كلمه Universe (به معنای جهان) كه در زبان انگلیسی برای توصیف بینهایت و فضای لایتناهی به كار می رود از دو جزء UNI به معنی یك و Verseبه معنی آواز ساخته شده است؛ جهان یعنی یك آواز. به تازگی دانشمندان علم ستارهشناسی، بعد از تحقیقات وسیع و طولانی، به این نتیجه رسیدهاند كه آفرینش نه با یك انفجار عظیم (به نام بیگ بنگ) كه با نوایی آرام آغاز شده است. نوایی كه به تدریج منتشر شده و اكنون در تمام فضا جریان دارد. محققان در دانشگاه كمبریج نیز دریافتهاند كه خورشید كهكشان پرسیوس آوازی خاص و ریتمیك میخواند. (1) اصوات و نواها نه تنها در اعماق فضا، بلكه در مولكولها و اتمها نیز یافت شدهاند. دكتر دیوید دیمر (2) زیست شناس و سزوان ژاندر (3) موسیقی دان، سراغ شگفتانگیزترین مولكول حیات یعنی DNA رفتهاند. این ایده كهDNA و موسیقی ممكن است با یكدیگر مرتبط باشند برای اولین بار توسط دكتر سوسومواوهنو (4) مطرح شد. DNA نردبانی مارپیچ است كه از یكسری رمز تكرار شونده تشكیل شده است. رمزهایی كه با ترجمه بخش اندكی از آن، پروتئینها و در نهایت موجودات زنده شكل میگیرند. DNA زبان رمز مشترك در بین تمامی موجودات زنده روی كره زمین میباشد، در آغاز حیات تاكنون، و راستی این زبان مشترك چه میگوید؟
دكتر دیمر و ژاندر، در طی آزمایشات علمی و با ثبت ارتعاشات مولكول DNA به وسیله اسپكترومتر مادون قرمز و تبدیل فركانسها به نت موسیقی، سعی كردند این زبان مشترك را به صوت ترجمه كنند.(5) و حالا سؤال این است: آیا این اصوات و نتها، ملودیك و آهنگین هستند و یا DNA تنها مجموعهای نامنظم و تصادفی از صدا و فركانسهاست؟
آنها فركانسهای DNA یك سلول را به نت ترجمه كرده و شروع به نواختن كردند. نتیجه شگفتانگیز بود، یك موسیقی بسیار زیبا!
ژاندر در این رابطه میگوید: «برخی از این تركیبات فركانسها، بسیار حیرتانگیز بودند. با شنیدن آنها من به موسیقی زندگی خودم گوش میدادم.
بسیاری از افرادی كه به موسیقی DNA گوش دادند، كاملاً هیپنوتیزم و مسحور شدهاند و بسیاری دیگر نیز ساعتها گریستهاند. برخی دیگر اذعان كردهاند كه این موسیقی نوایی از درون آنهاست و آنهایی كه با موسیقی كلاسیك آشنایی داشتند به شباهت موسیقی DNA با آثار نوابغی چون باخ، برامز، شوپن و…اشاره كردهاند.
دكتر اوهنو در این باره می نویسد: «ملودی های DNA با عظمت و الهام بخش میباشند. بسیاری از افرادی كه برای اولین بار این موسیقی را میشنوند، شروع به گریه میكنند. آنها نمیتوانند باور كنند كه بدنشان – كه تا حالا اعتقاد داشتند فقط تجمعی از مواد شیمیایی است – شامل چنین هارمونی های معنوی و الهام بخشی باشد.
نه تنها میتوان با DNA موسیقی ساخت، بلكه حتی امكان معكوس كردن فرایند نیز ممكن است. به بیان دیگر شما یك بخش از موسیقی را برداشته و نتها را به واحدهای سازنده DNA (نوكلئوتیدها) برمیگردانید . در پایان نتیجه شبیه یك رشته از DNA میشود. اوهنو تلاش كرد تا با قطعه شوپن این كار را انجام دهد. در پایان نتیجه شبیه یك ژن سرطانی شد!
دانشمندان از نتایج این یافتهها در تحقیقات پزشكی نیز استفاده كردهاند. اگر شما هم اهمیت دنبال كردن این آواها را بدانید ممكن است به این نتیجه برسید كه با بررسی دی ان ای در تریلیونها سلول بدن و دانستن نوسانات آنها شاید راهی برای بیش از پنج میلیون نفری كه از سال 1990 مبتلا به سرطان تشخیص داده شدهاند، پیدا شود. فابین مامن یك متخصص بیوانرژی است كه با كمك هلن گریمال بیولوژیست و موسیقیدان، بیش از یك و نیم سال بر روی افكتهای سلولهای سرطانی در مركز ملی فرانسه كه یك مركز معتبر تحقیقاتاند است كار كردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند كه سلولهای بافتهای سرطانی صداهای مغشوش و ناهنجاری تولید میكنند.
