2012/10/03, 11:48 AM
این فرضیه توسط یک محقق بر روی بیماری ام اس بیان شده است که من بد ندیدم که نظر شما دوستان را هم بدانم شاید کمک کننده باشد.
-فرضیه مقاله من قابل قبول و روشن است اما هدف اصلی من افشای MS به عنوان اختلال گردش خون (و یا شاید گردش سیال به طور کلی طبق نظریه طب چینی) و ارائه دستورالعمل های درمان برای بیماران مبتلا به MS بر اساس تجربه 32 ساله خود من است.
من تصمیم به ایجاد یک فرهنگ لغت جدید برای ام اس گرفته ام که از سیستم فعلی متفاوت است که از نظریه نادرست سیستم ایمنی خودکار مشتق شده است.
من اعتقاد دارم که چهار نوع اصلی MS- مادرزادی، رشد، سمی و پیری وجود دارد.
مادرزادی :
این ایده توسط حجامت گران و دکتر اسکلافانی مورد علاقه قرار گرفته است. اگر چه، آن را به حساب تغییرات اپیدمیولوژیک در جغرافیا، فرهنگ یا جنسیت نمی گذارند. با این حال، بدیهی است که می توان آنها را یکی از عوامل دانست.
رشد:
این فرضیه من براین اساس بنا شده است که استرس رگها را در بدن کودک در حال رشد تخریب می کند به طوری که در زمان بزرگسالی وریدها دیگر نمی تواند جریان خون مناسبی داشته باشند. نقص در سیستم گردش خون باعث بلوک جریان خون که از مغز و نخاع عبور می کند می شود که منجر به "حملات" ام اس می شود و پس از آن ناتوانی اتفاق می افتد. این به این دلیل است که MS به طور کلی در طی یا بعد از دوران نوجوانی آشکار شده است. خود دکتر Zamboni می گوید ناهنجاری در رگهای پشت و گردن بیماران MS مشاهده می شود. این مناطق مربوط به کانالهای انرژی طب سوزنی هستند که کنترل گردش خون / مایع را در اختیار دارند. ممکن است اعتراض شود که طب چینی نظریه پزشکی "علمی" نیست. این دانش تجربی بر اساس هزاران سال مشاهده شده است. گاهی اوقات علم باید با عمل سازگاری داشته باشد.
سمی:
نوع سوم مربوط به واکنش "موقت" استرس به یک ماده سمی مانند آسپارتام است. واکنش "به طور موقت" در این معنی که هنگامی که سم حذف شد، علائم MS ناپدید می شوند. ممکن است یک همپوشانی بین نوع یک و نوع دو در صورت توسعه دریک کودک بوجود آید مثلا با توجه به عدم تحمل غذا - برای مثال به گلوتن - و یا یکی دیگر از سموم در کودکان.
پیری:
نوع چهارم توسعه با افزایش سن است. سخت شدن و خرابی رگها به عنوان بخشی از روند پیری است. هنگامی که دریچه های رگهای تخلیه درسیستم عصبی مرکزی آسیب دید، خون در مغز تجمع می یابد تا آسیب غلاف میلین را ایجاد کند.
ام اس سمی قطعا قابل درمان است اما وقتی سم را شناسایی کرده و حذف شود. (آسپارتام مورد مثال عالی از یک ماده سمی است . دکتر تری والز درمان خود را با داروهای سم زدایی آغاز کرد. بهبودی او بر این دلالت دارد که رگهایش در واقع مسدود نیست،)
ام اس رشد و ام اس پیری مشکلات پیچیده تری است. رگ ها باید مورد بررسی قرار بگیرد. در دو سال گذشته
دکتر اسکلافونی تکنیکی برای درمان CCSVI اندوواسکولار (گردش خون وریدی آزاد) با استفاده از سوند، ونوگرافی، و سونوگرافی ایجاد کرده است. کار بر روی سلولهای بنیادی ممکن است شانس این درمان ها را افزایش دهد. آنژیوپلاستی ممکن است تنها راه حل باشد اگر یک تنگی ورید جدی مقاوم به دستکاری فیزیکی وجود داشته باشد.
