ارسالها: 263
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 5187
تشکر های دریافت شده :4311 بار در 1920 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر محمود عابدینی (عاشقشم)
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مازندران_قائمشهر
چشم شوکولات جونم
اره مهوش واقعا با کلاسه تازه خاص هم هست
منکه هروقت میرم دارو بگیرم با غرور میرم همه کف میکنن وقتی میفهمن دوستم کیه
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید
ارسالها: 471
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 6698
تشکر های دریافت شده :4383 بار در 1017 پست
سال تشخيص بيماري : ۸۶
دكتر معالج : دکتر ترمه چی
داروي مورد استفاده : سینومر
محل سکونت : تهران
من اولین بار که پاهام بی حس شد رفتم دکتر گفت کم خونی!یه یه سالی گذشت تا خودم رفتم دنبال کشف بیماریم.به قدری تو نت گشتم تا پیدا کردم چمه!تازه من به دکتر گفتم ام اس دارم دکتر گفت نه اشتباه میکنی!!!
کاملا برعکس بود همه چی
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
ارسالها: 263
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 5187
تشکر های دریافت شده :4311 بار در 1920 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر محمود عابدینی (عاشقشم)
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مازندران_قائمشهر
آرزو تو خودت یه پا دکتری پس ایول
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید
ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 409
تشکر های دریافت شده :546 بار در 209 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر نيك سرشت
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : فارس
2011/08/16, 03:44 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/08/16, 03:48 PM، توسط fatima.)
اولين بار خواهرم ام آر آي رو به دكتر نشون داد و تلفني برا مامانم گف! يهو مامانم نشست و رنگش پريد اما چيزي به من نگفت!
من خودم تشخيص يه بيماري ديگه رو داده بودم!!!
وقتي تو بيمارستان بستري بودم هم منو برده بودن تو بخش عمومي!!! كه نفهمم مشكلم چيه!
ولي يه روز صبح ديدم بالا سرم نوشته شده : ms....
كلي شوكه شدم!!! خواهرم ميخواس ذهنمو منحرف كنه ميگف اين اسم داروته!!!
بعد رفتم پيش پرستار گفتم اين همون مولتيپل اسكلروزيسه؟!
گف رشته ت تجربيه؟ گفتم آره...ديگه جوابي نداد...
يه بار تو بيمارستان وقتي ميخواستن بم سرم بزنن كلي گشتن! آخه ديگه جاي سفيد تو دستم نبود!:55:همش كبود شده بود!!!
خلاصه يه جا زد ديد مناسب نيست!
در آور زد يه جا ديگه!
هي چرخوندش تو دستم تا شايد فرجي بشه!!!
نمي دونم چطور صبر مي كردم و جيغ نمي زدم...
ارزش تو به اندازه آن چیزی است که به آن دل می بندی
پس مواظب باش که به کمتر از بی نهایت عشق ، دلبسته نشوی...
ارسالها: 263
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 5187
تشکر های دریافت شده :4311 بار در 1920 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر محمود عابدینی (عاشقشم)
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مازندران_قائمشهر
ایول فتطیمای پزشکم عاشقتم
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید
ارسالها: 272
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 2988
تشکر های دریافت شده :1696 بار در 436 پست
سال تشخيص بيماري : تیر 89
دكتر معالج : -----------
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت :
چون یه مدت بود خیلی حرص می خوردم وقتی سرم و زبونم بی حس شد فکر کردم سکته کردم
وقتی رفتم جواب ام آر آی رو گرفتم خودم جواب رو خوندم و دیدم نوشته .....such as ms .... یهو دلم ریخت بعد گفتم تو که نمی فهمی این مخفف یه اصطلاح پزشکیه تو حالیت نمیشه با اونی که تو فکر می کنی فرق داره بعد که دکتر توضیح داد دیدم نخیر انگار که درست متوجه شدم. اول گنگ بودم و بعد هیچ احساسی نداشتم چون همش مشغول آروم کردن مامانم بودم بعد از مدتی هم اومدم اینجا و دنبال جواب سوالام گشتم.
با درد بساز چون دواي تو منم، در كس منگر كه آشناي تو منم
ارسالها: 11
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 16
تشکر های دریافت شده :66 بار در 28 پست
سال تشخيص بيماري : اردیبهشت 88
دكتر معالج : نسترن مجدی نسب
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
من اولش چشم راستم ديدش رو از دست داد بعد بخاطر درد زياد رفتم چشم پزشك اونم ديد من سوژه خوبيم فرستادم يه بيمارستان كه دانشجو هاش منو آزمايش كنن بعد از بين حرفهاي دكترها فهميدم كه چم شده . در اون لحظه حال كسي رو داشتم كه گم شده توي محلي كه نمي شناسدش اما وقتي از پيش متخصص مغز واعصاب برگشتم يك هفته تمام درباره بيماريم اطلاعات جمع كردم. بعدش به نظرم خيلي چيز مهمي نيومد . تازه اينقدر مطمئن بودم چيزيم نيست كه اصلا راضي به مصرف دارو و گرفتن ام آر اي و كورتون درماني نمي شدم.
ارسالها: 48
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 43
تشکر های دریافت شده :487 بار در 183 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ساری
من شب خواب بد دیدم صبح که پاشدم دستم بی حس بود فکرکردم شوکه!!!!!
رفتم ام ار ای بعدازیکی دو ماه همسرم بهم گفت!!!!!!
انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت
بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته
*بنگر به طرف کدام یک می روی!؟*
ارسالها: 345
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1883
تشکر های دریافت شده :2851 بار در 925 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر غلامرضا ترمه چی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
من به اولین چیزی که فک کردم معافی سزبازی بود فقط همین و بعدشم تا همین الان به بیماریم اصلن فک نمیکنم دکترمم بهم گفت
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
ارسالها: 72
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jun 2011
تشکر های اهدا شده: 604
تشکر های دریافت شده :751 بار در 217 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر صحراییان
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
من تا چند روز اول که دست و گردنم درد می کرد و 1 هفته ای هم که سمت راستم بی حس شده بود چیزی از مریضیم نمی دونستم البته یه حدسایی میزدم ولی دلم نمی خواست واقعیت داشته باشه تا اینکه بعد از ام آر آی مغز و گردن دکتر بهم گفت اینقدر تو مطب دکتر گریه کردم که گفت اگر بخوای اینطوری باشی امیدی به خوب شدنت نداشته باش تو خونه هم تا 1 هفته فقط گریه می کردم اینقدر گریه کرده بودم که اشکام تموم شده بود وای چه روزای بدی بود چقدر خودم و خوانوادم اذیت شدیم
بگذار سرنوشت هر راهی می خواهد برود راه من جداست....
بگذار این ابرها تا می توانند ببارند چتر من خداست.....