ارسالها: 148
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: Oct 2010
تشکر های اهدا شده: 778
تشکر های دریافت شده :848 بار در 182 پست
سال تشخيص بيماري : 91
دكتر معالج : دكتر محمديان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تبريز
واقعا خستم
همه كاراي مربوط به دريافت فينگوليمود رو انجام داديم.اما لحظه آخر گفتن چون همسرم بايد واكسن آبله مرغانبزن و اين مورد تو بعضي مرضا واكنش داشته نشد.
گفتن اكتوفرون
سوالام اينه
اين دكتر جديده طوري حرف زد كه روحيه همسرم از بين رت.تنها نرو جايي.استخر تنها نرو.الان ميفتي زمين و ....
من سوالم اينه ما بايد همين جوري منتظر شيم كه عزيزمون يا خودمون فلج مطلق شه؟
تورو خدا كمكم كنين.
من واقعا خستم
ديگه طاقت ناراحتي همسرمو ندارم
به حدي رسيدم كه اصلا مي خوام خودمو بكشم
خستم
كمكم كنين
فقط برای همه دعا کنید
ارسالها: 146
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Mar 2013
تشکر های اهدا شده: 5224
تشکر های دریافت شده :6869 بار در 1929 پست
سال تشخيص بيماري : آخرای اسفند91
دكتر معالج : دکتر قلیانچی
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ماب
محل سکونت : غرب مازندران
2015/05/30, 08:03 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/05/30, 08:16 AM، توسط Exhautless.)
سلام
منم واسم همچین چیزی پیش اومد,خیلی معضرت میخوام ولی بعضی دکترا خیلی نادونن علم پزشکی دارن ولی طرز برخورد بایک بیماررو بلد نیستن,منم پیش یه دکتری واسه اولین بار رفته بودم هی میگفت مواظب باش,نیفتی,میگم بنده ی خدا من خوبم ,یعنی عالیم,آخرشم یه آزمایش عصب عضله چشم ازم گرفت و وقتی مقایسه کرد با آزمایش قبلیم خودش اعتراف کرد گفت تو حالت خیلی خوبه,
کی گفته که همه ی ام اسی ها فلج میشن؟میخوای منتظر بمونی که...؟
یه درصد پایینی محدودیت های حرکتی پیدا میکنن اونم طی دراز مدت,
درضمن داشتن روحیه خیلی مهمه,ورزش هم همینطور,
ما اگه بخوایم بشینیم و بگیم که ای وای چنین شد و چنان شد که کارمون زاره,دوست عزیز یه مقداری اگه تحقیق کنی به نتایج خیلی خوبی میرسی ,میبینی که خیلیا به راحتی دارن با ام اس زندگی میکنن از همه ی افراد سالم هم قوی تر و فعال ترن,حالا یه اسم ام اس هم رو شون هست که او نم خیلی مهم نیست,
خدا مرا مورد لطفش قرارداده...
ارسالها: 378
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Jan 2015
تشکر های اهدا شده: 2151
تشکر های دریافت شده :1413 بار در 399 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : ---
داروي مورد استفاده : اسویمر
محل سکونت :
نگران نباشین همه چی درست میشه
تغذیه رو رعایت کنند
آمپول رو هم بزنند
استرس هم نداشته باشه
روحیه خودتون رو حفظ کنید و به همسرتون روحیه بدهید
اصلا قرار نیست خدایی نکرده فلج ....
به خودتون مسلط باشید
ارسالها: 586
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Dec 2011
تشکر های اهدا شده: 26262
تشکر های دریافت شده :30262 بار در 11272 پست
سال تشخيص بيماري : 1373
دكتر معالج : ندارم
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : تهران
مهدی آروم باش باباجان
دارو شو عوض کرده چیز خاصی نیست که
یکی از دوستای منم بهش نمیساخت ریزش مو گرفته بود، داروشو عوض کرد الان حالش خوبه!
تو که خودت بدتری، جای دلداری دادنت به نگاره
ارسالها: 148
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: Oct 2010
تشکر های اهدا شده: 778
تشکر های دریافت شده :848 بار در 182 پست
سال تشخيص بيماري : 91
دكتر معالج : دكتر محمديان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تبريز
اينجا كه حرف مي زنم مي دونم همه درد كشيده هستن
اما واقعا حالم بهم مي خوره
من تمي دونم ديگه چيكاربايد بكنم؟
وقتي مي رم دكتر حال خودم بدتر مي شه
از برخوردشون،تيپشون
من خودم تو كار داروسازي هستم
بخدا همه سعيمو مي كنم كه كوپامر با بهترين كييت وارد بازار بشه.حالا تو اون قسمتي كه خودم فعاليت دارم و زحمت همه همكارامم مي بينم.
