ارسالها: 412
موضوعها: 43
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2199
تشکر های دریافت شده :2712 بار در 492 پست
سال تشخيص بيماري : 73
دكتر معالج : ملکیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کرج
بودم، خیلی زیـــــــــاد. البته سعی میکردم بروزش ندم و بیشتر خودخوری میکردم....
نیستم، دیگه زودرنج نیستم. تحملم خیلی بالا رفته، خیلی زیاد. آدم بسیار قوی ای شده ام که رفتارهای دیگران باعث رنجش خاطرم نمیشه..
سه دلیل را عامل این تغییر شخصیتی و روحی میدونم:
1- رژیم گوشتخواری و گرمی (پرنده شکاری و گوشتخوار را با پرنده گیاهخوار مقایسه کنید. یا شخصیت لوس و آسیب پذیر گربه خانگی را با گربه وحشی مقایسه کنید.)
2- احساس بهبودی و سلامتی
3- تغییر نگرشم نسبت به خودم و دیگران و جامعه (دو دلیل اول باعث این سومی شدند.)
بیشتر آدمها از کسانی دلخور و رنجیده میشند که هرگز اونها را ندیدند، نمیشناسند و نخواهند دید! کسی که در خیابون نگاه میکنه و نگاه سنگینش باعث ناراحتی میشه. به این نتیجه رسیدم همه اختیار دارند هرطوری دوست دارند در موردم فکر کنند و نظر بدند (چه اهمیتی داره!) منهم میتونم از کنارشون بگذرم و اونها را نادیده بگیرم و از وجود خودم و زندگیم لذت ببرم. در مورد آشنایان هم فرقی نمیکنه، ما که نمیتونیم همه را طبق سلیقه خودمون بسازیم، پس بهترین کار بی تفاوت بودنه...
من هم ام اس داشتم.
ارسالها: 57
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 1
تشکر های دریافت شده :255 بار در 60 پست
سال تشخيص بيماري : 1386
دكتر معالج : دکتر فرشته اشتری
داروي مورد استفاده : دانلوین - توسعه داروسازی دانش
محل سکونت : اصفهان
2012/09/23, 05:26 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/09/23, 05:29 PM، توسط مهندس.)
منم نسبتا زود رنجم البته کم شده.
یه کتابی هست به نام قانون شفا، ترجمه گیتی خوشدل.به نظر من،کتاب جالبیه..در این کتاب قانون عفو و رها کردن را به عنوان دوتا از قوانین شفا یاد کرده.این دو قانون به آدم کمک میکنه تا کمتر خودخوری داشته باشه و زود رنج نباشه..مطالعه این کتابو به همه توصیه می کنم.
أللّهُمَ إجعَلْ نَفْسی مُطمَئِنَةً بِقَدَرِک
ارسالها: 242
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Nov 2011
تشکر های اهدا شده: 5428
تشکر های دریافت شده :1667 بار در 541 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر نیک سرشت
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : شیراز
(2011/08/13, 05:28 PM)parisa2011 نوشته است: من هم قبل از ام اس حساس و زود رنج بودم و بغض می کردم خیلی کمال گرا بودم طوریکه اصلاً دلم نمی خواست در هر کاری که انجام میدم نقصی باشه و درونگرا هستم و نمی تونم به راحتی حرفمو بزنم و زود گریه ام می گیره (با اینکه می دونم خصلت خوبی نیست )
عزیزم من هم همینطوری بودم و دلم می خواست کارهام کامل و بی نقص باشه ولی چون این حساسیتها حالات بیماریم رو بدتر می کرد نتیجه گرفتم که برای اینکه حالم خوب باشه بی خیال بشـــم
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
ارسالها: 110
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2013
تشکر های اهدا شده: 87
تشکر های دریافت شده :683 بار در 169 پست
سال تشخيص بيماري : 1392
دكتر معالج : دکتر محمدعلی صحراییان
داروي مورد استفاده : زیفرون - زیست دارو دانش
محل سکونت : تهران
قبل از بیماریم
هم زودرنج بودم
هم خودخور
هم درد این و اون و تو خودم میریختم تووووووووووووپ
هم در مقابل ناراحتیهام سریع از کوره در میرفتم و عکس العمل نشون میدادم
هم اسپاسم هایی داشتم که فکر میکردم طبیعیه
مثل گرفتگی گردن و دردهای کمر و اسپاسم های پا
فکر میکنم همه اینا هشدار بوده که من جدی نگرفتم
ولی وقتی بینایی ام مختل شد و همون موقع عدم تعادل در ایستادن و راه رفتن پیدا کردم با MRI اون پلاکهای عزیز مشاهده شد و تشخیص MS دادن
الانم سعی میکنم زیاد خودخوری نکنم
بارها پرسیده بودند
بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟ ما هیچوقت نگفتیم "خوشبخت" بچه بودیم دیگر، عقل مان نمیرسید
ارسالها: 112
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2013
تشکر های اهدا شده: 1129
