ارسالها: 53
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 164
تشکر های دریافت شده :572 بار در 115 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : مجدي نسب
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
باسلام حضور دوستان
آقای رضا علیزاده عزیز مطلبی رو درباره دکتر زامبونی و روش درمان ودیدگاه ایشون نوشت که برای من بسیار جالب وشوکه کننده بود و حسابی غافلگیر شدم.چون من دقیقا به هان شکلی که دکتر زامبونی به طرح علت دچارشدن به ام اس اشاره کرده گرفتار شدم.من کار ساختمان سازی داشتم و بیشتر کارهای یدی رو خودم انجام دادم یعنی حجم زیادی از کار ساخت و ساز رو خودم انجام دادم به حدی که در حین فشار کار احساس کردم به گردنم فشار زیادی وارد شده،توجه نکردم و ادمه دادم تا یکروز که داشتم سر و صورتم رو میشستم احساس کرد گوشم بی حس و این شروع علائم ام اس بود و علائم بعدی تاری در دید بود و بی حسی در قسمتهای راست و چپ بدن و به نوبت به طوری که من ورزشکار وقتی با تمام توان زیر توپ فوتبال شوت میزدم فقط هفت متر توپ رو می تونستم به جلو بندازم تا اینکه داروی ربیف و بعد سینووکس به این ناتوانیها تا اطلاع ثانوی پایان داد. من مطمئنم که اولین ضربه رو از ناحیه فشار زیاد به گردن خوردم یعنی فرضیه دکتر زامبونی در مورد من صادق است راستی شمابه نظر خودتون چطور دچار ام اس شدین؟
ارسالها: 3,364
موضوعها: 243
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 18940
تشکر های دریافت شده :37267 بار در 6969 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
2010/02/24, 10:19 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/02/25, 05:43 PM، توسط hamid.)
(2010/02/24, 10:07 PM)kaj نوشته است: راستی شمابه نظر خودتون چطور دچار ام اس شدین؟
كاجي جون منم الان دقيقا به نتيجه مشابه نتيجه شما رسيدم .
منم تصادف كردم . به سينه و گردنم ضربه شديد وارد شد .
حدودا 2-3 هفته بعد از اون پاي چپم سر شد كه بعد از ام ار اي و ... ام اس تشخيص داده شد .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
من فقط و فقط دراثر استرس زياد دچار ام اس شدم و اصلن بياد ندارم كه به گردنم فشاري وارد شده باشه
آنارام باشید
ارسالها: 229
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 469
تشکر های دریافت شده :812 بار در 282 پست
سال تشخيص بيماري : 86
دكتر معالج : دكترقايقران- دكتر صحرائيان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
مال منم فقط وفقط بخاطر شوك عصبيه بود كه بهم وارد شد البته خودم تازه به اين نتيجه رسيدم
و اصلا فشار به گردن دليل ام اسم نبود
بي خيال حرفايي كه تو دلم جا مونده
ارسالها: 78
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 52
تشکر های دریافت شده :182 بار در 40 پست
سال تشخيص بيماري : 88 (ابتلا 84)
دكتر معالج : آزاریانس
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2010/02/25, 02:59 PM)sara نوشته است: مال منم فقط وفقط بخاطر شوك عصبيه بود كه بهم وارد شد البته خودم تازه به اين نتيجه رسيدم
و اصلا فشار به گردن دليل ام اسم نبود
برای منم دقیقا به خاطر شرایط بد روحی در یک مقطعی ام اس بوجود اومد
ارسالها: 3,460
موضوعها: 262
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 20628
تشکر های دریافت شده :23484 بار در 6265 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : تهران
ما زمان تشخیص یا اولین علامت رو میتونیم بگیم چی بود اما نمیتونیم بگیم چطور ام اس گرفتیم .فقط حدس میشه زد.
تازه زمان دچار شدن به بیماری با زمان اولین علامت متفاوته ، ممکنه مدتی بعد از دچار شدن علامتی بروز نکنه.
من درد و گرفتگی عضلات گردن رو چند بار و چندین مدت تجربه کردم .وحتی فیزیوتراپی هم کاملا بی نتیجه بود.دکتر هم اونو به اعصاب نسبت میداد.
البته اولین علامت از نظر دوام که منجر به مراجعه به پزشک شد، بعد از فشار روحی بود .البته فکر میکنم هر علتی باشه علامتش بعد از یک تنش خودشو نشون میده.
من هم تحت تاثیر نظر این پزشک قرار گرفتم به فکر افتادم که اگه مشکل ماهم رگ
گردن باشه ، از کجا بفهمیم ؟ کاش تو ایران هم تو این زمینه کار کنن.
