2011/10/18, 06:39 PM
كنترولوژی عبارت است از ایجاد هماهنگی كامل بین جسم ، ذهن و روح .
افراد ابتدا از طریق كنترولوژی به شیوه هدفمند ، كنترل كامل جسم خود را در دست می گیرند و سپس از راه تكرار كامل حركات آن به شیوه تدریجی ولی پیشرفت كننده به یك نوع هماهنگی طبیعی دست پیدا می كنند.
كنترولوژی باعث پرورش هماهنگ اجزای بدن می شود ، حالتها و حركات نادرست بدن را اصلاح می كند، نیروی حیات را به بدن باز می گرداند و توان ذهنی را افزایش می دهد
انسانها تقریبا در دوران كودكی از نعمت رشد طبیعی و متعارف جسمانی برخوردارند اما با شروع دوران بلوغ ، جسم افت كرده و شانه ها خمیده می شوند، عضلات شل و آویزان شده و نیروی حیاتی بشدت رو به تحلیل می رود .
بدون شك این قضیه امری فراگیر و طبیعی است. انجام حركات ورزشی كنترولوژی و رعایت دستورالعملهای آن پرورش جسمانی را به ایده آل نزدیك می كند .
علم كنترولوژی اختیار كامل جسم را توسط مغز در دست می گیرد. یعنی عضلات بدن از اراده فرد فرمان ببرند .
كسانی كه كنترولوژی را برای اولین بار تجربه می كنند احساس می كنند سرحال آمده و بعد از سالهای ذهن آنان از خواب بیدار شده است.
نام این ورزش در ابتدا توسط ژوزف پیلاتس علم كنترل بدن نام گذاری شده بود كه پس از مرگ وی بدلیل احترام و حفظ یاد و خاطره او توسط بازماندگانش به نام پیلاتس متداول شد.
سیستم ورزشی است كه در سال 1920 توسط ژوزف پیلاتس پایه گذاری گردید روش تمرینی پیلاتس متشكل از ورزشهایی است كه تمركز روی پیشرفت انعطاف و قدرت در تمام اندامهای بدن دارد بدون اینكه عضلات را حجیم كند یا آنها را از بین ببرد.
این روش تمرینی از حركات كنترل شده ای تشكیل شده كه بین بدن و مغز هارمونی فیزیكی ایجاد كرده و توانایی بدن افراد را در هر سن بالا می برد از فواید این ورزش:
- بالا بردن و تقویت سیستم ایمنی بدن
- بالا بردن تمامی قوای بدن در جهت اینكه فكر و ذهن را از افكار منفی آزاد سازد بر خلاف یوگا بدن در حال حركت می باشد.
- كاهش دهنده دردهای مهره ای و كمر
- ایجاد كشیدگی در ظاهر اندام
- بوجود آوردنده شكل ظاهری بهتر اندام
- شكم ساف و كمر باریك
- پیشرفت انعطاف و تعادل
- افزایش قابلیت تحرك مفاصل
- حجیم كردن فضای ریه و بالا بردن قابلیت تنفس
تقویت سیستم قلبی عروقی
- بالا بردن دامنه حركتی مفاصل و عضلات
- از بین بردن درصد احتمالی جراحات و آسیب پذیری
علاوه بر این كسانی كه ورزش پیلاتس را انجام می دهند خواب بهتر عصبانیت كمتر استرس و خستگی كمتر خواهند داشت.
از آنجا كه این روش تمرینی در وضعیتهای ایستاده نشسته و خوابیده بدون طی مسافت و پرش و جهش انجام می گیرد آسیبهای ناشی از صدمات مفصلی را كاهش می دهد زیرا حركات ورزشی در دامنه های حركتی در سه وضعیت فوق با اجرای تنفس های عمیق و انقباظهای عضلانی انجام می گیرد.
