•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37(current)
  • 38
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات : 4.17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بهبود ام اس
فاطمه خانم حسابی از شنیدن خبر بهبودی تون ما رو خوشحال میکنید
شکر خداوند رحمان و رحیم
ما رو هم دعا کنید تا به نتیجه برسیمicon_questionicon_question
فان مع العسر يسرا
 تشکر شده توسط : فاطمه_2 , رزمینا , الهام ج
*حرفهای دکترم(4)*
دیروز نوبت دکتر داشتم، بخاطر نوبت دکترم، از چند روز پیش یه هیجان خاصی داشتم. هم احساس دلشوره داشتم هم ذوق زده و امیدوار بودم. خلاصه رفتیم مطب. دم درِ مطب که خواستیم از جوی آب رد بشیم، مامانم دستمو کشید و گفت: نمیتونی از جدول رد شی؟ بیا بریم از روی پلِ جوی آب رد شیم. جدول رو نگاه کردمو گفتم: حس میکنم اگه دستمو بگیری میتونم رد شم. مامانم گفت: قبلا من و بابات دو نفری دستتو میگرفتیم، ولی نمیتونستی از جدول رد شی! الان من یه نفری چطور ببرمت؟ میترسم بیفتی! گفتم: حس میکنم میتونم! بیا بریم! و دست مامانمو گرفتم و خیلی راحت از رو جدول رد شدیم!

مامانم لبخندی از رضایت زد و بعد هم گوشمو گرفت و گفت: رفتیم پیش دکتر، هی نگی زیفرون تاثیر نداره! هی نگی بهبودیهام فقط مال دارو گیاهیه! اونوقت دکتر بهش برمیخوره و فکر میکنه زحماتشو نادیده گرفتی! در حالیکه گوشم تو دست مامانم بود گفتم: باشه باشه!

رفتیم پیش دکتر. سلام و احوالپرسی و... دکتر رو به من کرد و گفت: چطوری تو؟ من: خوووب! دکتر: آفرین! بیا معاینه ت کنم ببنم! دکتر: دیگه دوبینی پَـــــــــــــــر! خوبه! خوبه! من: بله. خدا رو شکر. دکتر: واقعا باید خدا رو شکر کنی. چون تو از معدود کسانی هستی که با استفاده از زیفرون حالشون بهتر شده! خیلی عالیه!

منم خواستم بگم اینا همش بخاطر دارو گیاهیامه. مامانم نگام کرد و یه چشم غره رفت. منظورش این بود که حرفی نزنم که به دکتر بَر بخوره!

منم سعی کردم مودبانه حرفمو بزنم. گفتم: دکتر اجازه میدین من هنوز هم دارو گیاهیامو بخورم؟ آخه فکر میکنم بهبودیهام دقیقا از وقتی شروع شد که دارو گیاهی رو شروع کردم! هر وقت هم دارو گیاهیامو قطع میکنم دیگه بهبودی ندارم! پس حتما این دارو گیاهیا برام خیلی خوبن!

دکتر: باشه دارو گیاهیات رو هم بخور! راستی یه کلاس یوگای خیلی خوب هم داره برگزار میشه که مخصوص بیماران ام اسه و برای رفع خستگیه. اگه تو هم مشکل خستگی داری تو این کلاش شرکت کن. من: خدا رو شکر من اصلا مشکل خستگی ندارم! مامانم: دکتر! این دخترِ من اصلا خسته نمیشه! صبح تا شب سر پا می ایسته و خسته نمیشه! حتی غذاش رو همیشه سرِ پا و روی اُپن آشپزخونه میخوره!! دکتر در حالیکه می خندید گفت: این بخاطر اینه که قدر پاهاشو میدونه! چون ناتوانی رو تجربه کرده، الان که از پاهاش استفاده میکنه، لذت می بره! من: بله! سرِ پا که می ایستم خسته نمیشم تازه کلی هم ذوق میکنم!