یک زن فرانسوی 15 سال پیش گزارش داده بود که پس از ماساژ انجام شده توسط زنان در هند او به طور کامل بهبود پیدا کرد. اما در حال حاضر من می دانم که ماساژ باید به باز شدن گردش خون منجر شده باشد. متاسفانه در این زن بهبودی ایجاد شده بود ولی به یک باره در فرانسه سلامت خود را به سرعت کاهش یافته دید. او احتمالا نیاز به آنژیوپلاستی برای حفظ وریدهای خود یا ماساژ روزانه خواهد داشت .
هر چند پاتولوژی، درمان یا حداقل "کنترل" روند بیماری احتمالا می تواند توسعه یابد. گزینه های متعددی از جمله، طب سوزنی، ماساژ و درمان طب فشاری نیز وجود دارد. من نظم و انضباط یوگا را هرگز خودم تجربه نکرده ام، اما می دانم عملکردهای بدن را کنترل می کند، به همین دلیل چرا سعی نکنیم جریان خون از مغز را کنترل کنیم؟
توجه داشته باشید که در تاریخ 3 آوریل، 2012 دکتر اسکلافانی مشاهده کرد
"در مرحله اول، همه مقاومت در برابر جریان توسط تنگی ورید ایجاد نمی شود .. تنگی می تواند ثانویه باشد بعد از 1.hypoplasia، و یا عدم رشد به اندازه مناسب 2. فشرده سازی بیرونی توسط تکرار یک شبکه ورید 3.تقاطع بافت مانند یک درب در رگ 4 . سپتوم که تقسیم لوله را به دو لوله کوچکتر دارد 5. دیورتیکول که رگها را تحت فشارمی گذارند 6 فشرده شدن توسط دریچه های که سفت و باز و بسته می شوند 7 دریچه های ساخته شده از پرده هایی که در نهایت با هم یکی می شوند 8 سوپاپ های که در مکان های غیر طبیعی واقع شده است. "
او این مسئله را در بیماران آنژیوپلاستی خود دیده است که آنها مشکلات ساختاری در رگ های خود را قبل از مداخله نه لزوما واقعی برای تمام بیماران MS شناسایی کرده اند.دو سونوگرافی داپلر هیچ ناهنجاری در مورد بیمارمن نشان نداد، بنابراین من ممکن است به آسانی شناسایی نکنم که نقص ساختاری وجود دارد.
من این شرایط را ورید تخت (بدون مشاهده بدشکلی) می نامم که با آنژیوپلاستی درمان نمی شوند. در عوض، دستکاری های مختلف فیزیکی و ورزش می تواند گردش خون،را ایجاد کند احتمالا به صورت روزانه است. (ماساژ، طب فشاری، طب سوزنی، کایروپراکتیک، استئوپاتی، شنا، و غیره)
ورید پیچیده شده ممکن است مستعد ابتلا به دستکاری فیزیکی باشد (رگه ها قابل انعطاف است.) اگر آنژیوپلاستی احتمالا به این منظور جواب ندهد.
حالا که ما می دانیم که MS در واقع یک اختلال گردش خون در سیاهرگها است، من می توانم تصور کنم که استرس شدید به معنای واقعی کلمه هل دادن خون به مغز و نخاع است، مانند فشاراجاق گاز. در صورتی که یک بار تجربه فشار شدید هرگز تکرار نشود، این احتمال وجود دارد که شخص می تواند بهبود یابد و حملاتش هرگز تکرار نشود.
دکتر اسکلافانی مشاهده کرده است که 85 درصد از تنگی رگ در MS در مشکلات دریچه واقع هستند. اجازه دهید بگویم که هر حمله باعث ضربه به دریچه ها می شود . در نهایت دریچه تضعیف و شکسته می شود، یا باعث انسداد ورید شده، یا ریفلاکس خون مداوم را ایجاد می کند، و در نهایت ام اس نوع عود کننده / بهبود یابنده را به اشکال مختلف از MS پیشرونده تبدیل می کند.
