• 1(current)
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 7
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امیتازات : 3.36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
افسردگی
#1
پیشینیان،” افسرده جانی “ را یک مرض زنانه می پنداشته . ممكن است این باور دیرین ، برخی مردم را از تشخیص نشانه ها و انتخاب روش درمانی مناسب باز دارد.
در واقع، افسرده دلی، هر دو جنس زن و مرد را مبتلا می سازد، پیوندها را می گسلد و مانع كار و فعالیت های روزانه آن ها می شود. علایم شوریده حالی در آنان همسان است، و به طرز متفاوتی بیان می شود.
شایع ترین نشانه های افسرده دلی عبارتند از:
اعتماد به نفس اندك،
اندیشه ی خودكشی،
بی میلی به تلاش های معمولاً دلپذیر،
خستگی،
تغییر اشتها،
آشفتگی خواب،
بی احساسی و مشكلات جنسی مشتمل بر كاهش تمایل به آن.
بنا به دلایل متعدد، معمولاً علامت های افسردگی مردها را نمی توان باز شناخت. مردان ناراحتی های خویش را انكار می كنند، زیرا تصور همگان بر این است كه اینان جنس قوی تری هستند.
بیان احساس، عمدتاً جزء خصلت زنان شمرده می شود. در نتیجه مردان به جای این كه نشانه های وابسته به هیجانات را بر زبان جاری سازند، به احتمال زیاد از علایم جسمی افسردگی شان، هم چون احساس خستگی سخن می رانند. افسرده حالی در تمایل جنسی و عمل كرد آن اثر می نهد. مردها غالباً نمی خواهند كاستی های قوای جنسی خود را بپذیرند و به اشتباه حس می كنند كه اشكالات موجود از این بابت، به جنسیت آنان بستگی د ارد، به خصوص زمانی كه با یك اختلال پزشكی رو به رو می شوند.
نشانه های آشكار افسردگی زنانه را بهتر از افسردگی مردانه می توان دریافت، مردها كمتر علامت های ویژه ی دل افسردگی همانند گریه، اندوه باری و بی میلی به كارهای دلنشین قبلی را بیان داشته، یا به طور زبانی افكار مربوط به خودكشی را به گوش مخاطب می رسانند. در عوض مردها به احتمال زیاد احساسات شان را پنهان می كنند، لكن ممكن است تحریك پذیرتر و پرخاشگرتر باشند.
بنابه همین دلایل، بسیاری از مردان و نیز پزشكان و سایر كارشناسان و مراقبان بهداشت از تشخیص بیماری افسردگی درمی مانند. برخی از متخصصان بهداشت روانی نظر بر این دارند كه اگر نشانه های افسرده تنی گسترش می یافت و شامل خشم، سرزنش و ناسزاگری می شد، امكان تشخیص افسردگی مردان میسر می شد .
افسرده حالی مردها، پیامدهای فراوانی دارد. براساس گزارش مركز پیشگیری و مهار بیماری ها، سی دی سی ـ واقع احتمال خودكشی مردان آمریكایی چهار برابر بیش از زنان این سرزمین است.این آمار تكان دهنده حكایت از آن دارد كه 80% كسانی كه به این عمل مبادرت می ورزند، مردان هستند. هرچند شمار زنانی كه در این وادی گام می نهند كم نیست، ولی بیشتر مردها هستند كه به این وسیله به زندگی شان پایان می دهند. شاید علت این باشد كه مردان برای پرداختن به چنین عملی، به شیوه های خطرناك دست می زنند یعنی مثلاً به جای مصرف زیاده تر از حد دارو ، به كاربرد سلاح متوسل می شوند.

و اما چرا افسردگی مردان متفاوت است؟

آگاهی از طرز پرورش و رفتار مردها در جامعه، در تشخیص و مداوای افسردگی شان اهمیت به سزایی دارد. پریشان حالی اینان اغلب از انتظارات فرهنگی شان سرچشمه می گیرد. همه می پندارند كه مردان كامیاب اند. آن ها باید جلوی هیجانات خود را بگیرند و تحت نظر باشند. این گونه فرهنگ قادر است برخی از علایم واقعی افسردگی را پنهان ساخته و در عوض پرخاشگری و خشم را (كه رفتار پسندیده تر به نظر می آید) پیشه كنند.
افزون بر این، معمولاً برای مردها، از عهده ی نشانه های افسردگی برآمدن، طاقت فرساست. ایشان ترجیح می دهند كه با علایمی از این دست، مردانه برخورد كنند. این نگرش، هنوز بر بسیاری از نهادهای مرد سالار نظیر ارتش و ورزش حكم فرماست. در محیط های ارتشی و ورزشی به مردها می آموزند كه سختی و پایداری به مفهوم برتافتن و كنار آمدن با درد جسمی بوده و تسلیم پریشانی عاطفی شدن، جزء محرمات است. مردها به جای یاری جویی كه به زعم آنان، نمایانگر ضعف و زبونی است، بیشتر به خودكشی روی می آورند تا، به این خیال خام بر افسردگی چیره شوند.

