[maryamm]

سینا با همه ی ارادتی که نسبت بهت دارم باید بگم

زهی خیال باطل:35::35::35::35::35:

شما فعلا لکنت زبونی رو که از اون شب پیدا کردی رو براش تدارک ببین

تو اگر طرح داشتی این موقعیت همین دفعه رو از دست نمی دادی نه اینکه حالا بخوای واسه بعدی برنامه ریزی کنی:35::35::35::35::35:

بچه ها دروغ می گم

[Sina]

من اونجا هم توضیح دادم و گفتم خدمت بچه ها
که بابای من بین دوستاش معروفه به این کارا
کوچکترین شوخیش این بوده که دوستش و با ماشین از پشت زده ... البته چیزیش نشده فوقش یه هفته لنگیده ولی بابای من یه عمر برای کل دوستان و آشنایان و اصناف و کسبه خاطره ایجاد کرده ....
بالاخره هر چی باشه منم پسرشم ولی به خاطر ام اس رعایت حال بچه ها رو میکنم ... و الا از همون مسافرت باید مستقیم همه برن پالس

[hamed]

هر چقدر دوست دارید در موردش حرف بزنید و تدارک ببینید ، نمی دونید وقتی پشت در اتاقتون نقشه می کشیدیم چقدر باحال بود ، با چه ترفندی سینا رو از تخت پیادش کردیم و بعد به اتاق یورش بردیم .
وای تو لحظه اول قیافه حمید دیدنی بود ، الان خیلی پشیمونم که چرا دوربین رو با خودمون نبرده بودیم ، حمید به شکل T خوابیده بود !!!!
سینا هم که تازه از تخت پیاده شده بود و هنوز نمی دونست چه اتفاقی داره می افته ، وقتی هم که به اتفاق فرشید به طبقه بالا رفتیم علیرضا و مهدی فقط سینا رو نفرین می کردند .

[pariya]

سینا جان این حرفا دیگه فایده نداره، مگر اینکه با این حرفا بخوای به خودت دلخوشی بدی

[MAHDI]

پريا خانم دست شما درد نكنه شما هم تاييد كن شاهكار همسر محترمتون رو

[hamed]

من در اینجا از مهدی ، سینا ، حمید و علیرضا به خاطر خلق این خاطره فوق قشنگ ممنونم .

[سحــــــــر]

پریا جون بچه ها خیلی حامد رو اذیت کردن منم تا جایی ک تونستم از حامد دفاع کردم حتی در مقابل حمید

[hamed]

پریا جون بچه ها خیلی حامد رو اذیت کردن منم تا جایی ک تونستم از حامد دفاع کردم حتی در مقابل حمید

واقعا من از شما ممنونم سحر خانوم ، شما نمونه یک زن واقعی هستید .

[pariya]

مهدی جان آخه سینا هنوز نتونسته با قضیه کنار بیاد بنده خدا
خب باید کمکش کنیم تا بتونه این شبیخونو هضمش کنه وگرنه تبدیل به یه ضربه روحی میشه

[maryamm]

ولی به خاطر ام اس رعایت حال بچه ها رو میکنم ... و الا از همون مسافرت باید مستقیم همه برن پالس

ببخشید تا الان که ام اس هیچ بود حالا مهم بود

سینا بهونه نیار

واااااااااای بچه ها سینا چه قدر دل نازکه

به خاطر ام اس بچه ها

آخه نیست همه هم ام اس داشتن تو اون جمع:35::35::35::35:

واااای خدا دارم می میرم از خنده