-فرضیه مقاله من قابل قبول و روشن است اما هدف اصلی من افشای MS به عنوان اختلال گردش خون (و یا شاید گردش سیال به طور کلی طبق نظریه طب چینی) و ارائه دستورالعمل های درمان برای بیماران مبتلا به MS بر اساس تجربه 32 ساله خود من است.
من تصمیم به ایجاد یک فرهنگ لغت جدید برای ام اس گرفته ام که از سیستم فعلی متفاوت است که از نظریه نادرست سیستم ایمنی خودکار مشتق شده است.
من اعتقاد دارم که چهار نوع اصلی MS- مادرزادی، رشد، سمی و پیری وجود دارد.
مادرزادی :
این ایده توسط حجامت گران و دکتر اسکلافانی مورد علاقه قرار گرفته است. اگر چه، آن را به حساب تغییرات اپیدمیولوژیک در جغرافیا، فرهنگ یا جنسیت نمی گذارند. با این حال، بدیهی است که می توان آنها را یکی از عوامل دانست.
رشد:
این فرضیه من براین اساس بنا شده است که استرس رگها را در بدن کودک در حال رشد تخریب می کند به طوری که در زمان بزرگسالی وریدها دیگر نمی تواند جریان خون مناسبی داشته باشند. نقص در سیستم گردش خون باعث بلوک جریان خون که از مغز و نخاع عبور می کند می شود که منجر به "حملات" ام اس می شود و پس از آن ناتوانی اتفاق می افتد. این به این دلیل است که MS به طور کلی در طی یا بعد از دوران نوجوانی آشکار شده است. خود دکتر Zamboni می گوید ناهنجاری در رگهای پشت و گردن بیماران MS مشاهده می شود. این مناطق مربوط به کانالهای انرژی طب سوزنی هستند که کنترل گردش خون / مایع را در اختیار دارند. ممکن است اعتراض شود که طب چینی نظریه پزشکی "علمی" نیست. این دانش تجربی بر اساس هزاران سال مشاهده شده است. گاهی اوقات علم باید با عمل سازگاری داشته باشد.
سمی:
نوع سوم مربوط به واکنش "موقت" استرس به یک ماده سمی مانند آسپارتام است. واکنش "به طور موقت" در این معنی که هنگامی که سم حذف شد، علائم MS ناپدید می شوند. ممکن است یک همپوشانی بین نوع یک و نوع دو در صورت توسعه دریک کودک بوجود آید مثلا با توجه به عدم تحمل غذا - برای مثال به گلوتن - و یا یکی دیگر از سموم در کودکان.
پیری:
نوع چهارم توسعه با افزایش سن است. سخت شدن و خرابی رگها به عنوان بخشی از روند پیری است. هنگامی که دریچه های رگهای تخلیه درسیستم عصبی مرکزی آسیب دید، خون در مغز تجمع می یابد تا آسیب غلاف میلین را ایجاد کند.
ام اس سمی قطعا قابل درمان است اما وقتی سم را شناسایی کرده و حذف شود. (آسپارتام مورد مثال عالی از یک ماده سمی است . دکتر تری والز درمان خود را با داروهای سم زدایی آغاز کرد. بهبودی او بر این دلالت دارد که رگهایش در واقع مسدود نیست،)
ام اس رشد و ام اس پیری مشکلات پیچیده تری است. رگ ها باید مورد بررسی قرار بگیرد. در دو سال گذشته
دکتر اسکلافونی تکنیکی برای درمان CCSVI اندوواسکولار (گردش خون وریدی آزاد) با استفاده از سوند، ونوگرافی، و سونوگرافی ایجاد کرده است. کار بر روی سلولهای بنیادی ممکن است شانس این درمان ها را افزایش دهد. آنژیوپلاستی ممکن است تنها راه حل باشد اگر یک تنگی ورید جدی مقاوم به دستکاری فیزیکی وجود داشته باشد.