دکتر باز معاینه ام کرد و گفت: روزی که برات زیفرون نوشتم، اصلا فکر نمیکردم که حالت بهتر بشه! آخه این داورها فقط برای اینه که بیماریت عود نکنه و حمله نداشته باشی. ولی خدا رو شکر تو بهتر هم شدی! بعد آزمایش خونم رو نگاه کرد و گفت: تو تالاسمی مینور هم داری. باید یه فکری به حال کمخونیت هم بکنیم!

آخر سر که میخواستیم خداحافظی کنیم گفتم: راستی دکتر! من درس خوندنمو دوباره شروع کردم. بصورت فشرده! این همه فعالیت مغزی مشکلی برام ایجاد نمیکنه که؟ دکتر: نه! بخون! وقتی با درس خوندن مشکلی نداری، پس بخون! من: با این حساب مغزم هر روز کلی فسفر میسوزونه! دکتر: بذار بسوزونه! خدا رو شکر کن که میتونی درس بخونی! بعد همونجا همه مون دور همی خدا رو شکر کردیم!

خدا رو شکر...
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی مرا بی نظم چیده باشد!
 تشکر شده توسط : neda.n , ابراهیم , محبوب64 , FBF , رامنا , رزمینا , agin , شفا یافته , ساسان , (reihane(raz
شما پیش دکتر صحراییان رفتید و اینا رو گفتید ؟!
چرا وقتی تحت درمان با داروی گیاهی بودید پیش دکتر مغز و اعصاب رفتید ؟
اگه با دارو نتیجه نگرفته بودید و کنار گذاشته بودید ولی گیاه جواب داده بود شما و مادر چطور به فکر خوش آمدن و یا بد آمدن دکتر باید باشید.
خلاصه اگه زیفرون استفاده نکردید چرا حقیقت رو به دکتر نگفتید ؟! این برای من داستان عجیبیه !Huh
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : فاطمه_2 , FBF
ناهید جون ایشون زیفرون میزنه و همزمان داروی گیاهی می گیره اما اعتقاد خودشون اینه که تاثیر داروی گیاهیه نه آمپول . که من فکر می کنم بیشتر از هر دوی اونا تاثیر کامل روحیه و ذهنیت و تمرین مداومشون باعث بهبودی و بهتر شدن حالشونه . این چیزیه که من بهش خیلی اعتقاد دارم استفاده صد در صد از دارو ، اگه کسی در کنار دارو از مکملای دارویی و گیاهی هم استفاده می کنه اوکی ولی از همه مهم تر روحیه خیلی بالا ، اعتقاد جدی به بهبودی و تمرین مداوم
Peace begins with a smile
 تشکر شده توسط : nahid , فاطمه_2 , FBF , ساسان
(2013/08/29, 10:15 PM)nahid نوشته است: شما پیش دکتر صحراییان رفتید و اینا رو گفتید ؟!
چرا وقتی تحت درمان با داروی گیاهی بودید پیش دکتر مغز و اعصاب رفتید ؟
اگه با دارو نتیجه نگرفته بودید و کنار گذاشته بودید ولی گیاه جواب داده بود شما و مادر چطور به فکر خوش آمدن و یا بد آمدن دکتر باید باشید.
خلاصه اگه زیفرون استفاده نکردید چرا حقیقت رو به دکتر نگفتید ؟! این برای من داستان عجیبیه !Huh

