[aztab]

همیشه حساس و زودرنج بودم! حتی دوران بچگی که همه دوستام دنبال شیطنت بودند من مشغول غصه خوردن برای مسائل الکی بودم؛ الآن هم همینطورم, به دنبال غصه!!!

آره راس میگی منم مثل جناب عالی بودم الانم نمیدونم کنترل کردم یا نه البته من زیا تو خودم بود بهتره اینو هم بگم که با دوستان زیاد شیطنات میکردم ولی وقتی تنها بودم زیاد تو خودم بودم

[(reihane(raz]

منم خییییییییلی زودرنج بودم متااسفانه الانم یه چیز که باب میلم نیست فکرشو درغیرمم

[موناامیدوار]

من نبودم...همیشه حرف حرف خودم بود....هیچکسی جلودارم نبود تو تصمیمایی که میگرفتم...
اما از وقتی مریض شدم حساس شدم..یوقتا تو خودمم..وتحمل هیچ انتقادوپیشنهادیو ندارم...مخصوصا ازطرف کسی که مشکلمو میدونه

[mahdiye1989]

کاش هیشکی موجب رنجش هیشکی نمیشد,که حالا من بخوام زود برنجم یا دیر
آره من هم زودرنجم ,هم زود دلم میشکنه,هم زود طرف مقابلم نیست میشه (جالبه که من اهل نفرین و این جور حرفاام نیستم ولی خدا جای حق نشسته)
ولی باید سعی کنم وسعی کنیم خودمونو قوی کنیم به قول معروف از اون بیدا نباشیم که با هر بادی بلرزه

[omid_nejad]

من اصلاً زود رنج نبودم ولى الان خيلى حساس و زود رنج شدم

[leili-asmaneh]

من زودرنج و حساس بودم و هستم و خواهم بود و آدم نخواهم شد حتی اگر ام اس بگیرم

[samiramiss]

باید به دنبال شادی ها بود ...
غصه ها که خودشان مارا پیدا می کنند ...

[بهرنگ]

زود رنج؟به مرور زمان پوست کلفت هم شدم.فکر می کنم وقتی کسی دوربرت نیست ناچاری پوست کلفت بشی.همیشه می بینم که اول و آخر هر چیزی خودم هستم و غیر از خدا هیچ کسی تو زندگیم نیست.باید خودم از عهده زندگیم بر بیام.بنابراین زود رنجی و ناراحتی برام فاید ه ای نداره.

[khatereh:)]

خیلی زیاااااااااااااااد، مامانم بهم میگه جرقه! با کوچکترین حرفی به هم میریزم!
دقیقا بعد از MS بدتر شدم!
اصن نمیفهمم چطوری بعضیا اینقدر راحت از کنار مسائل میگذرن

[rey123]

من همیشه لبخندون داشتم ولی همون موقع هم زود رنج بودم خیلی زود دلم می شکست. ولی از وقتی که بیمار شدم از اون لبخندون که خبری نیست حتی زودرنجیمم بدتر شده اغلب شبام با گریه می خوابم از حرف اطرافیان زود دلم میگیره . به قول معروف اشکم دمه مشکمه.خودم اصلن از خودم راضی نیستم.