2010/09/13, 11:40 AM
جستجوی یک مولکول با تکنولوژی مدرن، محققان را به سوی دو هدف درمانی بالقوه برای درمان مولتیپل اسکلروزیس هدایت کرد.
این یافته ها بیشتر، مسیری را که با بهبودی زخم ارتباط دارد – آبشار لخته خون— درگیر می کند تا مسیر ایجاد مولتیپل اسکلروزیس (MS).
پاتریشیا لونی نایب رییس مرکز تحقیقات بیومدیکال انجمن ملی مولتیپل اسکلروزیس توضیح داد: « در MS هیچ بخشی در ارتباط با لخته شدن خون وجود ندارد.»
او افزود، اما عوامل لخته کننده خون در بروز التهاب نیز نقش بازی می کنند که جزئی از این بیماری است.
لونی نتیجه گرفت: «اگر بتوان از این مسیر استفاده کرده و درمان دارویی جدیدی را طراحی کرد که مسیر ضد التهابی را تحریک کند، برای بیماران مبتلا به MS سودمند خواهد بود. بنابراین این پروژه ممکن است از اهداف درمانی جدیدی پرده بردارد.»
نتایج این تحقیق در شماره 17 فوریه چاپ آنلاین نشریه Nature منتشر شدند.
در این بررسی گروهی از محققان به سرپرستی دکتر لارنس استینمن از دانشکده پزشکی دانشگاه استانفورد، ضایعات MS مغزی به دست آمده از کالبدشکافی 6 انسان را بر اساس معیار هیستولوژیکی به 3 رده تقسیم بندی کردند. سپس این نمونه ها را همراه با نمونه های به دست آمده از دو کنترل سالم بررسی کردند. آنان از تکنیکی به نام طیف نگاری جرمی استفاده کردند که اساساً پروتئین های یک بافت را بر اساس حجم آن ها شناسایی می کند.
نتیجه یک پروتئوم -نوعی شاخص پروتئینی بافت ها- بود. از 2574 پروتئینی که محققان از تمام نمونه ها شناسایی کردند، چند صد تا از آن ها منحصر به MS بودند. بیش از نیمی از آن پروتئین ها عملکرد شناخته شده ای نداشتند اما پنج نوع از آن ها در لخته شدن خون نقش داشتند -مسیری که قبلاً دخالت آن در سرمنشاء و بروز این بیماری شناخته نشده بود-. تمام این پنج پروتئین در یک گونه واحد از ضایعات یافت شدند که پلاک فعال مزمن نامیده می شود.
سپس محققان گروه استینمن که با این مشاهدات گیج شده بودند آزمایش کردند که آیا داروهایی که دو عضو از اعضاء مسیر لخته شدن خون را هدف گیری می کنند می توانند علایم MS را در مدل موشی این بیماری تخفیف دهند یا نه؟ این دو عضو عامل بافتی و مهار کننده پروتئین C نامیده می شوند.
به نظر می رسد که آنان موفق شدند: موشی که قبلا ًبا بیماری شبه MS فلج شده بود، پس از درمان توانایی راه رفتن را به دست آورد. استینمن افزود: «موش ها از فلجی که پاهای عقب آن ها را گرفتار کرده بود به سمت نمره عملکرد بسیار خوبی پیش رفتند. این اثر حداقل تا دو ماه ادامه داشت.»
بر اساس آمار انجمن ملی مولتیپل اسکلروزیس، حداقل 400000 آمریکایی به MS مبتلا هستند. این بیماری در اثر از دست رفتن غلاف میلین عایق که فیبرهای عصبی را احاطه می کند ایجاد می شود و به این طریق انتقال پیام های عصبی را مختل کرده و سبب آسیب فیبرهای عصبی می شود. علایم این بیماری از یک بیمار به بیمار دیگر متفاوت است اما شامل تاری دید، بریده بریده صحبت کردن، از بین رفتن تعادل و فلج هستند. دوره بیماری نیز متغیر بوده و چهار شکل مجزای بیماری شناخته شده است. شایع ترین نوع بیماری، MS عودکننده بهبود یابنده است.
بر اساس نظر لونی، تنوع «بزرگ ترین چالش» این بیماری است.
