ارسالها: 1,103
موضوعها: 40
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7629
تشکر های دریافت شده :11823 بار در 2607 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
[QUOTE='havaars' pid='93839' dateline='1311743430']
اتفاقاً من هم همینطوری بودم، یعنی وقتی سرم را خم میکردم حالت برق گرفتگی چتری را تجربه کردم. بعد از این بود که به پزشک مراجعه کردم. موقع حمله هم کمی تاری دید دارم.[quote]
منم اینکه سرم و خم کنم و برق بگیرتم اولین علامتم بود.
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
ارسالها: 518
موضوعها: 143
تاریخ عضویت: May 2010
تشکر های اهدا شده: 1625
تشکر های دریافت شده :3627 بار در 894 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر هرمز آیرملو
داروي مورد استفاده : مب ترا - Roche Pharma
محل سکونت : تبریز
دوست عزیز، پاسخ به درمان در افراد مختلف با هم فرق داره، ولی یادم هست که سال 88 که دو ماه بستری بودم و بعد از کورتون وریدی و ادامهاش با کورتون خوراکی حدود دو سه ماهی طول کشید تا وضعیتم بهبود نسبی پیدا کرد. یادتان باشد بعد از هر عود بیماری قسمتی از تواناییتان را به طور نسبی یا کامل از دست خواهید داد، پس به جای این نگرانیها سعی کنید آرام باشید و دچار عود بیماری نشوید.
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
ارسالها: 466
موضوعها: 89
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 2329
تشکر های دریافت شده :3720 بار در 1114 پست
سال تشخيص بيماري : .
دكتر معالج : .
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : يه جايي همين دور و ورا.... ( تهران )
واقعا زندگي ما چقدر دردناك.......:38::38::38::38::38::38::38::38::38::38::38::38::38:
ارسالها: 518
موضوعها: 143
تاریخ عضویت: May 2010
تشکر های اهدا شده: 1625
تشکر های دریافت شده :3627 بار در 894 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر هرمز آیرملو
داروي مورد استفاده : مب ترا - Roche Pharma
محل سکونت : تبریز
دوستِ من! تازه شما اول راهید! اینقدر سریع ضعف نشان ندهید لطفاً. زندگی برای همهی انسانها سختی دارد. ما هم انسانیم. هر انسانی مسیری برای تکامل دارد، مسیر ما هم ام.اس است. مثبت فکر کنید و ضعف نشان ندهید. من ده سال است مبتلا به دویک هستم و شکر خدا روی دو پا هستم و گرچه با کمک عصا راه میروم، ولی باز هم روی دو پای خودم هستم. پس گریه نکنید!
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
ارسالها: 466
موضوعها: 89
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 2329
تشکر های دریافت شده :3720 بار در 1114 پست
سال تشخيص بيماري : .
دكتر معالج : .
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : يه جايي همين دور و ورا.... ( تهران )
ارسالها: 3
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 2
تشکر های دریافت شده :5 بار در 2 پست
سال تشخيص بيماري : ...Researhing
دكتر معالج : .
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
با ديدن برنامه ماه عسل شکم به این عارضه زیاد شده:
یک سؤال:
برای پیش تشخیص زودهنگام بیماری در تهران، مراجعه به چه اماکنی را توصیه میکنید؟
٭ من با چنین علائمی از بیماری دست و پنجه نرم میکنم:
1- ورود به محیطی که کوچک ترین استرس بر من تحمیل کند کاملا چالشی است.
مثل خرید، نشستن سر کلاس، با غریبه صحبت کردن، در این صورت کاملا کلافه میشوم، احساس خفگی میکنم، حتی یک بار عمل انحراف بینی کرده ام به خاطر احساس خفگی.
2- گنگی دائمی دارم در گرفتن صحبت مردم و خواندن یک صفحه نوشته و حتی شمارش پول.
مطالعه و ادا کردن جملات طولانی برایم کاملا چالشبرانگیز شده است. یادآوری این که امروز چند شنبه است یا در چه فصل یا ماه یا در چه سال قمری و میلادی هستیم، بسیار کند و دور از ذهن است.
3- مشکل حافظه دارم، برای به ذهن سپردن کلمه یا اسم باید تقلا کنم و الا به صرف شنیدن، هیچ چیز به طور خودکار در ذهنم ثبت نمی شود. این که در کدام رکعت نماز هستم با یک گنگی و شک همراه است. حتی بعضا بستگانی که تازه فوت کرده اند را در ذهنم مرور میکنم که سوتی ندهم!!!
4- بی حوصلگی و عصبانیت به خاطر همین نه شغل منظم دارم و نه به دنبال ازدواج هستم، بیشتر اوقات تنها به سر میبرم.
5- به حد خیلی زیاد استرس دارم. شروع صحبت، عبور از خیابان، حتی برای آزمایش خون آمپول بزنم، برای من مثل پریدن در استخر برای شخص نا بلد است.
٭ و چند علامت گه گداری هم هست که نسبت به آن ها چندان مطمئن نیستم:
- موقع بیدار شدن خیلی میشود در دست و پا خوابرفتگی دارم که به فشار خون پایین و افت آن هنگام خواب منتسب میکنم. در بهار امسال یک بار که در حال نشسته خوابیده بودم موقع بیدار شدن پوست سرم کاملا بی حس شده بود که به بدخوابیدن ربط دادم.
- بعضا در لحظه بیدار شدن و باز کردن چشم حالت عدم تطابق چشم ها دارم که آن ها را به کار شبانه طولانی پشت کامپیوتر منتسب کرده ام.
- بعضا حس میکنم که نخاع مرا میکشند و به مغز فشار میآید.
