2012/07/12, 07:22 AM
عسل بخاری است که از زمین بالا رود و در فضا پخته گردد و شبنم مانند پر مایه میشود و فرود آید و بر برگ گل و غیره نشییند و انگبین بوجود آورد
ابوعلی سینا و عسل
ابوعلی سینا
. گاهی انگبینی شود که ما آن را عسل می گوئیم چنانچه از کوهساران قصران بدست می آید و گاهی که شبنم بر درخت و سنگ نشیند گز انگبین پیدا است . اما آن قسمتی که بسیار لطیف و نادیدنی است قسمت و نصبیب زنبور است که از آن عسل می سازد . به عقیده ام هر چند زنبور این شیره را برای خوراک خود بر چینند و انبار میکند اما در ساختن عسل تاثیرات ویژه ای دارد. نوعی از عسل است که تند مزه و سمی است .
گزینش :
عسل بسیار خوب آن است که کا ملا شیرین مزه ، خوشبوی و بویش مایل به بوی تند مزه ،رنگش به سرخی بزند ،پر مایه باشد نه رقیق ، چنان بهم متصل باشد که در حال ریزش از هم نگسلد .و نسبت به فصلها عسل بهاری از تا بستانی بهتر و تا بستانی از زمستانی خوب تر است و گویند عسل تابستانی خوب نیست .
مزاج :
عسل زنبور در دوم گرم و خشک است . عسل (تبر زد ) و نیشکر در اول گرم اما خشک نیست .
خاصیت :
زداینده است ، دهانه رگها را باز کند ، رطو بتها را از بین میبرد ،رطو بتها را از ژرفای بدن بیرون می کشد ،و مانع تباهی و گندید گی گوشت باشد .
آرایش :
به تن اندازند شپش و رشک را از بین میبرد . با کوشنه مخلوط باشد و بر پوست مالند ،لکه های سیاه چهره را اگر کهنه باشد از بین می برد . عسل و نمک با هم لکه های با دمجانی رنگ ناشی از ضربت خوردن را می زداید.
قرحه :
قر حه های ژر فا را پاک می کند ، عسل را آنقدر بر آتش نهند تا غلیظ شود .زخمهای تازه را بهم آرد . عسل و شبت را بر پوست مالند(قو باء) را شفا دهد .
سر :
نمک اندرانی را با یسل مخلوط کنند و نیمه گرم در گوش چکانند چرک را از گوش میزداید و زخمهای چرکین داخل گوش را می خشکاند و حس شنوائی را نیرو دهد . یسل تند مزه و سمی را بو کنند عقل از سر می پرد تا چه رسد به خوردنش ؟
چشم :
یسل تم چشم را از بین میبرد .
نفس و سینه :
غر غره کردن با عسل و عسل به کام اندودن علاج خناق و لوزتین است .
اندامان غذا :
عسلاب اشتها را بر انگیزد و توانبخش معده است.
اندامان راننده :
عسل نیشکر ملین است و عسل (تبر زد ) ملین نیست . عسلی که کف از آن نگرفته باشند باد آور و مسهل است . اگر کف از آن بر گیرند کمتر باد آور و اسهالی است . عسل پخته شکم را روان نمی کند و شاید برای بلغم داران قبض باشد . عسل پخته بسیار تغذیه دهنده است . عسل را با آب بپزند در ریزش بول باثیرش بیشتر باشد . و ما می گوئیم :اگر عسل و آب عسل در نفوذ کردن خوراک به درون کمک کند قبض می باشد . اما اگر جنب و جوشی در شکم باشد و طعام هضم نرود و در شکم روی دهد در این صورت شکم را روان کند و درد شکم را از بین میبرد.
زهر ها :
عسل را با روغن آمیزند و بر آتش نهند تا گرم شود و به گرمی بخورند ؟ پاد زهر افیون خوردگی و نیش حشرات موذی است . لیسیدن عسل پاد زهر سگ هار و قارچ سمی است . کسی که سم خورده عسل بخورد قی می کند و اثر سم خنثی شود . بو کردن آن نوع از یسل که تند مزه و عطسه آور است یک باره عقل را از سر بدر کند و عرق سرد بر بدن نشیند و علاجش آن است که ماهی شور خورد و (ادرو مالی) بنوشد و بعد قی کند.