اصلا بدجوري بهم ريختم
دعام كنين
اگه راه حلي دارين بهم بگين.چون واقعا ظرفيتم پر شده
ممنون ازت نازنين.اما تو كه مي دوني.دست خودم نيس واقعا ديگه طاقتي برام نمونده
فقط برای همه دعا کنید
ارسالها: 3,460
موضوعها: 262
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 20628
تشکر های دریافت شده :23484 بار در 6265 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : تهران
آخه چرا اعصابتونو خرد میکنین ؟ دکتر هر چی گفته بگه. اگه رفتارش بد بوده پیش دکتر دیگه ای برید. مگه دکتر دیگه ای نیست توی تبریز ؟ هر چی هر دو گفتن عمل کنید. شما که خودتون تو داروسازی هستید ، مگه نخوندید یا نپرسیدید شرایطش رو ؟ من سالای پیش شنیدم جریان آبله مرغون رو . الانم تو سایت هست.
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2014
تشکر های اهدا شده: 2
تشکر های دریافت شده :56 بار در 11 پست
سال تشخيص بيماري : آبان 93
دكتر معالج : نیکانفر
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تبریز
2015/05/30, 12:21 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/05/30, 12:24 PM، توسط mahsasabri.)
سلام
من شهابم این اکانتم یه سال پیش برای همسرم باز کردم تا بتونم اطلاعتم رو بیشتر کنم.
راستش منم مشکل تو رو داشتم اول که فهمیدم دو هفته بعدش افسردگی شدید گرفتم بعدشم دکتر روان پزشک و کلی قرص و دارو!
ولی با یه پالس و بعدشم 7 ماه قرص آزارام خوب شد تا این که دو سه هفته پیش دوباره دستش بیحس شد و چشماش تار دید. دوباره همون آش و همون کاسه رفتیم پیش دکترش کلا نا امیدمون کرد! یه داروی دیگه نوشت فیگلومید همینی که شما گفتین کلی آزمایش و این ور بدو اون ور بدو تا این که به همسرم نساخت! تو آزمایشش یه مشکل داشت که دارو رو تجویز نکرد دکتر خواست از اون امپول های هفتگی بنویسه ولی من تو آشناهامون دیده بودم چقدر سخته. من اهل تبریزم با یه محقق آشنا شدم و به زور یه وقت ملاقات باهاش گرفتم. راستش رو بخواین الان بگم شاید بگین تبلیغ میکنه یا هر چیزی ولی فقط با تغذیه و چند تا دارو گیاهی که خودشون ساخته بودن تو یه هفته بی حسی و تاری دیدش کلا برطرف شد. و دکتر گفت در عرض دو سال پلاک های توی ام ار آی هم به حد قابل قبولی متوقف و غیر فعال میشن.
به هنه ی بیمارای ام اسی پیشناهاد میکنم ازشون خواهش میکنم این همه راه رو امتحان کردین راه تغذیه رو هم امتحان کنین. و شما هم نمیگم دارو های دکتر بدنا! ولی میگم کنارش این رو هم امتحان کنین چون الان دو ماه از رو اون جریان میگذره و همسرم هیچ مشکلی نداره و داروی آزارام رو هم قطع کرده
سلام
من شهابم این اکانتم چند ماه پیش برای همسرم باز کردم تا بتونم اطلاعتم رو بیشتر کنم.
راستش منم مشکل تو رو داشتم اول که فهمیدم تقریبا یه سال پیش بود دو هفته بعدش افسردگی شدید گرفتم بعدشم دکتر روان پزشک و کلی قرص و دارو!
ولی با یه پالس و بعدشم 7 ماه قرص آزارام خوب شد تا این که دو سه هفته بعد از این که دکتر دوز داروش رو نصف کرد دوباره دستش بیحس شد و چشماش تار دید. دوباره همون آش و همون کاسه رفتیم پیش دکترش کلا نا امیدمون کرد! یه داروی دیگه نوشت فیگولیمد همینی که شما گفتین کلی آزمایش و این ور بدو اون ور بدو تا این که به همسرم نساخت! تو آزمایشش یه مشکل داشت که دارو رو تجویز نکرد دکتر خواست از اون امپول های هفتگی بنویسه ولی من تو آشناهامون دیده بودم چقدر سخته. من اهل تبریزم با یه محقق آشنا شدم و به زور یه وقت ملاقات باهاش گرفتم. راستش رو بخواین الان بگم شاید بگین تبلیغ میکنه یا هر چیزی ولی فقط با تغذیه و چند تا دارو گیاهی که خودشون ساخته بودن تو یه هفته بی حسی و تاری دیدش کلا برطرف شد. و دکتر گفت در عرض دو سال پلاک های توی ام ار آی هم به حد قابل قبولی متوقف و غیر فعال میشن.