یک زن فرانسوی 15 سال پیش گزارش داده بود که پس از ماساژ انجام شده توسط زنان در هند او به طور کامل بهبود پیدا کرد. اما در حال حاضر من می دانم که ماساژ باید به باز شدن گردش خون منجر شده باشد. متاسفانه در این زن بهبودی ایجاد شده بود ولی به یک باره در فرانسه سلامت خود را به سرعت کاهش یافته دید. او احتمالا نیاز به آنژیوپلاستی برای حفظ وریدهای خود یا ماساژ روزانه خواهد داشت .
هر چند پاتولوژی، درمان یا حداقل "کنترل" روند بیماری احتمالا می تواند توسعه یابد. گزینه های متعددی از جمله، طب سوزنی، ماساژ و درمان طب فشاری نیز وجود دارد. من نظم و انضباط یوگا را هرگز خودم تجربه نکرده ام، اما می دانم عملکردهای بدن را کنترل می کند، به همین دلیل چرا سعی نکنیم جریان خون از مغز را کنترل کنیم؟
توجه داشته باشید که در تاریخ 3 آوریل، 2012 دکتر اسکلافانی مشاهده کرد
"در مرحله اول، همه مقاومت در برابر جریان توسط تنگی ورید ایجاد نمی شود .. تنگی می تواند ثانویه باشد بعد از 1.hypoplasia، و یا عدم رشد به اندازه مناسب 2. فشرده سازی بیرونی توسط تکرار یک شبکه ورید 3.تقاطع بافت مانند یک درب در رگ 4 . سپتوم که تقسیم لوله را به دو لوله کوچکتر دارد 5. دیورتیکول که رگها را تحت فشارمی گذارند 6 فشرده شدن توسط دریچه های که سفت و باز و بسته می شوند 7 دریچه های ساخته شده از پرده هایی که در نهایت با هم یکی می شوند 8 سوپاپ های که در مکان های غیر طبیعی واقع شده است. "
او این مسئله را در بیماران آنژیوپلاستی خود دیده است که آنها مشکلات ساختاری در رگ های خود را قبل از مداخله نه لزوما واقعی برای تمام بیماران MS شناسایی کرده اند.دو سونوگرافی داپلر هیچ ناهنجاری در مورد بیمارمن نشان نداد، بنابراین من ممکن است به آسانی شناسایی نکنم که نقص ساختاری وجود دارد.
من این شرایط را ورید تخت (بدون مشاهده بدشکلی) می نامم که با آنژیوپلاستی درمان نمی شوند. در عوض، دستکاری های مختلف فیزیکی و ورزش می تواند گردش خون،را ایجاد کند احتمالا به صورت روزانه است. (ماساژ، طب فشاری، طب سوزنی، کایروپراکتیک، استئوپاتی، شنا، و غیره)
ورید پیچیده شده ممکن است مستعد ابتلا به دستکاری فیزیکی باشد (رگه ها قابل انعطاف است.) اگر آنژیوپلاستی احتمالا به این منظور جواب ندهد.
حالا که ما می دانیم که MS در واقع یک اختلال گردش خون در سیاهرگها است، من می توانم تصور کنم که استرس شدید به معنای واقعی کلمه هل دادن خون به مغز و نخاع است، مانند فشاراجاق گاز. در صورتی که یک بار تجربه فشار شدید هرگز تکرار نشود، این احتمال وجود دارد که شخص می تواند بهبود یابد و حملاتش هرگز تکرار نشود.
دکتر اسکلافانی مشاهده کرده است که 85 درصد از تنگی رگ در MS در مشکلات دریچه واقع هستند. اجازه دهید بگویم که هر حمله باعث ضربه به دریچه ها می شود . در نهایت دریچه تضعیف و شکسته می شود، یا باعث انسداد ورید شده، یا ریفلاکس خون مداوم را ایجاد می کند، و در نهایت ام اس نوع عود کننده / بهبود یابنده را به اشکال مختلف از MS پیشرونده تبدیل می کند.
