[naz.gigili]

ســـــــلام به همه دوستای گلم.
ی خبر خــــــوب من امروز دوستامو دیدم...
کسایی رو که تا حالا فقط تو فضای مجازی دیده بودمشون...
من امروز ی کمی دیر رسیدم.
اومدم توی سالن. آقای صادری با سیبیل های ترسناکش داشت پشت میکروفن صحبت میکرد.
صبر کردم پارت اول سخنرانیشون تموم شه تا برم با همه دوستام آشنا شم.
از وقتی رسیدم سراغ نازنین امیری رو گرفتم
واااااای رفتم سر میز نازنین...که پروانه جونو aglantine عزیز رو دیدم.
با 2. 3 تا دیگه از دوستامون که اسمشون سخت بود.اگه باز بشنوم یادم میاد.الان یادم نیست آشنا شدم
کیک شکلاتی هم خوب بود اما اگه بای نوشیدنی سفارش داده بشه راحت تر قورت داده میشه و توی گلوی آدم گیر نمیکنه!
شکلات عزیز برای شکلات شیکت ممنـــــــون همیشه زحمت میکشی گلی مرسی
از همه ی دست اندرکاران ممنون.
امیدوارم این جمع قشنگ همیشه محکم و استوار پابرجا باشه.و قدر این با هم بودنا رو هممون بدونیم.

[nazaninamiri70]

نازجیگیلی مهربونم انقده خوشحال شدم فکر نمیکردم اصلا کسی منو یادش باشه

[naz.gigili]

راستی ی بازیگوشی هم کردیم با ساینا اینا...
وقتی دکتر نمازی داشتن صحبت میکردن ساینا و مهدی نصیری و مهشید و پرستو میخواستن ی موشک بسازن...که ساده نباشه
منم منو رو از زیر دست خانومه که مامان بیتا بود برداشتم ی موشک موتوری ساختم
بعد دادمش به ساینا.
ساینا سانازو صدا کرد گفت بیا آمادس
ناظر شیطون و بازیگوش دیده بودین تا حالا؟
نمیدونم موشکه الان تو کدوم سیاره فرود اومده!!!
ولی خوشحالم که سازندش بودم

[midwife66]

mamnoon misham age axa ro ham bezarin

[chipchip]

خوش بحالتون

[ابراهیم]

سلام دوستان خوبم
امروز ساعت 3:50 دقیقه رسیدم کافی شاپ
پیشواز گرم گرم حمید و سینا شرمندم کرد البته با این که تغییر تیپ و اصلاح صورت داده بودن و بقول خودشون میخواستن ترسناک باشن اصلا اینجوری نبود دل مهربون مدیرای سایت تو هر قیافه ای دوست داشتنیشون میکنه . نمیدونم چرا !
البته پیشواز باگلایه بود که چرا دیر اومدم . ببخشید دیگه
خلاصه جایی آماده شد با همت حمید وسینا نشستم که بعد چنددقیقه منو سفارش اومد که نمیدونم چرا برای من تا آخر مراسم نیاوردن .مهم نیست دیدن دوستان و برخورد خوب مدیرا همه اینا رو پوشش داد
تامراسم رسما شروع شد بعد دکتر ... درمورد تست کریمزون توضیحات کاملی دادن البته این یه نقطه از فراموشی نیست زمان معرفی داشتم با داداشای گلم احسان و رضا محمدیها خوش و بش میکردم که متوجه اسم دکتر به درستی نشدم بعدش دکتر نمازی دکترای فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه صحبتهایی داشتن که ارزش مشاوره ای داشت و امیدوارم مدیرا یتونن تو سایت بذارن چون ارزشمند بود .
انتهای مراسم قرعه کشی برای تور سه روزه تبریز صورت گرفت که پنج نفراز دوستان به قید قرعه انتخاب شدن.
امیدوارم بهشون خوش بگذره.
مراسم که تموم شد رفتیم پارکینگ که بریم خونه اما نشد که نشد
جاتون خالی دوباره برگشتیم کافی شاپ کنار احسان و خواهر عزیزش ، پروانه و خواهر عزیزش ، نازی و خواهر عزیزش ، سیدرضای گل و هستی مهربان و شهرزاد و دوست خوبش و خانواده خودم نشستیم که دور هم باشیم و بگیم و شاد باشیم اینقدر عکس گرفتیم که خسته شدیم . منو آوردن به امید دسر و کافه گلاسه و اینا که منجر شد به شام
جاتون خالی بود اساسی ..............
تو مراسم هم از بعضی از دوستا که نیومده بودن یادی شد اینقدر باهم صحبت میکردیم که فقط سارگل و فرناز یادمه
جا داره از همه یاد کنم شادی با اون روحیه شادش سیدرضا هستی معصومه شکلات مهدی نصیری امیر ریما مهشید ساینا پویا پرستو ساناز با محمد علی هم آشنا شدم بابک رو ندیدم وای جای بنده خدا علی آقا، نگار، هیلدا ،سیمین ،سعید ،حسین کاکاوند ، فربود، مرضیه، آرزو و خیلیهای دیگه خالی بود خیلی دوست داشتم ببینمشون خیلی حرف زدم ببخشید اسم خیلیها رو جا گذاشتم که تو قلبم هستن ولی دیگه نمیخوام سرتون رو درد بیارم
فقط میخوام اینو بگم برگزاری این دیدار کار پر زحمتی بود بود که با همت مدیرا برگزار شد دستشون رو با احترام میبوسم میدونم که فاصله بین دیدارها که قرار بود ماهیانه باشه سختیهای برگزاریشونه که تاخیر می اندازه دیدارها رو البته از حضور ساینای عزیز عذرخواهی میکنم که تو کارش فضولی کردم . خواستم با این بهونه از همه دوستان خصوصا مدیران محترم تشکر کرده باشم. همیشه تو زندگیتون موفق باشین به امید دیدارهای بعدی.
راستی میخواستم این تشبیه رو برای دیدار ها بگم که تحقق شعار تبلیغاتی شرکت صا ایران رو تحقق میبخشه دیدارها هرروز بهتر از دیدار قبله.