او گفت: «علایم ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشند، دوره بیماری نیز ممکن است متفاوت باشد و ما نمی فهمیم که چرا در میان بیماران مبتلا به MS چنین تفاوتی وجود دارد.»
او افزود: «بنابراین ویژگی این پژوهش، مقایسه انواع مختلف MS با یکدیگر است.»
بر اساس گفته لونی، 6 درمان به وسیله سازمان غذا و داروی آمریکا برای MS تایید شده اند، اما هنوز هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد. البته دو دارویی را که استینمن به کار برده برای درمان بیماری های دیگر به وسیله FDA تایید شده اند. هیرولوگ یک پروتئین ضد لخته است که از زالو به دست آمده، زیگریس یک شکل نوترکیب شده از پروتئین C فعال است که علیه سپسیس شدید به کار می رود.
استینمن گفت: «این تاییدیه ها به محققان این فرصت را می دهد که دو ترکیب ذکر شده را وارد آزمایشات بالینی مربوط به MS کنند. البته نيازي نبود آزمایشات مربوط به سمیت این ترکیبات را انجام دهيم چون این داروها قبلاً تایید شده بودند.»
اما این بدان معنا نیست که پزشکان همین حالا می توانند این داروها را برای بیماران مبتلا به MS تجویز کنند.
او افزود: «لازم است که این داروها در بررسيهاي بالینی آزمایش شوند چون ما به شواهدی نیاز داریم. این داروها عوارض جانبی جدی بالقوه ای دارند و آزمایشات بالینی سازمان یافته ای باید انجام شوند، اما این داروها ممکن است سودمندی فوق العاده ای برای بیماران مبتلا به MS داشته باشند.»
لونی با تمجید از این بررسی به خاطر استفاده از نمونه های انسانی اهدایی گفت: «این مثال خوبی است از این که ما چگونه می توانیم با کاربرد نمونه های بافتی اطلاعات فراوانی کسب کنیم. ما مدیون افراد مبتلا به MS هستیم که پیغام می دهند حاضرند بدن خود را در اختیار محققان بگذارند. بنابراین بررسی مذکور مثال فوق العاده ای است از این که این کار چقدر ارزشمند است. این همان کاری بود که پژوهش کنونی را به حرکت درآورد.»
این یافته ها بیشتر، مسیری را که با بهبودی زخم ارتباط دارد – آبشار لخته خون— درگیر می کند تا مسیر ایجاد مولتیپل اسکلروزیس (MS).
پاتریشیا لونی نایب رییس مرکز تحقیقات بیومدیکال انجمن ملی مولتیپل اسکلروزیس توضیح داد: « در MS هیچ بخشی در ارتباط با لخته شدن خون وجود ندارد.»
او افزود، اما عوامل لخته کننده خون در بروز التهاب نیز نقش بازی می کنند که جزئی از این بیماری است.
لونی نتیجه گرفت: «اگر بتوان از این مسیر استفاده کرده و درمان دارویی جدیدی را طراحی کرد که مسیر ضد التهابی را تحریک کند، برای بیماران مبتلا به MS سودمند خواهد بود. بنابراین این پروژه ممکن است از اهداف درمانی جدیدی پرده بردارد.»
نتایج این تحقیق در شماره 17 فوریه چاپ آنلاین نشریه Nature منتشر شدند.
در این بررسی گروهی از محققان به سرپرستی دکتر لارنس استینمن از دانشکده پزشکی دانشگاه استانفورد، ضایعات MS مغزی به دست آمده از کالبدشکافی 6 انسان را بر اساس معیار هیستولوژیکی به 3 رده تقسیم بندی کردند. سپس این نمونه ها را همراه با نمونه های به دست آمده از دو کنترل سالم بررسی کردند. آنان از تکنیکی به نام طیف نگاری جرمی استفاده کردند که اساساً پروتئین های یک بافت را بر اساس حجم آن ها شناسایی می کند.
نتیجه یک پروتئوم -نوعی شاخص پروتئینی بافت ها- بود. از 2574 پروتئینی که محققان از تمام نمونه ها شناسایی کردند، چند صد تا از آن ها منحصر به MS بودند. بیش از نیمی از آن پروتئین ها عملکرد شناخته شده ای نداشتند اما پنج نوع از آن ها در لخته شدن خون نقش داشتند -مسیری که قبلاً دخالت آن در سرمنشاء و بروز این بیماری شناخته نشده بود-. تمام این پنج پروتئین در یک گونه واحد از ضایعات یافت شدند که پلاک فعال مزمن نامیده می شود.