چرا پیلاتس به چنین پدیده موفقیت آمیزی تبدیل شده است؟
چگونه این ورزش ناشناخته امروزه تبدیل به یك روش تكمیلی ورزشی به شكل همگانی و حتی خانگی شده است؟!
بسیار ساده ، گفتار صادقانه پیلاتس و اینكه این ورزش بسیار عالی عمل می كند و به تمام وعده های خود عمل می كند . افراد در هر وضعیتی كه باشند، ورزشكار حرفه ای یا تازه كار، خانمهای خانه دار یا آقایان كارمند و پر مشغله اگر ورزش پیلاتس را آغاز كنند اطمینان می دهیم كه نتیجه مثبت آن را خواهند دید .
با شروع پیلاتس می توان قدم به قدم تغییر ظاهر ،اجرای صحیح حركات ، بدن جدید و بهتر ، متوازن، صاف و كشیده ، بلند تر ، باریكتر و انعطاف پذیر تر با یك قدرت پنهانی ساخت .
اعتقاد پیلاتس از تقویت قوای بدنی كسب و حفظ بدنی سالم و ذهنی سالم برای اجرای خوب كارهای روزانه و دیگر فعالیتهای بدنی است. ژوزف در مونشن گلادباخ ، شهري كوچك در حومه دوسلدورف آلمان متولد شد. او كودكي ضعيف و مريض بود كه از بيماريهايي مانند راشيتيسم، آسم و تبهاي روماتيسميرنج مي برد .نام فاميلي او پيلاتو pilatu تلفظ مي شد كه ريشه يوناني دارد. ولي بعدها پدرش آنرا به پيلاتس تغيير داد . پدرش برنده جايزه ژيميناستيك بود و مادرش يك متخصص اعصاب .
روزي يك پزشك به ژوزف يك كتاب اوراق و قديمي در مورد اناتومي بدن داد ، به گفتهخود او: من تمام اعضاي بدن را از روي كتاب ياد گرفتم. هر اندامي را كه ياد مي گرفتم حركت مي دادم . در آن زمان كودكي ساعتها در جنگل پياده روي مي كردم و حركات حيوانات را نگاه مي كردم، اينكه چطور حيوانات اندام خود را بكار مي برند و حركت مي كنند.
بگفته خود او وي حركات ورزشي شرق و غرب را عميقا مطالعه كرده بود . در سن 14 سالگي چنان روي اندام خود فعاليت كرده بود كه از تصوير بدن او براي نمايش آناتومي استفاده مي شد .
در زمان نوجواني و دوراني كه هنوز در آلمان بود در رشته هايي مانند بوكس ، ژيميناستيك،اسكي، و شيرجه فعاليت مي كرد.
در سال 1912 براي تعليمات بيشتر به انگلستان سفر كرد . در آنجا بعنوان يك بازيگر در سيرك كار مي كرد . تا سال 1914 او و گروهش در سرتاسر انگلستان برنامه اجرا كرده بودند. او و برادرش در سيرك نمايش يوناني اجرا مي كردند .
در سال 1914 با شروع جنگ جهاني اول او بهمراه ديگر تبعه هاي آلماني دستگير و در بازداشتگاههاي لانكستر بازداشت شدند در همان جا او به هم قطارانش آموزش كشتي و دفاع شخصي مي داد. با اين هدف كه نيروي بدني آنها از زمان ورود به بازداشتگاه بيشتر مي شود در همانجا بود كه او روش ورزشي خود را كه بعدها "كنترولوژي" ناميده شد ، طراحي كرد در همان دوران او به بازداشتگاه ديگري منتقل شد و تقريبا به عنوان پرستار با زندانيان زيادي كه داراي بيماريهاي شايع زمان جنگ و حبس بودند كار مي كرد . سپس او شروع به ساخت وسايلي كرد كه با اين افراد توانبخشي كار كند . اين وسايل از تختها و فنرهاي قديمي و ابزار خراب و كهنه بيمارستان بودند كه از آنها بعنوان وسايل و تجهيزات توانبخشي استفاده مي كرد .