ناهید جون همونطور که ندا گفت، من هم زیفرون میزنم و هم دارو گیاهی میخورم. این دکتر هم که تعریف کردم، دکتر صحراییان نبودند. دکتر رزازیان هستند.
خودِ دکتر بارها بهم گفته که انتظار نداشته که من با زیفرون بهبودی داشته باشم! ولی حالا فکر میکنه که همه ی بهبودیهام بخاطر زیفرونه!!
کاش میتونستم زیفرون رو قطع کنم! ولی دکترم همیشه منو میترسونه و میگه نکنه زیفرون رو قطع کنی!
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی مرا بی نظم چیده باشد!
 تشکر شده توسط : رزمینا , nahid , fariba 68
سلام میشه بگیددکتری که داروگیاهی بهتون میده کیه داروهاچین اگه به منم ادرس بدیدممنون میشم
 تشکر شده توسط : رزمینا , فاطمه_2
(2013/08/29, 10:44 PM)بهتا نوشته است: سلام میشه بگیددکتری که داروگیاهی بهتون میده کیه داروهاچین اگه به منم ادرس بدیدممنون میشم

سلام عزیزم. تموم جزییات این درمان گیاهی و بهبودیهامو تو وبلاگم (فخر دوران و ام اس) نوشتم. یه سر بیا وبلاگم. اینجا نمیشه جواب بدم چون مدیر سایت گفتند تبلیغات در این سایت ممنوعه.
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی مرا بی نظم چیده باشد!
 تشکر شده توسط : رزمینا , ostad2000 , دلان , ابراهیم
سلام به تمامي دوستان
اين مطلب رو خوندم نظرات مختلفي راجع به بهبودي ام اس شنديم كه به نظرم جالب و بعضي هاش منطقي نبود
من خودم شش هفت ساله ام اس دارم اوايل مريضيم نوع ام اس من پيشرونده بود اينو دكترم اون زمان كه تشخيص بيماري رو داد گفت پنج ماه سينوكس يك و سال نيم بتافرون و چهار ماه زيفرون استفاده كردم دقبقا دو سال پيش كه ام آر اي دادم با يك چيز غير قابل باور مواجه شدم ، اينكه من آخرين باري كه ام ار اي دادم هم در عكس از مغزم نشون دهنده پلاك هاي ام اس بود و هم در گردنم ولي اين بار خبري از پلاك ها نبود فقط سه تا پلاك در سرم بود كه اونم به بدبختي قابل تشخيص بود وقتي دكترم ديد گفت اين پديده كه براي شما رخ داده يك پديده نادر هستش چون ما تا الان بيمار داشتيم بهبود پيدا كنه ولي همشون بين 60 تا70 درصد بودن ولي بهبودي شما بين 90 تا 95 درصد هستش ، دكترم ميگفت بايد نظر پزشكان ديگه رو هم جويا بشي برا همين فرستادم كمسيون ام اس در بيمارستان امام حسين ، رفتم كمسيون پزشكان اونجا بهم گفتم با اين شواهد و ام آر آي شما، بيماري ام اس شما رد ميشه، من از دو سال پيش هيچ دارويي استفاده نميكنم حتي داروي خوراكي ، اما رمز موفقيتم اين بود كه ابتدا با نظر دوستاني كه گفتن اين بيماري رابطه مستقيمي با اعصاب داره موافقم < همونجوري كه من شنيدم يك بيمار ام اسي اگر در معرض تشنج عصبي يا ايستريس يا استرس قرار بگيره حملات اين بيماري عود ميكنه و من در اين دو سال سعي كردم از اين عوامل خودمو دور كنم ، يكي از دوستان در موردرژيم غذايي مطالبي رو گفته بودن، بيماري ام اس ممنوعيت غذايي نداره فقط از غذاهاي كم چرب بايد استفاده كرد فابل توجه دوستي كه ميگفت بيماران ام اس نبايد غذاهايي با طبع سرد بخورند بايد به جاش غذاهاي گرم بخورند بايد خدمتشون بگم اصلا چنيني چيزي درست نيست چون من اگه غذايي با طبع گرم زياد استفاده كنم دچار تنگي نفس ميشم ، د راين بيماري تنها چيزي كه مهم اينكه خود بيمار با مريضيش كنار بياد اين تنها چيزي هست كه ميتونه به همه كمك كنه ، من الان در خانوادمون دو نفر هستيم كه ام اس داريم من و خواهرم ، خواهرم ده سال ام اس داره و من هفت سال ،،،،خواهرم داره هي هر سال مريضش عود ميكنه ولي من كه خدمتون گفتم چي شد ، مشكل خواهر من اينكه هنوز نخواسته با بيماريش كنار بياد شايد باور نكنيد ولي با وجود ده سال هنوز هر شب قبل از خواب صداي گريه اش مياد كه ميگه چرا اون مريض شده
براي خواهرم و تمام مريضا دعا كنيد
التماس دعا
 تشکر شده توسط : yummy , MFhealth , ostad2000 , ابراهیم , saeid , دلان , ayda.m , azita , ورونیکا , شیوا ای , ساسان , delaram22
منم بعد از ۵ سال نتونستم با بیماریم کنار بیام
و خیلی افسردم سعی میکنم تو هیچ جمعی نرم
مگر اینجا که مجازیه
دکتر روانپزشک هم میرم اما فقط بدتر شدم
از نظر جسمی هیچ مشکلی ندارم
ولی غذاهای سرد باعث لرزش تو پاهام میشه
اینم به تجربه فهمیدم
•برای من، زندگی یک بره به هیچ وجه کم ارزش​تر از زندگی یک انسان نیست.
 تشکر شده توسط : ostad2000 , afsaneh , رزمینا , saeid , fariba 68 , ساسان
[quote='fireboud' pid='53804' dateline='1297554606']
سلام
من فربد هستم و به یکی از دوستان قول داده بودم که در مورد روند بیماری و درمان و بهبود خودم مطلبی بنویسم برای شروع از زمان قبل از تشخیص ام اس شروع میکنم (اگر بخوام کلش رو توضیح بدم یک کتاب میشه به همین خاطر فقط اولین حمله ام رو مینویسم اگر هم زیاد هست معذرت میخوام خیلی جاهاشو حذف کردم)