به هنه ی بیمارای ام اسی پیشناهاد میکنم ازشون خواهش میکنم این همه راه رو امتحان کردین راه تغذیه رو هم امتحان کنین. و شما هم نمیگم دارو های دکتر بدنا! ولی میگم کنارش این رو هم امتحان کنین چون الان دو ماه از رو اون جریان میگذره و همسرم هیچ مشکلی نداره و داروی آزارام رو هم قطع کرده
ارسالها: 3,460
موضوعها: 262
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 20628
تشکر های دریافت شده :23484 بار در 6265 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : تهران
انشاء الله هیچ مشکلی براشون پیش نیاد . ولی دوست عزیز ، همسر شما ام اس داشتن یا نه ؟ اگه ام اس ندارن پس نمیشه مقایسه کرد .
تازه برای ام اس دوماه مدت زیادی نیست که . ما هم چندین ساله رو پای خودمونیم.
اگر ام اس باشه و شما بی توجه به دستور دکتر متخصص میخواهید از طریق غذا و گیاه درمان بشن ، فکر نمیکنید شاید اشتباه کنید ؟ فکر میکنید همه ام اسی ها مرتب مشکل بی حسی و ... دارن ؟ شاید چند سال هیچ مشکلی سراغشون نیاد.
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
ارسالها: 47
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2014
تشکر های اهدا شده: 42
تشکر های دریافت شده :147 بار در 45 پست
سال تشخيص بيماري : --
دكتر معالج : ...
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2015/09/18, 12:53 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/09/18, 12:55 PM، توسط parva.)
سلام........دوستان واقعا به راهنماییتون نیاز دارم. کاملا سردرگمم و نمیدونم چه کاری درسته. از ابتدای بیماری بصورت هفتگی از آمپول سینووکس استفاده کردم. بعدش حدود یکسال آمپولو یک هفته در میان تزریق کردم و از دی ماه 93 هم کلا تزریقو قطع کردم. راستش بدلایل روحی و هم اینکه تا حدی قصد بچه دار شدن داشتم و چند تا دلیل دیگه... . بعدش بخاطر همون مسائل روحی و یه سری مشکلات دیگه تا الان که نه ماه میگذره هنوز اقدام به بچه دار شدن نکردم. الان همسرم به شدت بچه میخواد و همش با من در حال بحثو دعواست. و بصورت غیر مستقیم سر هر مسئله بیخودی باهام دعوا میکنه. هفته پیش رفتم دکتر و ام آرای انجام دادم. نتیجش این بود که بیماریم تغییری نکرده. یعنی نه بهبود و نه پیشرفت آنچنانی ولی دکترم گفت استفاده نکردن از دارو ریسک داره و بهم کوپامر پیشنهاد کرد که اگر بخوام بچه دار بشم هم مشکلی نداره. و گفت خودت تصمیم بگیر که میخوای استفاده کنی یا نه....حالا مسئله من اینه که آیا واقعا و بطور قطع و یقین رو بچه تاثیر منفی نمیزاره؟ وقتی من اینهمه مدت آمپول نزدم خب یکسال هم روش!!رو بچه ریسک نکنم. از طرفی فکر تزریق یک روز در میان کوپامر (میدونم روزانست ولی دکتر گفت یک روز در میان) واقعا منو میترسونه. میدونم تواناییشو ندارم و از لحاظ روحی داغون تر میشم. اصلا بهش فکر میکنم همش اشک میاد تو چشمام و استرس میگیرم. من آدم اینهمه تزریق نیستم. و از طرفیم استرس اینو دارم که دارم به خودم آسیب میرسونم..........................................................میدونم متنم کمی مبهم بود ولی تا حدی واضحه. خواهشا نگید از دکترت بپرس چون اون بهم گفت تصمیمش با خودت.
ارسالها: 304
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2013
تشکر های اهدا شده: 2542
تشکر های دریافت شده :2930 بار در 667 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : مارلا - Novartis
محل سکونت : تهران
2015/09/18, 04:57 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/09/18, 07:22 PM، توسط سها.)
به نظر من باید اول به فکر خودتون
و سلامتیتون باشید
بعد بچه و شوهر ...
من تا حالا نشنیدم دوز یه دارو رو عوض کنن
مثلا بگن حالا سینووکس 2 هفته یه بار
یا بتافرون به جای یه شب در میون 2 شب در میون...؟!
شاید دوستای دیگه بدونن و راهنماییت کنن
حالا یه مثال برات می زنم فکراتو بکن
من خیلی خیلی دختر حساسی هستم و کمی لوس و پوست و استخون
ولی خیلی زود به بتافرون عادت کردم 6 سال یک شب در میون
زدم وقتی من با شناختی که از خودم دارم تونستم بتافرون بزنم
شما هم می تونی...
باورت می شه الآن چند وقته مارلا می خورم دلم برا بتافرون تنگ شده
نه باورت نمی شه
آدم ها خیلی زود به همه چی عادت می کنن خیلی زود...