در سال 1918 آنفولانزاي مرگزا و خطرناكي سراسر دنيا را فرا گرفت و ميليونها نفر را طعمه خود كرد كه فقط دهها و صدها نفر در انگلستان قربانيان اين بيماري بودند.
افراد ژوزف با اينكه اين بيماري در سطح بازداشتگاه بسيار شيوع پيدا كرده بود همگي جان سالم بدر بردند .
بعد از پايان جنگ ژوزف به آلمان بازگشت و در بخش دفاع شخصي ارتش هامبورگ براي پرورش نيروهاي پليس شروع به كار نمود علاوه بر اين بطور خصوصي نيز روي افراد عادي تمرين مي كرد .
او مي گفت: زماني كه به آلمان برگشتم تمامي اين دستگاهها را اختراع كردم و تا سال 1925 آنجا ماندم و با افراد مبتلا به رماتيسم كار و تمرين مي كردم .
من فكر كردم چرا از قدرت و نيروي زياد بدني استفاده نكنم و حركاتي را طراحي كردم كه با اجراي بسيار آهسته بطوري كه بخشهاي بسيار عميق عضلات درگير شوند و نتايج مثبتي را شاهد بودم.
در همان دوران بود كه ژوزف با رودولف فون لابن آشنا شد .
وي يكي از متخصصان بزرگ حركت شناسي بود .او چندين حركت ژوزف را در تمرينات و كار خود بكار برد و شماري ديگر از متخصصان بنام نيز تمرينات او را در گرم كنندهاي ورزشي خود استفاده مي كردند .
در سال 1925 از او دعوت شد تا ارتش جديد آلمان را تمرين و ورزش دهد و لي از آنجايي كه او از سيستم سياسي آلمان راضي نبود تصميم به ترك كشور نمود.
با كمك چند تن از دوستانش قادر به ترك آلمان و سفر به آمريكا شد.
در راه سفر به آمريكا با كلارا (همسر آينده اش) آشنا شد .
كلارا معلم يك مهد كودك بود و از دردهاي آرتروزي بشدت رنج مي برد ژوزف با تمرينات اختصاصي خود دردهاي كلارا را از بين برد .
پس از ورود به امريكا و شهر نيويورك در سال 1926 آنها در خيابان هشتم اين شهر مركز ورزشي خود را باز كردند. درست در محلي كه چنديد مركز ورزشي و بخصوص باله وجود داشت در همان جا بود كه ژوزف علم كنترلوژي را بعنوان بخش اصلي تمرينات ورزشكارانش قرار داد .
بسياري از مربيان و سر مربيان ، ورزشكاران آسيب ديده خود را جهت ترميم اندام آسيب ديده نزد او مي فرستادند .
بسياري از مربيان نيز براي افرودن تعادل و قواي بدني ، شاگردان خود را به شركت در كلاسهاي ژوزف تشويق مي كردند.
ژوزف پيلاتس يكي از هواداران سلامتي و ورزش بود از هرگونه آلودگي سيگار، الكل و ... اجتناب مي كرد.
بارها در سرماي زمستان اورا فقط با يك شلوار ورزشي كوتاه در حال دويدن در خيابانهاي نيويورك مي ديدند .
در ژانويه 1966 ساختمان آنها آتش گرفت . ژوزف براي نجات وسايل ورزشي به ساختمان برگشت كه ناگهان كف ساختمان زير پايش آتش گرفت و ريزش كرد و او براي مدتي طولاني از ميله اي آويزان مانده بود تا بالاخره ماموران آتشنشاني وي را نجات دادن گفته مي شود اين واقعه كمك بسيار زيادي به مرگ او در سال 1967 در سن 87 سالگي كرده است.
همسرش كلارا كه در امر مربيگري و صبر و حوصله چيزي از ژوزف كم نداشت به اداره مركز ورزشي تا 10 سال بعد و زمان مرگ خودش در سال 1977 ادامه داد .