قوباء:
جوش هاي جلدي كه بر اثر برخي امراض عفوني و به علت اختلالات عروقي عصبي توليد مي شود. جوش هاي قوباء بر اثر فشار انگشت محو و پس از رفع فشار مجدداً هويدا مي گردند. علت پيدايش قوباء را بيشتر به علت احتقان عروق جلدي مي دانند. (فرهنگ معین)
ادرومالی یا عسل داود : روغنی است بسیار گرم.و پر مایه چون عسل . و از عسل غلیظ تر . در اصل شیرهای است که از ساقه درختی که در تد میروید بدست می آورند و از آن شیره روغن می گیرند و آن را با روغن گل آن درخت مخلوط می کنند و آن را روغن عسل هم می نا مند. (کتاب قانون)
ابوعلی سینا و عسل
ابوعلی سینا
. گاهی انگبینی شود که ما آن را عسل می گوئیم چنانچه از کوهساران قصران بدست می آید و گاهی که شبنم بر درخت و سنگ نشیند گز انگبین پیدا است . اما آن قسمتی که بسیار لطیف و نادیدنی است قسمت و نصبیب زنبور است که از آن عسل می سازد . به عقیده ام هر چند زنبور این شیره را برای خوراک خود بر چینند و انبار میکند اما در ساختن عسل تاثیرات ویژه ای دارد. نوعی از عسل است که تند مزه و سمی است .
گزینش :
عسل بسیار خوب آن است که کا ملا شیرین مزه ، خوشبوی و بویش مایل به بوی تند مزه ،رنگش به سرخی بزند ،پر مایه باشد نه رقیق ، چنان بهم متصل باشد که در حال ریزش از هم نگسلد .و نسبت به فصلها عسل بهاری از تا بستانی بهتر و تا بستانی از زمستانی خوب تر است و گویند عسل تابستانی خوب نیست .
مزاج :
عسل زنبور در دوم گرم و خشک است . عسل (تبر زد ) و نیشکر در اول گرم اما خشک نیست .
خاصیت :
زداینده است ، دهانه رگها را باز کند ، رطو بتها را از بین میبرد ،رطو بتها را از ژرفای بدن بیرون می کشد ،و مانع تباهی و گندید گی گوشت باشد .
آرایش :
به تن اندازند شپش و رشک را از بین میبرد . با کوشنه مخلوط باشد و بر پوست مالند ،لکه های سیاه چهره را اگر کهنه باشد از بین می برد . عسل و نمک با هم لکه های با دمجانی رنگ ناشی از ضربت خوردن را می زداید.
قرحه :
قر حه های ژر فا را پاک می کند ، عسل را آنقدر بر آتش نهند تا غلیظ شود .زخمهای تازه را بهم آرد . عسل و شبت را بر پوست مالند(قو باء) را شفا دهد .
سر :
نمک اندرانی را با یسل مخلوط کنند و نیمه گرم در گوش چکانند چرک را از گوش میزداید و زخمهای چرکین داخل گوش را می خشکاند و حس شنوائی را نیرو دهد . یسل تند مزه و سمی را بو کنند عقل از سر می پرد تا چه رسد به خوردنش ؟
چشم :
یسل تم چشم را از بین میبرد .
نفس و سینه :
غر غره کردن با عسل و عسل به کام اندودن علاج خناق و لوزتین است .
اندامان غذا :
عسلاب اشتها را بر انگیزد و توانبخش معده است.
اندامان راننده :
عسل نیشکر ملین است و عسل (تبر زد ) ملین نیست . عسلی که کف از آن نگرفته باشند باد آور و مسهل است . اگر کف از آن بر گیرند کمتر باد آور و اسهالی است . عسل پخته شکم را روان نمی کند و شاید برای بلغم داران قبض باشد . عسل پخته بسیار تغذیه دهنده است . عسل را با آب بپزند در ریزش بول باثیرش بیشتر باشد . و ما می گوئیم :اگر عسل و آب عسل در نفوذ کردن خوراک به درون کمک کند قبض می باشد . اما اگر جنب و جوشی در شکم باشد و طعام هضم نرود و در شکم روی دهد در این صورت شکم را روان کند و درد شکم را از بین میبرد.
زهر ها :
عسل را با روغن آمیزند و بر آتش نهند تا گرم شود و به گرمی بخورند ؟ پاد زهر افیون خوردگی و نیش حشرات موذی است . لیسیدن عسل پاد زهر سگ هار و قارچ سمی است . کسی که سم خورده عسل بخورد قی می کند و اثر سم خنثی شود . بو کردن آن نوع از یسل که تند مزه و عطسه آور است یک باره عقل را از سر بدر کند و عرق سرد بر بدن نشیند و علاجش آن است که ماهی شور خورد و (ادرو مالی) بنوشد و بعد قی کند.
قوباء:
جوش هاي جلدي كه بر اثر برخي امراض عفوني و به علت اختلالات عروقي عصبي توليد مي شود. جوش هاي قوباء بر اثر فشار انگشت محو و پس از رفع فشار مجدداً هويدا مي گردند. علت پيدايش قوباء را بيشتر به علت احتقان عروق جلدي مي دانند. (فرهنگ معین)
ادرومالی یا عسل داود : روغنی است بسیار گرم.و پر مایه چون عسل . و از عسل غلیظ تر . در اصل شیرهای است که از ساقه درختی که در تد میروید بدست می آورند و از آن شیره روغن می گیرند و آن را با روغن گل آن درخت مخلوط می کنند و آن را روغن عسل هم می نا مند. (کتاب قانون)
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که عمری به اجبار خواهیم خفت