[alireza1111]

سلام سیامک جان!

به نظر من از تکتیک همبرگر در چند جلسه استفاده کن. به این صورت که مثلا جلسه اول دلیل نداره که مطرح کنی ولی کم کم از جلسات بعدی به صورت گذرا مطرح کن و زیادی بولدش نکن و اگر پیگیر بودند با اعتماد به نفس پیش برو و اصلا بهش به عنوان عیب در جلسه خواستگاری نگاه نکن به نظرم. (مثل مصاحبه کاری سعی کن حتی الامکان موارد منفی از نظر کارفرما رو روش متوقف نشو)
موفق باشی و شیرینی ازدواج رو دیدار بعدی اگه عمری بود و بودیم ازت میگیریم!

[siamak.m.h]

سلام سیامک جان!

به نظر من از تکتیک همبرگر در چند جلسه استفاده کن. به این صورت که مثلا جلسه اول دلیل نداره که مطرح کنی ولی کم کم از جلسات بعدی به صورت گذرا مطرح کن و زیادی بولدش نکن و اگر پیگیر بودند با اعتماد به نفس پیش برو و اصلا بهش به عنوان عیب در جلسه خواستگاری نگاه نکن به نظرم. (مثل مصاحبه کاری سعی کن حتی الامکان موارد منفی از نظر کارفرما رو روش متوقف نشو)
موفق باشی و شیرینی ازدواج رو دیدار بعدی اگه عمری بود و بودیم ازت میگیریم!
سلام علیرضا جان
مرسی نظرتو گفتی.
اگر مسئله‌ای پیش نیاد میخوام بعد از ۳ ۴ جلسه یروز تنها برم با خانوادش صحبت کنم.
فقط چیزی ک فکرمو مشغول میکنه اینه که قبلش ازم بپرسن چرا معافیت گرفتم!!!
ایشالا که سلامت باشی، چشم شیرینی هم میدیم

[yas8866]

سلام اقا سیامک من تجربه ندارم ولی بنظرم باید بهشون بگید .
دو راه هم بنظر میرسه خوده راحله جان به خانوادشون بگن ، قبل از رفتن شما برای خواستگاری
یا پدرتون خودشون با پدر ایشون صحبت کنند و براشون توضیح بدن .
شرایط بیماری را کامل توضیح دهید و بگویید ممکن بوده شما زودتر ازدواج کرده بودید و بعد از ازدواج مبتلا میشدید . پس واقع بین باشند لطفا

[siamak.m.h]

سلام اقا سیامک من تجربه ندارم ولی بنظرم باید بهشون بگید .
دو راه هم بنظر میرسه خوده راحله جان به خانوادشون بگن ، قبل از رفتن شما برای خواستگاری
یا پدرتون خودشون با پدر ایشون صحبت کنند و براشون توضیح بدن .
شرایط بیماری را کامل توضیح دهید و بگویید ممکن بوده شما زودتر ازدواج کرده بودید و بعد از ازدواج مبتلا میشدید . پس واقع بین باشند لطفا
سلام مجدد صدیقه خانم.
مرسی برای پاسختون.
جسارتا راه اول بنظر خوب نمیاد، چون بدون شناخت از من فقط بیماری رو بدونن مطمئنا جوابشون منفیه!
راه دوم هم نمیشه! چون پدرم خودش مخالف گفتن بیماری من هست، خودش هیچوقت با خانواده راحله صحبت نمیکنه!
بنظرم همون بعد از ۳ ۴جلسه خودم باید بگم!

[yas8866]

سلام مجدد
ببخشید من نباید دخالت میکردم

[siamak.m.h]

سلام مجدد
ببخشید من نباید دخالت میکردم
سلام صدیقه خانم
نفرمایید، دخالت چیه. من تاپیک گذاشتم که نظرات و پیشنهادات دوستانم رو بدونم تا کمکی بشه برای بهترین تصمیم!
خدا رو چه دیدی شاید شرایط جوری شد که پیشنهاد شما رو عملی کردیم
از شما و دوستانی که وقت میذارید تو سایت و جواب میدین خیلی ممنون و متشکرم

[siamak.m.h]

یعنی بین بیشتر از ۱۰/۰۰۰ نفر عضو ام اس سنتر چندنفر پیدا نمیشن شرایط الان ما رو تجربه کرده باشن بتونیم ازشون راهنمایی بگیریم؟!؟!؟!

[Nahid4061]