افراد ابتدا از طریق كنترولوژی به شیوه هدفمند ، كنترل كامل جسم خود را در دست می گیرند و سپس از راه تكرار كامل حركات آن به شیوه تدریجی ولی پیشرفت كننده به یك نوع هماهنگی طبیعی دست پیدا می كنند.
كنترولوژی باعث پرورش هماهنگ اجزای بدن می شود ، حالتها و حركات نادرست بدن را اصلاح می كند، نیروی حیات را به بدن باز می گرداند و توان ذهنی را افزایش می دهد
انسانها تقریبا در دوران كودكی از نعمت رشد طبیعی و متعارف جسمانی برخوردارند اما با شروع دوران بلوغ ، جسم افت كرده و شانه ها خمیده می شوند، عضلات شل و آویزان شده و نیروی حیاتی بشدت رو به تحلیل می رود .
بدون شك این قضیه امری فراگیر و طبیعی است. انجام حركات ورزشی كنترولوژی و رعایت دستورالعملهای آن پرورش جسمانی را به ایده آل نزدیك می كند .
علم كنترولوژی اختیار كامل جسم را توسط مغز در دست می گیرد. یعنی عضلات بدن از اراده فرد فرمان ببرند .
كسانی كه كنترولوژی را برای اولین بار تجربه می كنند احساس می كنند سرحال آمده و بعد از سالهای ذهن آنان از خواب بیدار شده است.
نام این ورزش در ابتدا توسط ژوزف پیلاتس علم كنترل بدن نام گذاری شده بود كه پس از مرگ وی بدلیل احترام و حفظ یاد و خاطره او توسط بازماندگانش به نام پیلاتس متداول شد.
سیستم ورزشی است كه در سال 1920 توسط ژوزف پیلاتس پایه گذاری گردید روش تمرینی پیلاتس متشكل از ورزشهایی است كه تمركز روی پیشرفت انعطاف و قدرت در تمام اندامهای بدن دارد بدون اینكه عضلات را حجیم كند یا آنها را از بین ببرد.
این روش تمرینی از حركات كنترل شده ای تشكیل شده كه بین بدن و مغز هارمونی فیزیكی ایجاد كرده و توانایی بدن افراد را در هر سن بالا می برد از فواید این ورزش:
- بالا بردن و تقویت سیستم ایمنی بدن
- بالا بردن تمامی قوای بدن در جهت اینكه فكر و ذهن را از افكار منفی آزاد سازد بر خلاف یوگا بدن در حال حركت می باشد.
- كاهش دهنده دردهای مهره ای و كمر
- ایجاد كشیدگی در ظاهر اندام
- بوجود آوردنده شكل ظاهری بهتر اندام
- شكم ساف و كمر باریك
- پیشرفت انعطاف و تعادل
- افزایش قابلیت تحرك مفاصل
- حجیم كردن فضای ریه و بالا بردن قابلیت تنفس
تقویت سیستم قلبی عروقی
- بالا بردن دامنه حركتی مفاصل و عضلات
- از بین بردن درصد احتمالی جراحات و آسیب پذیری
علاوه بر این كسانی كه ورزش پیلاتس را انجام می دهند خواب بهتر عصبانیت كمتر استرس و خستگی كمتر خواهند داشت.
از آنجا كه این روش تمرینی در وضعیتهای ایستاده نشسته و خوابیده بدون طی مسافت و پرش و جهش انجام می گیرد آسیبهای ناشی از صدمات مفصلی را كاهش می دهد زیرا حركات ورزشی در دامنه های حركتی در سه وضعیت فوق با اجرای تنفس های عمیق و انقباظهای عضلانی انجام می گیرد.
چرا پیلاتس به چنین پدیده موفقیت آمیزی تبدیل شده است؟
چگونه این ورزش ناشناخته امروزه تبدیل به یك روش تكمیلی ورزشی به شكل همگانی و حتی خانگی شده است؟!