[howra66]

دست همه درد نکنه خیلی عالی بود

[nanaz]

راستی به یاد بچه های دیگه ام بودیما تا اونجایی که یادم میاد اسم این دوستانم آوردن :چیپ چیپ, پویش, سارگل,... و به
دستور آق سینا براشون
کف نا مرتب هم زدیم

[Sina]

این و کی سفارش داده بود .... از همونجا مونده دسته من .....
از این به بعد هر کسی باید عکس سفارششم جلوی سفارشش بکشه ... واقعا من کشته این منوی رستورانم
معلوم نیست بستنیه ... نسکافست ... قهوست ... چاییه ... شکلاته ... موزه ... توت فرنگیه ... همش و ریختن تو یه لیوان قاطی کردن یه چتر زدن بالا سرش یه شکلات از این ۲۰۰ تومنیا هم نصف کردن کنارش گذاشتن ... شده با کلاس ... آخه مگه معده انباریه که هر چی اومد بزاری اون تو ؟
من شده بودم قسمت سفارشات رستوران ....
این گارسونای رستوران هم هی میومدن به من میگفتن این برا کیه ؟؟؟ میگفتم اول بگو این چیه ... بعد دنبال صاحبشم میگریدم ... بعد یه اسمی میگفت که همه خوردنی ها توش بود ...
قربون قهوه ترک خودمون برم
دوستای عزیز بعد از تشکر از همتون و عذر خواهی بابت کم و کاستی ها باید بگم که
این رستوران تا حالا به فکر تولید انبوه نبود و فکر نمیکرد که ییهو ۱۰۰ نفر آدم همشون از این خوردنی های با کلاس میخوان و فکر کنم آخرش چند تا از مواد اولیشون تموم شد ... اصلا قاطی کرده بودن بنده خدا ها
واسه قهوه ترک من چتر گذاشته بود و توی چایی هم بستنی ریخته بودن و کم کم داشتن جهش ژنتیک میدادن ... چایی رو ریخته بود رو کیک و قوری رو هم برای تزئینش گذاشته بود بالای لیوان و آورد گفت آقا این برا کیه ... گفتم عزیزم همه رفتن که خودت به حساب من بخور فقط مواظب باش این قوری تو گلوت گیر نکنه ...
واقعا اصن یه وضی

[Mahdieh]

سلام دوستای گلم من که نتونستم بیام ببینمتون ولی خوشحالم که بهتون خوش گذشته وتونستین استفاده های لازم رو از دیدار ببرید و دیدار ها هر بار پربار تر از بار قبل میشه امیدوارم همیشه همتون شاد و سالم باشید