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
ارسالها: 190
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Nov 2009
تشکر های اهدا شده: 342
تشکر های دریافت شده :851 بار در 277 پست
سال تشخيص بيماري : _
دكتر معالج : _
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
من دقيقان فشار زيادي به گردنم اومد البته فشار عصبيم زياد بود ....
من زير وزنه گردنم اصلان داغون شدش . 1 ماه با حوله برقي ميخابيدم ...
یه زحمتی براتون دارم سر نمازایی که میخونید یاد این برادر کوچیکتونم باشید . ...
منو از دعاي خودتون بي بهره نذاريد.ممنون ...
خدانگهدار همتون باشه.
خدا خودش شام تاریک سپید کنه.
دست طبیعت گل عمر مرا نچین.
ارسالها: 197
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Dec 2009
تشکر های اهدا شده: 200
تشکر های دریافت شده :689 بار در 255 پست
سال تشخيص بيماري : 86
دكتر معالج : کلانی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2010/02/26, 01:50 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/02/26, 01:57 AM، توسط reza.)
منم یه 3 سالی فقط به شکم میخوابید و ساعتها پای کامپیوتر کار میکردم
یعنی سرمو بالا نگه میداشتم تا مانیتور و ببینم !
بعد از 3 سال اولین علامت ام اس رو دیدم .
سر همینم وفتی این مقاله رو خوندم رفتم ایتالیا همین آذر امسال و با دستیارش صحبت کردم
که خیلی خیلی اصرار داشت من بیام رم برای تستهای جراحی و تمام هزینه ها و اقامت رو خودش
قول داد که درست کنه . و اینجا بود که یه حس ایرانی گفت چیز مفتکی نباید خیلی هم خوب باشه و
به بهانه ( بهانه که نه ! واقعیت ) اینکه از جراحی میترسم رد کردم ! و برگشتم که بیشتر مطالعه کنم
دیدم که هر چی نمونه ها رفته بالا تعداد خوب شده ها کمتر شده! اینجا بود که فهمیدم خیلی هم دقیق نیست
بعد ترم اینه که ایتالیا انقدر اسمش به بد در رفته که کشورهایی که تعداد بیمارشون زیاده
حاضر نیستن که تو این طرح زیاد دخیل باشن و سر همین دست نگه داشتم !
و شروع دقیق اولین حمله من تصادفی بود که با یه موتوری کردم . دسته موتورسیکلت گیر کرد به کوله پشتیم و
من و انداخت زمین منتها چون سنگین بودم خود راکب هم باهام اومد! هر کاری کردم تعادلم و حفظ کنم نشد
منتها کوله پشتیم انقدر بزرگ بود که وقتی خوردم زمین گردنم کش اومد منتها سرم به زمین نخورد
از همون شب یه طرف بدنم شروع کرد به گز گز و وقتی پیش اولین دکتر رفتم . گفت احتمالا نخاعت آسیب دیده
منتها جزیی ! و یه سری دستور العمل داد و کفت بعد از 2 ماه اگه خوب نشدی دوباره برو برای تصویر برداری و
من خوب شدم منتها 3 ماه بعد دوباره شروع شد که اینبار با توصیه یک پزشک MRI دادم و معلوم شد ام اس دارم
البته من اونموقع شدیدا تحت فشارهای عصبی بودم .
2 جا کار میکردم که بیکارم کردن . حمایتهای مالی پدرم هم قطع شد . 1 جا برای رشته خودم(نگهداری سد ) شروع به کار کردم که کارم به
زندان و این حرفا کشید با مجری پروژه . یکی از پروژه های دانشگاهیم با یه خسارت 100 ملیون تومنی مواجه شد که متهم اصلی من شناخته
شدم در وهله اول . یه نفر یه مبلغ زیادی از پولم رو خورد و چند تا مورد تو همین قبیل که تو دادگاه سری آخر اون ضرره داشتم میرفتم ترمینال که
برگردم اون تصادف و کردم !
درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
و مرا به نام کوچکم صدا بزن
ارسالها: 258
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 1176
تشکر های دریافت شده :707 بار در 405 پست
سال تشخيص بيماري : 83
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : Shiraz
منم به خاطر فشار عصبی ام اس گرفتم
پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است
ارسالها: 229
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 469
تشکر های دریافت شده :812 بار در 282 پست
سال تشخيص بيماري : 86
دكتر معالج : دكترقايقران- دكتر صحرائيان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
ميگم شايد ام اس حالا به هر دليل به صورت نهفته بوده و وقتي اون فشارا به گردن و يا تصادفا و يا فشاراي عصبي پيش اومده باعث شده كه خودشو نشون بده.
بي خيال حرفايي كه تو دلم جا مونده