تشکر های دریافت شده :740 بار در 232 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : محمدیانی نژاد
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
منم خودخوری میکردم زییییییییییییااااااااااااااااااااااددددددددددددددد الانم همینطورم
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم
یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 171
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Nov 2012
تشکر های اهدا شده: 3699
تشکر های دریافت شده :2592 بار در 797 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر محمدعلی آرامی
داروي مورد استفاده : اکتووکس - اکتوورکو
محل سکونت : بندرامام خمینی
من هم قبل بیماری هم الان خود خوری میکنم
اصلا معتاد خود خوری شدم
اگر بهونه ای برای خود خوری گیر نیارم به گذشته سر میزنم پیدا میکنم
ارسالها: 21
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
تشکر های اهدا شده: 30
تشکر های دریافت شده :105 بار در 24 پست
سال تشخيص بيماري : بروز 81 تشخیص82
دكتر معالج : پروفسور کلانی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(2013/05/14, 01:23 PM)soheila.f.d نوشته است: قبل از بیماریم
هم زودرنج بودم
هم خودخور
هم درد این و اون و تو خودم میریختم تووووووووووووپ
هم در مقابل ناراحتیهام سریع از کوره در میرفتم و عکس العمل نشون میدادم
هم اسپاسم هایی داشتم که فکر میکردم طبیعیه
مثل گرفتگی گردن و دردهای کمر و اسپاسم های پا
فکر میکنم همه اینا هشدار بوده که من جدی نگرفتم
ولی وقتی بینایی ام مختل شد و همون موقع عدم تعادل در ایستادن و راه رفتن پیدا کردم با MRI اون پلاکهای عزیز مشاهده شد و تشخیص MS دادن
الانم سعی میکنم زیاد خودخوری نکنم
با سلام
من هم از دوران نوجوانی انسان زود رنجی شدم و کلا حساس و رفته رفته این زود رنجی باعث شد که زود از کوره در برم
و هنوزم گه گاه زود رنج هستم و به نظر من همین موضوع باعث ابتلا به این بیماری من شد
همیشه دنبال این هستم که بهترین باشم
کارم رو به نحو احسن انجام بدم و در سطح تاپ باشه و همین موضوع باعث رنجش میشه یعنی باید حساسیت رو کم کرد ولی آیا کسی که به کاری عادت کرده میتونه تغییر پیدا کنه ؟
ارسالها: 234
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2013
تشکر های اهدا شده: 32582
تشکر های دریافت شده :18179 بار در 6719 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر کاوه شفیعی
داروي مورد استفاده : ربیف - Merck Serono
محل سکونت : چابهار
منم ازهمون اولش ادم زود رنجی بودم خییییییییییلی زود ناراحت میشدم و از کوره در میرفتم الانم همونجوریم اما با شدت کمتر
میشه باز هم نفس کشید و زندگی کرد
ارسالها: 52
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 384
تشکر های دریافت شده :332 بار در 69 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر کچویی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام دوستان یکی از مشخصه های بیماری ما زود رنجی وحساس بودنه ماها میتونیم برای غصه خوردن از کاه کوه بسازیم.خیلی حالمون بهتر میشه اگه به جای غصه یه چیز خوشمزه بخوریم.تمرین کنیم که حساس نباشیم
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش:عالی است،
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیزمغول!(قیصر امین پور)
ارسالها: 39
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
تشکر های اهدا شده: 453
تشکر های دریافت شده :138 بار در 50 پست
سال تشخيص بيماري : 1383
دكتر معالج : عبدلی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کرج
سلام من بیش ازحدزودرنجم زیادی گوشه گیرم از اول همین طوری بودم والان بدترهم شدم خیلی منفی فکرمیکنم همیشه گوشه دلم یه چیزی هست که عذابم میده هیچ وقت راحت نیستم وسر موضوع عشق وعاشقیه مضخرف من ام اس گرفتم به نظرخودم ادم به درد بخوری هستم فقط مایه عذابم ولی خیلی احساساتی ودلسوزم واین خصوصیتم هم به درد نمیخوره فقط باعث شده بیماریم زود پیشرفت کنه تااخرعمرم هم همینطوری میمونم چه خوب بشم چه خوب نشم بیشتروقت ها حالم از این اخلاقهام به هم میخوره که بدبختم کرده ولی دست خودم که نیست چی کارکنم.