و علاوه بر این در آزمایشات بسیاری ثابت شد كه قرار گرفتن سلولهای سرطانی در معرض صداها و امواج صوتی، تغییراتی اساسی در آنها ایجاد میكند، صداهایی كه آوادرمانی را به عنوان یك پتانسیل قوی درمانی برای این نوع بیماریها و موارد بسیار دیگری مطرح میكند. مامن همچنین تحقیقاتی را بر روی دو بیمار مبتلا به سرطان سینه دنبال كرده است. هر خانم به مدت سه ساعت در روز در طول دوره یك ماهه تحت آوادرمانی (موسیقی درمانی) قرار گرفتند. پس از اتمام دوره درمان، تومور یكی از آنها كاملا ناپدید شد، اما بیمار دوم مجبور شد تومور را جراحی كند. جراح او گزارش میدهد كه اندازه تومور كاملا كوچك شده بود و تا حد بسیار زیادی هم تحلیل رفته بود.
از این یافتهها به این نتیجه میرسیم كه وقتی اندامهایمان بصورت هماهنگ آواز میخوانند ما سلامت هستیم و وقتی كه آنها خارج از تنظیمشان آواز میخوانند ما احساس بیماری میكنیم.
و این داستان شگفتانگیزتر میشود اگر بدانیم كه تمام سلولهای بدن یك موجود زنده، دارای یك نوع DNA منحصر به فرد هستند و DNA هر موجود (با وجود زبان و ساختار مشترك)، با DNA دیگری متفاوت است و این بدین معناست كه در هر موجود زنده آهنگی ویژه نوشته شده است و در تمام هستی، همه مشغول نواختن آهنگی منحصربهفرد هستند. تصور كنید چگونه «100 تریلیون سلول در بدن هر انسان در حال خواندن آوازی یگانه هستند و شاید این آواز، هم آوا با آواز كهكشان پرسیوس باشد! چرا كه نه؟ موسیقیدان و رهبر اركستری كه نتها را در آغاز آفرینش نوشته است یكی بوده و یكی هست.
نكات جالب توجه دیگری نیز در این تحقیقات و یافتهها وجود دارد. هر چه موجود از نظر تكاملی (تكامل در زیستشناسی) پیشرفتهتر بوده، موسیقی DNA آن نیز پیچیدهتر شده است. یك جاندار تك سلولی با داشتن DNA كمتر و پروتئینهای محدودتر، موسیقی سادهتری ایجاد میكند. در حالیكه در انسان، هر ژن (و پروتئین مربوط به آن) خود، آهنگی پیچیده میسازند و بدین سان، هر انسان تبدیل به كنسرت باشكوهی میشود، در حالیكه خود در كنسرت آفرینش یك آهنگ است.
و راستی در كنسرت بزرگ جهان ما آهنگ را چقدر همآهنگ مینوازیم؟ آیا، هم آواز با هستی و خیره به دستان رهبر اركستر مینوزایم؟ آیا با هر حركت آرام او، آرام و با هر اشاره سریع، تند میزنیم؟ شاید هم ساز خودمان را میزنیم؟
لطفا در انتخاب انجمن دقت فرماييد
دكتر دیمر و ژاندر، در طی آزمایشات علمی و با ثبت ارتعاشات مولكول DNA به وسیله اسپكترومتر مادون قرمز و تبدیل فركانسها به نت موسیقی، سعی كردند این زبان مشترك را به صوت ترجمه كنند.(5) و حالا سؤال این است: آیا این اصوات و نتها، ملودیك و آهنگین هستند و یا DNA تنها مجموعهای نامنظم و تصادفی از صدا و فركانسهاست؟
آنها فركانسهای DNA یك سلول را به نت ترجمه كرده و شروع به نواختن كردند. نتیجه شگفتانگیز بود، یك موسیقی بسیار زیبا!
ژاندر در این رابطه میگوید: «برخی از این تركیبات فركانسها، بسیار حیرتانگیز بودند. با شنیدن آنها من به موسیقی زندگی خودم گوش میدادم.
بسیاری از افرادی كه به موسیقی DNA گوش دادند، كاملاً هیپنوتیزم و مسحور شدهاند و بسیاری دیگر نیز ساعتها گریستهاند. برخی دیگر اذعان كردهاند كه این موسیقی نوایی از درون آنهاست و آنهایی كه با موسیقی كلاسیك آشنایی داشتند به شباهت موسیقی DNA با آثار نوابغی چون باخ، برامز، شوپن و…اشاره كردهاند.