سلام
منم تقریبا همین مشکل رو دارم اما دارم روش کار میکنم :-)
البته قبلش باید بگید ام اس تون چجوریه و چه شرایطی دارید چون برای هر کسی شرایط فرق میکنه.
و اول اینکه مهم طرف مقابلتونه که این موضوع رو میدونه و قبول کرده.این یعنی اینکه 80% موضوع حل شده هست و نگرانی نداره.
به نطر من اگر همه چیز رو به راه هست و خانواده شون شما رو قبول کردن (منظورم شرایط دیگه مثل خونه ماشین کار و...هست) و شما رو فرد مناسبی میدونن قبل از اینکه با خانواده برید برای خاستگاری از طرف مقابلتون بخواین که به خونوادش بگه که شما میخواین باهاشون صحبت کنید و یه جوری راضی شون کنه.وقتی هم رفتین خیلی راحت و ریلکس راجب بیماریتون صحبت کنید(اگه فکر میکنید استرس میگیرین یا صداتون میلرزه حتما یه ارام بخش و قرص تپش قلب بخورین) این خیلی مهمه که شما با اعتماد به نفس و بدون استرس و کاملا مسلط با خانوادشون صحبت کنید.
شرایط رو براشون توضیح بدید و بگید که مشکلی ندارید و زندگی عادی دارید و بیماریتون کاملا قابل کنترل هست.و وقتی تمام اینها تمام شد بگید که اگه میخواید مطمین بشن از اینکه بیماریتون مشکلی برای ازدواجتون نیست حاضرید پیش هر دکتری که خودشون صلاح میدونن برید و نظرشون رو بپرسید.
لا به لای حرف هاتون هم یجوری به این موضوع اشاره کنید که داروهای ام اس تقریبا مجانی هست و مثل قبلا هزینه ای نداره(یه اشاره کوچولو اما قابل فهم.فقط یه جوری نگید که بهشون بر بخوره یا برداشت دیگه ای بکننن)
تمام چیزایی که قراره بگید رو بنویسید که یادتون نره.محکم و با اعتماد به نفس صحبت کنید :-)
بقیش دیگه به طرف مقابلتون بستگی داره.مطمین باشین اگر حتی 1% خوانوادش راضی نبودن اون میتونه راضی شون کنه.که البته بعید میدونم قبول نکنن
خیالتون راحت باشه

[siamak.m.h]

سلام
منم تقریبا همین مشکل رو دارم اما دارم روش کار میکنم :-)
البته قبلش باید بگید ام اس تون چجوریه و چه شرایطی دارید چون برای هر کسی شرایط فرق میکنه.
و اول اینکه مهم طرف مقابلتونه که این موضوع رو میدونه و قبول کرده.این یعنی اینکه 80% موضوع حل شده هست و نگرانی نداره.
به نطر من اگر همه چیز رو به راه هست و خانواده شون شما رو قبول کردن (منظورم شرایط دیگه مثل خونه ماشین کار و...هست) و شما رو فرد مناسبی میدونن قبل از اینکه با خانواده برید برای خاستگاری از طرف مقابلتون بخواین که به خونوادش بگه که شما میخواین باهاشون صحبت کنید و یه جوری راضی شون کنه.وقتی هم رفتین خیلی راحت و ریلکس راجب بیماریتون صحبت کنید(اگه فکر میکنید استرس میگیرین یا صداتون میلرزه حتما یه ارام بخش و قرص تپش قلب بخورین) این خیلی مهمه که شما با اعتماد به نفس و بدون استرس و کاملا مسلط با خانوادشون صحبت کنید.
شرایط رو براشون توضیح بدید و بگید که مشکلی ندارید و زندگی عادی دارید و بیماریتون کاملا قابل کنترل هست.و وقتی تمام اینها تمام شد بگید که اگه میخواید مطمین بشن از اینکه بیماریتون مشکلی برای ازدواجتون نیست حاضرید پیش هر دکتری که خودشون صلاح میدونن برید و نظرشون رو بپرسید.
لا به لای حرف هاتون هم یجوری به این موضوع اشاره کنید که داروهای ام اس تقریبا مجانی هست و مثل قبلا هزینه ای نداره(یه اشاره کوچولو اما قابل فهم.فقط یه جوری نگید که بهشون بر بخوره یا برداشت دیگه ای بکننن)
تمام چیزایی که قراره بگید رو بنویسید که یادتون نره.محکم و با اعتماد به نفس صحبت کنید :-)
بقیش دیگه به طرف مقابلتون بستگی داره.مطمین باشین اگر حتی 1% خوانوادش راضی نبودن اون میتونه راضی شون کنه.که البته بعید میدونم قبول نکنن
خیالتون راحت باشه
سلام. ممنون که انقدر کامل جواب دادین ناهید خانم.
انرژی مثبت گرفتم
فقط یه سوالی، چطور خواستگاری نرفته خانوادش منو قبول میکنن وقتی شناختی ندارن ؟!
بقیه صحبتهاتون ۱۰۰% قبول دارم.

[Karen]

یعنی بین بیشتر از ۱۰/۰۰۰ نفر عضو ام اس سنتر چندنفر پیدا نمیشن شرایط الان ما رو تجربه کرده باشن بتونیم ازشون راهنمایی بگیریم؟!؟!؟!

سلام سیامک جان.
منم متاهلم. بعد از ام اس هم متاهل شدم.
ببخشید زیاد وقت نمیکنم سر بزنم توی تاپیک های سایت.
اگه بخوام فقط یه جمله بگم اینه که کسی که ام اس داره خییییسلی بهتره که با یه نفر که ام اس داره ازدواج کنه.
ولی اگه دلت پیش یه ادم غیر ام اسی گیره، به نظره من هییییچ لزومی نداره که خانوادش بدونن. ولی خود دختر باااید بدونه بخاطره اصل صداقت.
ضمنا اگز هم خانوادش بدونن هم ؛ اگر واقعا بخوادت فقط مال خودته و زمین هم که به اسمون بزسه پات میمونه و بالخره خانوادش هم مجبور
میشن که قبول کنن.
بازم اگه کمکی از دستم بربیاد یا همفکزی خواستید توی خصوصی در خدمتم.