بسیار ساده ، گفتار صادقانه پیلاتس و اینكه این ورزش بسیار عالی عمل می كند و به تمام وعده های خود عمل می كند . افراد در هر وضعیتی كه باشند، ورزشكار حرفه ای یا تازه كار، خانمهای خانه دار یا آقایان كارمند و پر مشغله اگر ورزش پیلاتس را آغاز كنند اطمینان می دهیم كه نتیجه مثبت آن را خواهند دید .
با شروع پیلاتس می توان قدم به قدم تغییر ظاهر ،اجرای صحیح حركات ، بدن جدید و بهتر ، متوازن، صاف و كشیده ، بلند تر ، باریكتر و انعطاف پذیر تر با یك قدرت پنهانی ساخت .
اعتقاد پیلاتس از تقویت قوای بدنی كسب و حفظ بدنی سالم و ذهنی سالم برای اجرای خوب كارهای روزانه و دیگر فعالیتهای بدنی است. ژوزف در مونشن گلادباخ ، شهري كوچك در حومه دوسلدورف آلمان متولد شد. او كودكي ضعيف و مريض بود كه از بيماريهايي مانند راشيتيسم، آسم و تبهاي روماتيسميرنج مي برد .نام فاميلي او پيلاتو pilatu تلفظ مي شد كه ريشه يوناني دارد. ولي بعدها پدرش آنرا به پيلاتس تغيير داد . پدرش برنده جايزه ژيميناستيك بود و مادرش يك متخصص اعصاب .
روزي يك پزشك به ژوزف يك كتاب اوراق و قديمي در مورد اناتومي بدن داد ، به گفتهخود او: من تمام اعضاي بدن را از روي كتاب ياد گرفتم. هر اندامي را كه ياد مي گرفتم حركت مي دادم . در آن زمان كودكي ساعتها در جنگل پياده روي مي كردم و حركات حيوانات را نگاه مي كردم، اينكه چطور حيوانات اندام خود را بكار مي برند و حركت مي كنند.
بگفته خود او وي حركات ورزشي شرق و غرب را عميقا مطالعه كرده بود . در سن 14 سالگي چنان روي اندام خود فعاليت كرده بود كه از تصوير بدن او براي نمايش آناتومي استفاده مي شد .
در زمان نوجواني و دوراني كه هنوز در آلمان بود در رشته هايي مانند بوكس ، ژيميناستيك،اسكي، و شيرجه فعاليت مي كرد.
در سال 1912 براي تعليمات بيشتر به انگلستان سفر كرد . در آنجا بعنوان يك بازيگر در سيرك كار مي كرد . تا سال 1914 او و گروهش در سرتاسر انگلستان برنامه اجرا كرده بودند. او و برادرش در سيرك نمايش يوناني اجرا مي كردند .
در سال 1914 با شروع جنگ جهاني اول او بهمراه ديگر تبعه هاي آلماني دستگير و در بازداشتگاههاي لانكستر بازداشت شدند در همان جا او به هم قطارانش آموزش كشتي و دفاع شخصي مي داد. با اين هدف كه نيروي بدني آنها از زمان ورود به بازداشتگاه بيشتر مي شود در همانجا بود كه او روش ورزشي خود را كه بعدها "كنترولوژي" ناميده شد ، طراحي كرد در همان دوران او به بازداشتگاه ديگري منتقل شد و تقريبا به عنوان پرستار با زندانيان زيادي كه داراي بيماريهاي شايع زمان جنگ و حبس بودند كار مي كرد . سپس او شروع به ساخت وسايلي كرد كه با اين افراد توانبخشي كار كند . اين وسايل از تختها و فنرهاي قديمي و ابزار خراب و كهنه بيمارستان بودند كه از آنها بعنوان وسايل و تجهيزات توانبخشي استفاده مي كرد .
در سال 1918 آنفولانزاي مرگزا و خطرناكي سراسر دنيا را فرا گرفت و ميليونها نفر را طعمه خود كرد كه فقط دهها و صدها نفر در انگلستان قربانيان اين بيماري بودند.