از راهنمایی شما پیشاپیش تشکر می کنم.
قد يُنعِمُ اللهُ بِالبَلوى وَإن عَظُمَت
ويَبتَلِي اللهُ بَعضَ القومِ بِالنِعَمِ
ارسالها: 1,103
موضوعها: 40
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7629
تشکر های دریافت شده :11823 بار در 2607 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2011/08/12, 11:02 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/08/12, 11:03 PM، توسط Prime.)
(2011/08/12, 04:10 PM)Abu Reyhan نوشته است: با ديدن برنامه ماه عسل شکم به این عارضه زیاد شده:
یک سؤال:
برای پیش تشخیص زودهنگام بیماری در تهران، مراجعه به چه اماکنی را توصیه میکنید؟
٭ من با چنین علائمی از بیماری دست و پنجه نرم میکنم:
1- ورود به محیطی که کوچک ترین استرس بر من تحمیل کند کاملا چالشی است.
مثل خرید، نشستن سر کلاس، با غریبه صحبت کردن، در این صورت کاملا کلافه میشوم، احساس خفگی میکنم، حتی یک بار عمل انحراف بینی کرده ام به خاطر احساس خفگی.
2- گنگی دائمی دارم در گرفتن صحبت مردم و خواندن یک صفحه نوشته و حتی شمارش پول.
مطالعه و ادا کردن جملات طولانی برایم کاملا چالشبرانگیز شده است. یادآوری این که امروز چند شنبه است یا در چه فصل یا ماه یا در چه سال قمری و میلادی هستیم، بسیار کند و دور از ذهن است.
3- مشکل حافظه دارم، برای به ذهن سپردن کلمه یا اسم باید تقلا کنم و الا به صرف شنیدن، هیچ چیز به طور خودکار در ذهنم ثبت نمی شود. این که در کدام رکعت نماز هستم با یک گنگی و شک همراه است. حتی بعضا بستگانی که تازه فوت کرده اند را در ذهنم مرور میکنم که سوتی ندهم!!!
4- بی حوصلگی و عصبانیت به خاطر همین نه شغل منظم دارم و نه به دنبال ازدواج هستم، بیشتر اوقات تنها به سر میبرم.
5- به حد خیلی زیاد استرس دارم. شروع صحبت، عبور از خیابان، حتی برای آزمایش خون آمپول بزنم، برای من مثل پریدن در استخر برای شخص نا بلد است.
٭ و چند علامت گه گداری هم هست که نسبت به آن ها چندان مطمئن نیستم:
- موقع بیدار شدن خیلی میشود در دست و پا خوابرفتگی دارم که به فشار خون پایین و افت آن هنگام خواب منتسب میکنم. در بهار امسال یک بار که در حال نشسته خوابیده بودم موقع بیدار شدن پوست سرم کاملا بی حس شده بود که به بدخوابیدن ربط دادم.
- بعضا در لحظه بیدار شدن و باز کردن چشم حالت عدم تطابق چشم ها دارم که آن ها را به کار شبانه طولانی پشت کامپیوتر منتسب کرده ام.
- بعضا حس میکنم که نخاع مرا میکشند و به مغز فشار میآید.
از راهنمایی شما پیشاپیش تشکر می کنم.
علائمی که شما می فرمایید در همه ی بیماری های روحی نیز گاها با ام اس مشترک است.
تشخیص عارضه ی ام اس فقط و فقط به تشخیص یک پزشک نورولوژیست
صورت میگیرد:
ابزار تشخیص این بیماری:
عکسبرداری MRI
تست مایع نخاعی
و دیگر موارد است
توضیح بیشتر در:
ام اس در یک نگاه
تشخیص ام اس
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
ارسالها: 21
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 66
تشکر های دریافت شده :83 بار در 25 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : عظیمی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام
اول یه نکته من خودم ام اس ندارم همسرم داره چون سایت این اطلاعاتو اجباری می خواست اطلاعات اونو نوشتم
یه سئوال این ماه دکتر صحرائیان داروی اونو از اونکس تبدیل به ریبیف کرده
سئوال اینه ممکنه بیماریش این باشه که اینجا گفتین و تشخیص نداده باشن
چون تو اغلب حمله هاش مشکل بینایی بوده ؟
ارسالها: 518
موضوعها: 143
تاریخ عضویت: May 2010
تشکر های اهدا شده: 1625
تشکر های دریافت شده :3627 بار در 894 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر هرمز آیرملو
داروي مورد استفاده : مب ترا - Roche Pharma
محل سکونت : تبریز
(2011/08/14, 11:48 AM)TITI نوشته است: سلام
اول یه نکته من خودم ام اس ندارم همسرم داره چون سایت این اطلاعاتو اجباری می خواست اطلاعات اونو نوشتم
یه سئوال این ماه دکتر صحرائیان داروی اونو از اونکس تبدیل به ریبیف کرده
سئوال اینه ممکنه بیماریش این باشه که اینجا گفتین و تشخیص نداده باشن
چون تو اغلب حمله هاش مشکل بینایی بوده ؟
سلام دوست عزیز.
خوش آمدید.
نخیر. برای درمان دویک از بتافرونها استفاده نمیشود. ربیف همان ماده اصلی آونکس را دارد فقط میزان و تعداد دفعات و نوع تزریقشون فرق دارد. نگران نباشید چون برخی بیماران که به آونکس جواب نمیدهند با ربیف حالشان خیلی بهتر میشود
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
ارسالها: 21
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 66
تشکر های دریافت شده :83 بار در 25 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : عظیمی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
مرسی سوسن جون
این یعنی اگه دویک بود دکتر صحرائیان با همون ام آرآی تشخیص می داد؟درسته؟