ممنون خیلی امیدوار شدم منم تازه قهمیدم بیماری ام اس دارم البته می کن cisهست 3 نا پلاک رو مغزمه برام سینوکس تجویز کردن البته یکی از دکتر ها اینو تجویز کرده یکی دیگه ریبیف نمیدونم کدام بهتره خیلی ناراحتم

سلام دوستان کیا از rebifو کدامتون از cinevexاستفاده کردید دچار تاری دید در یک چشم شدم که کارم به ام ار ا و ...... و در اخر متوجه شدن 3 تا پلاک دارم و بیماریم cisبیماری ابتدای ام اس حالا می خوان به من یکی از این دارو ها رو تزریق کنن تو رو خدا نظرتون رو بگید کدام بهتره یا اگر اطلاع دارید بگید هر کدام برای چه بیمارارنی هست ممنون گل های من
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37(current)
  • 38
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  جراحی selective dorsal rhizotomy برای بهبود در راه رفتن i_sh 1 1,576 2019/11/02, 09:08 AM
آخرین ارسال: Silverlight
Rainbow توصیه های غذایی برای بهبود ام اس dr.dentist 118 112,378 2017/09/22, 02:58 PM
آخرین ارسال: samiramiss
  مشاركت در طرح بهبود روش هاى درمان بيماران ام اس Biomedical Engineering 4 2,781 2017/06/04, 03:51 PM
آخرین ارسال: Biomedical Engineering
  آیا آسیکلوویر می تواند برای بهبود موقت بکار رود؟ farda20032020 3 3,122 2016/11/01, 01:16 PM
آخرین ارسال: الهه درد
  زمان بهبود حمله بدون درمان استروییدی مینا میلانی 15 10,923 2015/03/25, 12:01 PM
آخرین ارسال: arman alagha
  تاثير جنسيت جنين در بهبود وضعيت مادر مبتلا به ام اس mehdernet2 5 4,757 2014/04/11, 07:00 AM
آخرین ارسال: neghar



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست