•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35(current)
  • 36
  • 37
  • 38
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات : 4.17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بهبود ام اس
(2013/05/28, 06:40 AM)ostad2000 نوشته است: علیرضا جان منم مثل تو با داروهای شیمیایی مخالفم,منم چند سال ازشون استفاده کردم و خیری ندیدم و کلی هم بابت شون عذاب کشیدم,هر کسی یه نظری داره خیلیا از همین داروها دارن استفاده میکنن و بهشون ساخته شکر خدا
من الان نزدیک سه ساله از که داروی شیمیایی استفاده نمیکنم و با همین داروهای گیاهی جلوی پیشرفت بیماریم رو گرفتم اما متاسفانه بیماری من خیلی پیشرفت کرده و تاثیری در بهبودم نداشته
راستی خیلی خوسحالمون کردی که خبر ازدواجت رو بهمون دادی برات آرزوی خوشبختی میکنمicon_question
شما چرا همزمان از هردو استفاده نمیکنین؟
من با جمله ی خیری ازشون ندیدم مخالفم
آیا الان از داروی گیاهی خیری دیدی که چند ساله داری استفاده میکنی؟
الان داروهای جدید زیادی اومدن و مسلما تا حدی میتونن از پیشرفت بیماری جلوگیری کنن
این بدی حال ما بخاطر داروها نیست، به خاطر نوع ام اس ماست
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : برگ 7
(2013/05/28, 09:09 AM)paeazan نوشته است: شما چرا همزمان از هردو استفاده نمیکنین؟
من با جمله ی خیری ازشون ندیدم مخالفم
آیا الان از داروی گیاهی خیری دیدی که چند ساله داری استفاده میکنی؟
الان داروهای جدید زیادی اومدن و مسلما تا حدی میتونن از پیشرفت بیماری جلوگیری کنن
این بدی حال ما بخاطر داروها نیست، به خاطر نوع ام اس ماست
من دیگه اعتقادی به داروی شیمیایی ندارم همون مدتی هم که استفاده کردم کلی عذاب کشیدم
داروی گیاهی هر خیری نداشته باشه بازم این خوبی رو داره که اذیتم نمیکنه
من اگه 4-5 سال پیش که هوز میتونسم راه برم این موضوع رو فهمیده بودم حتمن الا بیماریم رو از بین برده بودم,اما هنوز هم نا امید نیستم به این باور رسیدم که اگه درمانی هم برام باشه در همین طب گیاهی هست,ختی الان کورتون زدن هم دیگه برام تاثیری نداره
راستی گفتی داروهای جدید از پیشرفت بیماری جلوگیری میکنن,من همین الان تونستم بیماریم رو با تغدیه کنترل کنم پس لزومی نداره یه رنج دیگه رو هم تحمل کنم(عوارش داروها,زحمت تهیه دارو ,هزینه ی زیاد و غیره که خودتون در جریانش هستید)
در هر صورت ان شا الله هر کی هر کاری میکنه به صلاحش باشه و بتونه زندگیش رو بهبود ببخشه و درمان بشه به لطف الهی
خدا خودش همه ی ما رو حفظ کنهShy
فان مع العسر يسرا
 تشکر شده توسط : رزمینا , فاطمه_2 , mari , احسيني
تغییرات شگفت انگيز:

من از اول ماه رجب، مرحله چهاردهمو شروع کردم. درست چند روز بعد از شروع مرحله 14، تغییرات جدیدی حس کردم.
قبل از مرحله 14 اصلا نمیتونستم بدون کمک از پله ها بالا و پایین برم. همیشه باید از نرده ها یا دیوار کمک میگرفتم.(باید حداقل دستمو تا نزدیک نرده ها می بردم و مطمئن میشدم که اگه بخوام بیفتم، سریع میتونم نرده رو بگیرم!) ولی در این مرحله یاد گرفتم که بدون کمک نرده ها، دو، سه پله رو بالا پایین برم.
روز اولی که حس کردم میتونم اینکارو بکنم، خیلی حس خوبی داشتم. نزدیک پله ها ایستاده بودم و با خودم گفتم: "کی میشه من بدون نیاز به نرده، از پله ها برم بالا؟"
بعد نرده ها رو گرفتم و خواستم برم بالا. یهو انگار صدای پاهامو شنیدم! یه لحظه حس کردم پاهام بهم گفتن: "بابا اینقدر نرده ها رو نگیر، خودمون از پله ها می بریمت بالا!"
پله ها رو نگاه کردم و تو دلم گفتم: "یعنی میشه؟ یعنی من میتونم بدون نرده ها برم بالا؟؟"
یه حسی تو پاهام داشتم! پاهام دوست نداشتند که من از نرده ها کمک بگیرم! با خودم گفتم: "اگه یه ذره دقت کنم و نترسم، شاید بتونم برم رو پله ی اول." تمرکز کردم و آروم و با دقت پامو گذاشتم رو پله اول و رفتم بالا. بدون کمک دیوار یا نرده!