دكتر اوهنو در این باره می نویسد: «ملودی های DNA با عظمت و الهام بخش میباشند. بسیاری از افرادی كه برای اولین بار این موسیقی را میشنوند، شروع به گریه میكنند. آنها نمیتوانند باور كنند كه بدنشان – كه تا حالا اعتقاد داشتند فقط تجمعی از مواد شیمیایی است – شامل چنین هارمونی های معنوی و الهام بخشی باشد.
نه تنها میتوان با DNA موسیقی ساخت، بلكه حتی امكان معكوس كردن فرایند نیز ممكن است. به بیان دیگر شما یك بخش از موسیقی را برداشته و نتها را به واحدهای سازنده DNA (نوكلئوتیدها) برمیگردانید . در پایان نتیجه شبیه یك رشته از DNA میشود. اوهنو تلاش كرد تا با قطعه شوپن این كار را انجام دهد. در پایان نتیجه شبیه یك ژن سرطانی شد!
دانشمندان از نتایج این یافتهها در تحقیقات پزشكی نیز استفاده كردهاند. اگر شما هم اهمیت دنبال كردن این آواها را بدانید ممكن است به این نتیجه برسید كه با بررسی دی ان ای در تریلیونها سلول بدن و دانستن نوسانات آنها شاید راهی برای بیش از پنج میلیون نفری كه از سال 1990 مبتلا به سرطان تشخیص داده شدهاند، پیدا شود. فابین مامن یك متخصص بیوانرژی است كه با كمك هلن گریمال بیولوژیست و موسیقیدان، بیش از یك و نیم سال بر روی افكتهای سلولهای سرطانی در مركز ملی فرانسه كه یك مركز معتبر تحقیقاتاند است كار كردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند كه سلولهای بافتهای سرطانی صداهای مغشوش و ناهنجاری تولید میكنند.
و علاوه بر این در آزمایشات بسیاری ثابت شد كه قرار گرفتن سلولهای سرطانی در معرض صداها و امواج صوتی، تغییراتی اساسی در آنها ایجاد میكند، صداهایی كه آوادرمانی را به عنوان یك پتانسیل قوی درمانی برای این نوع بیماریها و موارد بسیار دیگری مطرح میكند. مامن همچنین تحقیقاتی را بر روی دو بیمار مبتلا به سرطان سینه دنبال كرده است. هر خانم به مدت سه ساعت در روز در طول دوره یك ماهه تحت آوادرمانی (موسیقی درمانی) قرار گرفتند. پس از اتمام دوره درمان، تومور یكی از آنها كاملا ناپدید شد، اما بیمار دوم مجبور شد تومور را جراحی كند. جراح او گزارش میدهد كه اندازه تومور كاملا كوچك شده بود و تا حد بسیار زیادی هم تحلیل رفته بود.
از این یافتهها به این نتیجه میرسیم كه وقتی اندامهایمان بصورت هماهنگ آواز میخوانند ما سلامت هستیم و وقتی كه آنها خارج از تنظیمشان آواز میخوانند ما احساس بیماری میكنیم.
و این داستان شگفتانگیزتر میشود اگر بدانیم كه تمام سلولهای بدن یك موجود زنده، دارای یك نوع DNA منحصر به فرد هستند و DNA هر موجود (با وجود زبان و ساختار مشترك)، با DNA دیگری متفاوت است و این بدین معناست كه در هر موجود زنده آهنگی ویژه نوشته شده است و در تمام هستی، همه مشغول نواختن آهنگی منحصربهفرد هستند. تصور كنید چگونه «100 تریلیون سلول در بدن هر انسان در حال خواندن آوازی یگانه هستند و شاید این آواز، هم آوا با آواز كهكشان پرسیوس باشد! چرا كه نه؟ موسیقیدان و رهبر اركستری كه نتها را در آغاز آفرینش نوشته است یكی بوده و یكی هست.
نكات جالب توجه دیگری نیز در این تحقیقات و یافتهها وجود دارد. هر چه موجود از نظر تكاملی (تكامل در زیستشناسی) پیشرفتهتر بوده، موسیقی DNA آن نیز پیچیدهتر شده است. یك جاندار تك سلولی با داشتن DNA كمتر و پروتئینهای محدودتر، موسیقی سادهتری ایجاد میكند. در حالیكه در انسان، هر ژن (و پروتئین مربوط به آن) خود، آهنگی پیچیده میسازند و بدین سان، هر انسان تبدیل به كنسرت باشكوهی میشود، در حالیكه خود در كنسرت آفرینش یك آهنگ است.
و راستی در كنسرت بزرگ جهان ما آهنگ را چقدر همآهنگ مینوازیم؟ آیا، هم آواز با هستی و خیره به دستان رهبر اركستر مینوزایم؟ آیا با هر حركت آرام او، آرام و با هر اشاره سریع، تند میزنیم؟ شاید هم ساز خودمان را میزنیم؟
لطفا در انتخاب انجمن دقت فرماييد
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش