol , DavidBili , maedeh
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13(current)
  • 14
  • 15
  • ...
  • 35
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
15 مهمان