خیلی ذوق کرده بودم! به خودم گفتم: "خب پله ی دوم هم مثل پله ی اوله دیگه! پس یعنی رو پله ی دوم هم میتونم برم!"
دوباره حواسمو جمع کردم و با دقت پامو گذاشتم رو پله ی دوم و رفتم بالا! بازم بدون کمک نرده ها!
ذوقم بیشتر شده بود! ذوق زده و با خوشحالی دوباره تمرکز کردم و رفتم رو پله ی سوم! باور نکردنی بود!! سه پله رو به تنهایی رفته بودم بالا!
خیلی خوشحال بودم. خواستم برم رو پله چهارم. ولی وقتی نگاه کردم و دیدم چقدر از زمین ارتفاع گرفتم، تعادلم بهم خورد. داشتم می افتادم. سریع نرده ها رو گرفتم. میترسیدم برم بالا! دیگه نرفتم بالاتر.
دوباره تمرکز کردم که اون 3 تا پله رو بیام پایین. پایین اومدن برام خیلی سخت تر از بالا رفتن بود. تمرکز بیشتری لازم داشتم. آروم دستمو از رو نرده ها برداشتم و خیلی با دقت اومدم پایین. پایین اومدن واقعا سخت تر بود و هی تعادلم بهم میخورد. ولی بالاخره اومدم پایین. پایین پله ها که رسیدم، برگشتم و یه جوری با افتخار پله ها رو نگاه کردم که انگار بلندترین قله ی جهان رو فتح کرده بودم!!
خواستم دوباره برم بالا که دیدم پاهام خسته اند. دیگه نرفتم بالا. ولی لذت بالا رفتن از اون 3 پله، حال خوبی بهم داده بود...
روزهای بعد باز هم تمرین کردم و باز هم دو، سه پله رو بالا رفتم ولی هیچ روزی مزه ی اون روز اول رو بهم نمیده!
البته وقتی از پله ها بالا پایین میرم، اگه کسی نگام کنه، دیگه نمیتونم برم بالا و پایین! وقتی کسی نگام میکنه، نمیتونم خوب حواسمو جمع کنم. تعادلم بهم میخوره و چیزی نمونده کله پا بشم!
حالا هر روز رو پله تمرین میکنم که هم تعداد بیشتری پله رو برم بالا، هم اینکه سریعتر برم بالا و بیام پایین. 2 پله ی اول رو راحتتر بالا پایین میرم ولی پله سوم برام سخت تره.
البته فعلا همینشم خوبه. همین دو، سه پله هم برای من یه دنیا می ارزه...
خدا رو شکر...
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی مرا بی نظم چیده باشد!
 تشکر شده توسط : احسيني , mari , ostad2000 , رزمینا , سمیرا , سهند , شيدا رها , 1359 , matinfard , movahedi , ابراهیم
سلام دوستان. باز هم می خوام از تغییرات جدیدم بگم.
دفعه اولی که دکتر رفتم ازم خواستند تا گردو شکستم انجام بدم . با خودم گفتم چه اسون اما وقتی شروع کردم دائم تعادلم بهم می خورد و نتونستم.sadsad
اما الان چند وقته که می تونم بگم به نسبت اون موقع خدا را شکر خیلی خوب می تونم این کار رو انجام بدم. واقعا هیچ زمانی فکرش نمی کردم که روزی این قدر با گردو شکستم ذوق کنم وچون تو خونه این کار رو تمرین می کردم بچه ها هم خوششون اومده و باید نوبتی باهاشون بازی کنم.TongueTongue
 تشکر شده توسط : موجود گیاه خوار , سهند , شيدا رها , matinfard , movahedi , احسيني , ostad2000 , فاطمه_2
[quote='رزمینا' pid='315028' dateline='1370154647']
سلام دوستان. باز هم می خوام از تغییرات جدیدم بگم.
دفعه اولی که دکتر رفتم ازم خواستند تا گردو شکستم انجام بدم . با خودم گفتم چه اسون اما وقتی شروع کردم دائم تعادلم بهم می خورد و نتونستم.sadsad
اما الان چند وقته که می تونم بگم به نسبت اون موقع خدا را شکر خیلی خوب می تونم این کار رو انجام بدم. واقعا هیچ زمانی فکرش نمی کردم که روزی این قدر با گردو شکستم ذوق کنم وچون تو خونه این کار رو تمرین می کردم بچه ها هم خوششون اومده و باید نوبتی باهاشون بازی کنم.TongueTongue

خوشالم خیییییییلی خوشحالم خوشحالم نماز شکر انشالله که فراموشم نشه الهی شکر و حمد تو راست ولا غیرinnocent0001.gifinnocent0001.gif باشد.همیشه از این خبرا.
مواظب آن کس باشید. که جز به بارگاه خدا شکایت به جایی نبرد.