افراد ژوزف با اينكه اين بيماري در سطح بازداشتگاه بسيار شيوع پيدا كرده بود همگي جان سالم بدر بردند .
بعد از پايان جنگ ژوزف به آلمان بازگشت و در بخش دفاع شخصي ارتش هامبورگ براي پرورش نيروهاي پليس شروع به كار نمود علاوه بر اين بطور خصوصي نيز روي افراد عادي تمرين مي كرد .
او مي گفت: زماني كه به آلمان برگشتم تمامي اين دستگاهها را اختراع كردم و تا سال 1925 آنجا ماندم و با افراد مبتلا به رماتيسم كار و تمرين مي كردم .
من فكر كردم چرا از قدرت و نيروي زياد بدني استفاده نكنم و حركاتي را طراحي كردم كه با اجراي بسيار آهسته بطوري كه بخشهاي بسيار عميق عضلات درگير شوند و نتايج مثبتي را شاهد بودم.
در همان دوران بود كه ژوزف با رودولف فون لابن آشنا شد .
وي يكي از متخصصان بزرگ حركت شناسي بود .او چندين حركت ژوزف را در تمرينات و كار خود بكار برد و شماري ديگر از متخصصان بنام نيز تمرينات او را در گرم كنندهاي ورزشي خود استفاده مي كردند .
در سال 1925 از او دعوت شد تا ارتش جديد آلمان را تمرين و ورزش دهد و لي از آنجايي كه او از سيستم سياسي آلمان راضي نبود تصميم به ترك كشور نمود.
با كمك چند تن از دوستانش قادر به ترك آلمان و سفر به آمريكا شد.
در راه سفر به آمريكا با كلارا (همسر آينده اش) آشنا شد .
كلارا معلم يك مهد كودك بود و از دردهاي آرتروزي بشدت رنج مي برد ژوزف با تمرينات اختصاصي خود دردهاي كلارا را از بين برد .
پس از ورود به امريكا و شهر نيويورك در سال 1926 آنها در خيابان هشتم اين شهر مركز ورزشي خود را باز كردند. درست در محلي كه چنديد مركز ورزشي و بخصوص باله وجود داشت در همان جا بود كه ژوزف علم كنترلوژي را بعنوان بخش اصلي تمرينات ورزشكارانش قرار داد .
بسياري از مربيان و سر مربيان ، ورزشكاران آسيب ديده خود را جهت ترميم اندام آسيب ديده نزد او مي فرستادند .
بسياري از مربيان نيز براي افرودن تعادل و قواي بدني ، شاگردان خود را به شركت در كلاسهاي ژوزف تشويق مي كردند.
ژوزف پيلاتس يكي از هواداران سلامتي و ورزش بود از هرگونه آلودگي سيگار، الكل و ... اجتناب مي كرد.
بارها در سرماي زمستان اورا فقط با يك شلوار ورزشي كوتاه در حال دويدن در خيابانهاي نيويورك مي ديدند .
در ژانويه 1966 ساختمان آنها آتش گرفت . ژوزف براي نجات وسايل ورزشي به ساختمان برگشت كه ناگهان كف ساختمان زير پايش آتش گرفت و ريزش كرد و او براي مدتي طولاني از ميله اي آويزان مانده بود تا بالاخره ماموران آتشنشاني وي را نجات دادن گفته مي شود اين واقعه كمك بسيار زيادي به مرگ او در سال 1967 در سن 87 سالگي كرده است.
همسرش كلارا كه در امر مربيگري و صبر و حوصله چيزي از ژوزف كم نداشت به اداره مركز ورزشي تا 10 سال بعد و زمان مرگ خودش در سال 1977 ادامه داد .
همیشه سختترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق داره شاکی سختیهای دنیا نباش شاید تو بهترین بازیگر خدایی....!!!!!!!!!