ارسالها: 300
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 402
تشکر های دریافت شده :423 بار در 182 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر کوروش قره گزلی
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : اراک
آقا سعیدم نظرش جالب بود...
یاسی هم نظرش اینه که ام اسی ها
شاید بتونن بهتر همو درک کنن..
منم میگم مهم نیست ام اس داری یا نه
مهم اینه همدیگرو درک کنن حالا شاید
ام اس داشت بستگی به شرایط داره..
میخوام بگم آیه نیومده حتما ما ها با یه ام اسی
ازدواج کنیم یا برعکس...
تو شرایط باید بود تا تصمیم گرفت...
سینا ازدواج مجدد ا پس برای چی گذاشتن
همون خواهر مهسا را دوباره بیار...
دیگه با بی پولی و معمولی و اینام سر میکنیم
...
T a n T a n
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهد
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
سعيد جان اول ازت كلي ميخوام تشكر كنم . راستش دلم ميخواس اينو از خودت بپرسم ولي روم نشد . مرسي بابته توضيحاتت
ياسي از تو هم ممنون :-*
سلمان درسته . ما هم نگفتيم بايدي در كاره . من به شخصه سوالي تويه ذهنم داشتم كه يه جورايي جوابشو گرفتم الان
راستش من خودم خيلي به اين موضوع فكر كرده ام .
اول بگم كه با هيچ كس به اندازه ي يه ام اسي راحت نيستم
و هيچ وقت هم فك كنم نميتونم اونجور كه بايد ، حرفم و دردمو به يه آدمه معمولي بزنم .
اينم شايد از غرور و تو داريم باشه . مثن هيچ وقت به مامانم حتي نميگم امروز چشمم خيلي اذيتم كرد و موقع چرخوندنش حدقه اش درد داشت ولي به دوستايه ام اسيم ميگم
نه به اين خاطر كه مامان ممكنه دركم نكنه . نه . چون دوس ندارم كسي فك كنه چون ام اس دارم حالا تا تقي به توقي ميخوره خودمو لوس ميكنم يا به مشكلاتم شدت ميدم واسه جلب توجه
يا هميشه فك ميكنم يه غير ام اسي هرچقدر هم بخواد بفهمه منو يا وانمود كنه كه ميفهمه نهايتا خيلي غلظت ميبخشه به حسم و نهايتا احساسش با ترحم قاطي ميشه.
آنارام باشید
ارسالها: 40
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 4
تشکر های دریافت شده :140 بار در 34 پست
سال تشخيص بيماري : 1373
دكتر معالج : دكتر صحرائيان
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : تهران
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
حالا صفحه نذارين پشت سرم بگين آنا ميخواد شوهر كنه ها!
ما قبلن بله رو گفتيم�
دادگاه هم رفيتم
الان تويه پروسه ي جدايي ميباشيم�
خانومايي كه شوهر ميخوان . بزودي داداش مهسا سرش خلوت ميشه و در اختيارتون قرار ميگيره�
مخلص مهسا خانوم�
آنارام باشید
ارسالها: 810
موضوعها: 79
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 6532
تشکر های دریافت شده :20468 بار در 4808 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دكتر ساره شاه محمدي
داروي مورد استفاده : دیفوزل - داروسازی دکتر عبیدی
محل سکونت : تهران
[quoe='salman121' pid='eline='1261990908''']
همون خواهر مهسا را دوباره بیار...
دیگه با بی پولی و معمولی و اینام سر میکنیم
...
[/quote]
قابل توجه برادران محترم!!!!!
مهسا خواهر نداره. همون برادرشو زن داديد بسه !!!!
(2009/12/28, 01:34 PM)anaram نوشته است: خانومايي كه شوهر ميخوان . بزودي داداش مهسا سرش خلوت ميشه و در اختيارتون قرار ميگيره�
مخلص مهسا خانوم�
باشه عروس گلمممم. به هم مي رسيم
ارسالها: 1,146
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Aug 2009
تشکر های اهدا شده: 167
تشکر های دریافت شده :2748 بار در 1040 پست
سال تشخيص بيماري : ماه رمضان 1386
دكتر معالج : .....
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : یه جایی
:
من که سرگیجه گرفتم
اصلا بی خیال بابا
بخورین و بخوابین اینقد رحال میده که خدااااااااااااااااااااااا میدونه
بدون هیچ درد سری بدون هیچ ونگ وونگه بچه ای
آی حال میده در ارامش�
اینقدر فکر نکنین وگرنه همین یه ذره مغزی هم مونده تخریب میشه ها گفته باشم�
راز زندگی آرام اینست امروز را در کنار خدا گام بردار و فردا را به او بسپار
ارسالها: 22
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Nov 2009
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :25 بار در 16 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
سعيد خدايي دم خانومت گرم
البته سميه خانم من هم بنده خدا هيچي برا من كم نذاشته همه جوره هواي زندگيمونو داره
ارسالها: 229
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 686
تشکر های دریافت شده :698 بار در 299 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : نسترن مجدی نسب
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
(2009/12/28, 02:43 PM)Mahsa نوشته است: قابل توجه برادران محترم!!!!!
مهسا خواهر نداره. همون برادرشو زن داديد بسه !!!!
منم منظورم از سراغ دارم و خواهر برادر مهسا خود مهسا بود�
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
ارسالها: 75
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 186
تشکر های دریافت شده :277 بار در 102 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
حالا اینجا بد نیست بگم من یه خواستگار دارم که ام اس نداره ولی بعلت مشکلی که قبلا داشته بچه دار نمیشه
ام اسی بودن منم قبول کرده بنظرتون چیکاری درسته؟وچرا؟
من در مورد این موضوع به کسی چیزی نمی تونم بگه چون هیچ کس حتی خونوادم نمی دونن من ام اس دارم در ضمن اگه بگم اوون همچین مشکلی داره حتما خونواده مخالفت می کنن چون نمی دونن دختر خودشون....
گر نگهدار من آنست كه من ميدانم شيشه را در بغل سنگ نگه مي دارد.
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(2009/12/29, 09:34 AM)simorgh نوشته است: حالا اینجا بد نیست بگم من یه خواستگار دارم که ام اس نداره ولی بعلت مشکلی که قبلا داشته بچه دار نمیشه
ام اسی بودن منم قبول کرده بنظرتون چیکاری درسته؟وچرا؟
من در مورد این موضوع به کسی چیزی نمی تونم بگه چون هیچ کس حتی خونوادم نمی دونن من ام اس دارم در ضمن اگه بگم اوون همچین مشکلی داره حتما خونواده مخالفت می کنن چون نمی دونن دختر خودشون....
من فکر میکنم خودت عقل داری که هیچ از اون مهمتر دل داری ...
ببین دلت چی میگه ...نمیدونم چرا همه به فکر این هستن که بعد از ازدواج بچه رو چی کار کنیم ؟؟؟؟
سیمرغ عزیز منظورم تو نیستی
ولی کلا میگم ... چرا برا ما جهان سومیا زندگی و عشق بدون بچه در آینده معنی نداره ؟؟؟؟
مگه مغز انیشتین و داریم که میخوایم ادامه نسل بدیم ؟؟؟؟
توی جهان سوم چه چیزی آینده بچه رو تضمین میکنه ؟؟؟؟
مگر بچه شیرخواره ۲ ماهه ای که مادرش فوت کرده و پدرش هم فرار کرده و الان هم یتیم مانده بچه نیست ؟؟؟؟
والسلام علیکم و الرحمه الله و برکاته
انشاالله بقیه مطالب را جلسه بعد در حضور شما جوانان عزیز ...... ادامه خواهیم داد
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2