 تشکر شده توسط : شيدا رها , matinfard , movahedi , رزمینا , احسيني , فاطمه_2 , laleh , ساسان
من پیش سه تا دکتر یکی کرمان یکی رفسنجان و یکی یزد برای بیماریم رفتم و همهی اونها برام خوردن سردی هارو منع کردن و گفتن فقط گرمی بخورم که الحق موثر بود تا قبل از امتحانای ترم امسال حالم خوب بود که بعدش چون رعایت نکردم حالم بد شد و دوباره با رعایت رژیم غذایی بهتر شدم
تازه من برای لرزش های شبانه که داشتم شاهدونه یه مدت خوردم که واقعا عالی بود
یه چیز دیگه استراحت مطلق و ارامش اعصابagreement2
انقدر برای من موثر بود agreement2
در مورد دارو های گیاهی هم شنیدم یه دکتر تو اصفهان با گیاهای دارویی بیماری های زیادی رو خوب میکنه حالا یه بسته دارو ازش گرفتم ببینم چی میشهconfused2
 تشکر شده توسط : movahedi , رزمینا , احسيني , ostad2000 , فاطمه_2 , min00 , ساسان
99 درصد دکتر گیاهیا کلاهبردارن وسلام
با سلام بچه ها من هنوز کوچکترین علامتی از بیماری ندارم
تغذیه رو دست کم نگیرید
طب قدیم رو دست کم نگیرید
قدیمیها احمق نبودن
خیلی از چیزها پایش از قدیم است
خیلی از داروهای گیاهی قدیم از داروهای الان موثرترند
قران را بخوانید نوشته بنگرید چه چیزی میخورید
ایا کسی با داروهای جدید خوب شده حتی یک نفر؟
کسانی که میگن من به طب سنتی اعتقاد ندارم اشتباه میکنن
کتابهای ابو علی سینا هنوز هم مهم است و تدریس میشود
زنجبیل تازه و عسل بخورید
با ارزوی سلامتی
خدا حافظ
 تشکر شده توسط : رزمینا , احسيني , فاطمه_2 , برگ 7 , zohrevand , ساسان
(2013/06/02, 04:06 PM)hamed2006 نوشته است: 99 درصد دکتر گیاهیا کلاهبردارن وسلام

شایدشما تجربه تلخی از این موضوع دارید اما تعمیم دادن اون واقعا اشتباه هست. استاد حسینی تا به حال یک ریال هم از من دریافت نکردن و روش درمانی خودشون را در وبلاگ گذاشتن . استاد خدادادی هم همین طور .دستورات غذایی برای بیماران ام اسی رو در وبلاگشون قرار دادن و همه می تونن استفاده کنن.
لطفا منصفانه قضاوت کنید.
 تشکر شده توسط : فاطمه_2 , zohrevand
به نظر من هم همه اینها چرندیاته!!!
آخه یه دکتر میره یه عالمه درس میخونه بعد هم با احتیاط دارو تجویز میکنه. اونوقت این علمای طب سنتی که اکثرشون سواد درست و حسابی ندارن چه جوری میخوان ما رو درمان کنند!؟
به نظر من این افرادی هم که احساس میکنند با طبابت های اونها حالشون خیلی خوب شده، همش به خاطر اینه که به خودشون تلقین میکنند که چون به توصیه های این فرد عمل کردند حتما حالشون خوب میشه
این حرفها رو الکی نمیزنم؛ خودم تجربه دو ماه استفاده از گیاهان دارویی که یکی از معتبرترین علما(!!!) برام تجویز کرده بود رو دارم و الآن فوق العاده پشیمونم
الکی خودتون رو گول نزنید!!!
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز !؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنمsmiling
 تشکر شده توسط : ساسان
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35(current)
  • 36
  • 37
  • 38
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  جراحی selective dorsal rhizotomy برای بهبود در راه رفتن i_sh 1 1,580 2019/11/02, 09:08 AM
آخرین ارسال: Silverlight
Rainbow توصیه های غذایی برای بهبود ام اس dr.dentist 118 112,389 2017/09/22, 02:58 PM
آخرین ارسال: samiramiss
  مشاركت در طرح بهبود روش هاى درمان بيماران ام اس Biomedical Engineering 4 2,784 2017/06/04, 03:51 PM
آخرین ارسال: Biomedical Engineering
  آیا آسیکلوویر می تواند برای بهبود موقت بکار رود؟ farda20032020 3 3,126 2016/11/01, 01:16 PM
آخرین ارسال: الهه درد
  زمان بهبود حمله بدون درمان استروییدی مینا میلانی 15 10,928 2015/03/25, 12:01 PM
آخرین ارسال: arman alagha
  تاثير جنسيت جنين در بهبود وضعيت مادر مبتلا به ام اس mehdernet2 5 4,763 2014/04/11, 07:00 AM
آخرین ارسال: neghar



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان