[Aram]

خدا قوت
ممنون بابت همه همه همه همه همه سختی هایی که در مسیر تحمل کردید برای هدف قشنگتون، یا بهتر بگم هدف قشنگمون، آگاه سازی جامعه و مسئولین و امیدواری دوستان ام اسی و خانواده هامون
رسیدن به خیر

[neda.n]

می دونین امشب همه اش دارم به چی فکر می کنم ؟ وقتی این همه آدم منتظر و نگران رو اینجا می بینم ؛ فکر می کنم خانواده هاتون پس چی کشیدن توو این مدت . اونا به خاطر همه صبرشون توو این پیروزی سهم دارن . باید به قدرت و تحمل اونها هم آفرین گفت .
راستی بچه ها ، الان کجای نردبون زندگی هستین . خیلی رفتین بالا ،نه ؟ به پشت سر که نگاه کنین یه عالمه تجربه اومده همراهتون ، نه ؟
دیگه اما بیاین ، حالا دیگه وقت خونه است . وقت لذت استراحت توو یه تختخواب راحت . وقت گرمای کنار خانواده بودن . وقت یه وعده غذای گرم خونگی . وقت اینکه زیر باد کولر ، پاهاتون رو دراز کنید . دستاتون رو بذارید پشت سرتون و همینطور که منتظرین چای گرم و خوش طعم کنار دستتون یه کم خنک بشه با خودتون فکر کنید " وای پسر ، عجب روزایی بود ! "
آره ..... دیگه اما بیاین . دیگه وقت خونه اومدنه .

[بهــار]

یعنی نـــدا من دستاتو می بوسم برای این قلمی ک از ته دل آدم حرف ها را می کشه و انقدر زیبا می نویسه

[neda.n]

یعنی نـــدا من دستاتو می بوسم برای این قلمی ک از ته دل آدم حرف ها را می کشه و انقدر زیبا می نویسه

آخه بهار ، دلبرک ، تو که خودتم یکی از همون صبورایی .
بعدم تو دیگه هیچی نگو . چون خودت می دونی ، نوشته هات رو چقدر دوست دارم .

[MFhealth]

نه واقعا اگه شما برسید من چی کار کنم. من هرشب با کلی ذوق میومدم گزارشای روزانه تون رو می خوندم انگار دارم کتاب داستان می خونم و کلی از خستگی های روزانه ام در می رفت.خیلی حس خوبی داشت.

[Matilat]

یه حس غرور دارم
ب خاطر داشتن دوستاییکه باعث میشن تو زندگیم یه حس اطمینان داشته باشم.
اطمینان به خودم ، به توانایی هام ، به لحظه لحظه هام...
دوستایی که باعث میشن پر از انرژی باشم و کم نیارم.
بهتون افتخار می کنم . به شماها که با اینکه خودتون درد دارید اما از خودگذشته اید و مسکنید برای همه .
به خاطر روح بزرگی که دارید ممنونم.
چقدر دلم می خواست فردا باشم...

[rose abi]

خسته نباشین
خیلی خیلی خیلی

خوش آمدین و دلتان گلشن صفا بادا

[baran1390]

دوستان خیلی خیلی خیلی خسته نباشین
گل کاشتین
خیلی بهتون افتخار میکنیم
علی رضای عزیز این چند وقت با نوشته هات انرژی میگرفتم
سینای عزیز کم مینوشتی ولی همش خیلی خیلی باحال بود بخصوص این آخریه که حسابی از ته دلم خندیدم
فربود عزیز از شما هم ممنونم بخاطره نوشته های زیبات
حسین عزیز خدا قوت انشاا... برگشتی شما هم بنویس حتما شما هم حرفای زیادی داری برای گفتن
کلا همتون گلید انشاا... همیشه شاد باشید
همونطور که این چند وقته ما رو شاد کردید و بذره انرژی رو همه جا پاشیدید

[ارزو]

درود

[nanaz]

[quote='Prime' pid='228506' dateline='1338314625']
سه شنبه 9-3-91 - روز ها دور از خانه.

حس دوری یه سری آدم که 21 روز با هم بودن هر لحظه و هر جا. 10 مرد که هر کدوم چندین منتظر تو خونه دارن و همه عزم جزم کردن که یه کاری رو تموم کنن. تصمیم داریم فردا هم صبح زود راه بیوفتیم. همه عزم رسیدن داریم. پشت دروازه های شهر هستیم و بوی خونه به مشاممون می رسه. همه جا زیباتر به نظر میاد و حس خوب رسیدن مسافر به خونه واقعا لذت بخشه. فردا مسیرمون نهایتا 30 کیلومتره و مستقیم میریم خونه استراحت می کنیم.





وای 1هو دلم گرفت این مدت با نوشته های خوبتون انگار ما ام لحظه به لحظه کنارتون بودیم الان که داره به سلامتی تموم میشه دلم واسه نوشته های هرشبتون تنگ میشه


خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوش اومــــــــــــــــــــــــــــــــــدیــــــــــن













شما لیــــــــاقت دریافت کفش طلایی رو دارید