سپس محققان گروه استینمن که با این مشاهدات گیج شده بودند آزمایش کردند که آیا داروهایی که دو عضو از اعضاء مسیر لخته شدن خون را هدف گیری می کنند می توانند علایم MS را در مدل موشی این بیماری تخفیف دهند یا نه؟ این دو عضو عامل بافتی و مهار کننده پروتئین C نامیده می شوند.
به نظر می رسد که آنان موفق شدند: موشی که قبلا ًبا بیماری شبه MS فلج شده بود، پس از درمان توانایی راه رفتن را به دست آورد. استینمن افزود: «موش ها از فلجی که پاهای عقب آن ها را گرفتار کرده بود به سمت نمره عملکرد بسیار خوبی پیش رفتند. این اثر حداقل تا دو ماه ادامه داشت.»
بر اساس آمار انجمن ملی مولتیپل اسکلروزیس، حداقل 400000 آمریکایی به MS مبتلا هستند. این بیماری در اثر از دست رفتن غلاف میلین عایق که فیبرهای عصبی را احاطه می کند ایجاد می شود و به این طریق انتقال پیام های عصبی را مختل کرده و سبب آسیب فیبرهای عصبی می شود. علایم این بیماری از یک بیمار به بیمار دیگر متفاوت است اما شامل تاری دید، بریده بریده صحبت کردن، از بین رفتن تعادل و فلج هستند. دوره بیماری نیز متغیر بوده و چهار شکل مجزای بیماری شناخته شده است. شایع ترین نوع بیماری، MS عودکننده بهبود یابنده است.
بر اساس نظر لونی، تنوع «بزرگ ترین چالش» این بیماری است.
او گفت: «علایم ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشند، دوره بیماری نیز ممکن است متفاوت باشد و ما نمی فهمیم که چرا در میان بیماران مبتلا به MS چنین تفاوتی وجود دارد.»
او افزود: «بنابراین ویژگی این پژوهش، مقایسه انواع مختلف MS با یکدیگر است.»
بر اساس گفته لونی، 6 درمان به وسیله سازمان غذا و داروی آمریکا برای MS تایید شده اند، اما هنوز هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد. البته دو دارویی را که استینمن به کار برده برای درمان بیماری های دیگر به وسیله FDA تایید شده اند. هیرولوگ یک پروتئین ضد لخته است که از زالو به دست آمده، زیگریس یک شکل نوترکیب شده از پروتئین C فعال است که علیه سپسیس شدید به کار می رود.
استینمن گفت: «این تاییدیه ها به محققان این فرصت را می دهد که دو ترکیب ذکر شده را وارد آزمایشات بالینی مربوط به MS کنند. البته نيازي نبود آزمایشات مربوط به سمیت این ترکیبات را انجام دهيم چون این داروها قبلاً تایید شده بودند.»
اما این بدان معنا نیست که پزشکان همین حالا می توانند این داروها را برای بیماران مبتلا به MS تجویز کنند.
او افزود: «لازم است که این داروها در بررسيهاي بالینی آزمایش شوند چون ما به شواهدی نیاز داریم. این داروها عوارض جانبی جدی بالقوه ای دارند و آزمایشات بالینی سازمان یافته ای باید انجام شوند، اما این داروها ممکن است سودمندی فوق العاده ای برای بیماران مبتلا به MS داشته باشند.»
لونی با تمجید از این بررسی به خاطر استفاده از نمونه های انسانی اهدایی گفت: «این مثال خوبی است از این که ما چگونه می توانیم با کاربرد نمونه های بافتی اطلاعات فراوانی کسب کنیم. ما مدیون افراد مبتلا به MS هستیم که پیغام می دهند حاضرند بدن خود را در اختیار محققان بگذارند. بنابراین بررسی مذکور مثال فوق العاده ای است از این که این کار چقدر ارزشمند است. این همان کاری بود که پژوهش کنونی را به حرکت درآورد.»
"چقدر ابد زمان اندکی ست برای آنکه به کفایت کنارت باشم...