آیا افسردگی مردان، درمان پذیرست؟

افزون بر 80% مردان و زنان افسرده خاطر را می توان به طور موفقیت آمیزی با داروهای ضد افسردگی و روان درمانی یا توأماً معالجه كرد.

تأثیر مصیبت و داغدیدگی در افسردگی

برداشت مردان از مرگ، با زنان متفاوت است. امكان دارد این موضوع به باور آنان مربوط باشد كه می پندارند باید در صورت بروز مصیبت دل قوی داشته باشند و دیگر این كه هیجان نمایی، نشانه ی ضعف و ناتوانی است.
مردها تمایل دارند مسئولیت كامل داغدیدگی را به عهده گیرند و غم و اندوه شان را فرو نشانند، پژوهش ها حاكی از آنند كه این سركوبی و پنهان سازی زمان غمناكی را افزون ساخته و به عوارضی مانند تشدید غضبناكی، پرخاشجویی و سوی استعمال موادمخدر می انجامد. نشانه های جسمی احتمالاً شامل افزایش میزان كلسترول، زخم ها، پرفشاری خون و پریشان احوالی است. از آن جا كه بسیاری از مردان در بیان آشكار احساسات شان ناتوانند، بنابراین با پرداختن به فعالیت های بیشتر مثل اضافه كاری كردن یا به سفرهای كاری رفتن، می توانند اوقات زندگی خود را سپری كنند.
ایشان ممكن است به رفتارهای مخاطره جویانه هم چون ورزش های خطرناك دست برنند. پاره ای رفتارهای اعتیادآور چون باده نوشی یا سوی مصرف موادمخدر، در نتیجه ی اندوه نهان، شدت می یابند.

بااین اوصاف بعضی از دوستان که میگن افسرده شدن فکر نمیکنن تصورشون اشتباه ست؟

 تشکر شده توسط : سحــــــــر , raziye70 , A.Kh
#2
افسردگي هم، زنانه و مردانه دارد

افسردگي را به خاطر شيوع زيادش گاهي سرماخوردگي روان ناميده ‌اند، اما افسردگي دست ‌كم از دو جنبه ي مهم با سرماخوردگي متفاوت است. افسردگي بدون درمان پس از يك هفته برطرف نمي ‌شود و همچنين مردان و زنان را به يك ميزان و به يك شيوه مبتلا نمي ‌كند. گر چه معمولا توجه‌ ها به علل و عواقب ميزان بالاتر افسردگي در زنان معطوف بوده است، اين عارضه مشكلات خاصي را هم براي مردان ايجاد مي‌ كند.

بررسي دو قلو ها و كودكان به فرزندي پذيرفته‌ شده نشان مي‌ دهد كه افسردگي به طور يكسان در هر دو جنس به ارث مي ‌رسد. يك مرد افسرده و يك زن افسرده به ميزان يكسان احتمال دارد كه پدر يا مادري افسرده داشته باشند.

اما بررسي ‌هاي اخير بيانگر چند تفاوت ميان زنان و مردان از لحاظ عوامل خطرساز براي افسردگي است. در مردان و نه در زنان، خطر ژنتيكي ابتلا به افسردگي با خطر ژنتيكي ابتلا به اضطراب و اختلالات كرداري همراهي دارد. اعتماد به نفس پايين و از دست دادن پدر يا مادر در دوران كودكي نيز با افسردگي مردان بيشتر مرتبط است تا افسردگي زنان.

افسردگي‌، تقصير هورمون‌ ها است؟

مهم ‌ترين شاهد در مورد علت تفاوت شيوع افسردگي در مردان و زنان اين است كه زنان تنها در سال‌ هاي باروري ‌شان، يعني از دوران بلوغ تا يائسگي نسبت به مردان بيشتر مستعد ابتلا به افسردگي هستند.

سوال اين است كه اين شاهد را چگونه تفسير كنيم؟ مظنون آشكار، هورمون ‌هاي جنسي زنانه است.

يك نظريه اين است كه زنان به اين خاطر بيشتر در معرض افسردگي هستند كه در بدن آن ها ميان هورمون‌ هاي استرس و هورمون ‌هاي جنسي تداخل‌ هايي مشكل آفرين ايجاد مي‌ شود. در شخصي كه تحت استرس است، استروژن باعث ايجاد افسردگي و اضطراب مي‌ شود و تستوسترون عمل عكس را انجام مي ‌دهد. شايد به همين علت باشد كه مردان ظاهرا از لحاظ جسمي نسبت به زنان كمتر دستخوش عواطف مي ‌شوند. برخي از پژوهش‌ ها نشان داده ‌‌اند در صورتي كه تنها علايمي مانند غمگيني، نوميدي و احساس گناه به حساب آيد، ميزان افسردگي در ميان زنان و مردان مشابه مي ‌شود. اين تفاوت ناشي از زيادي علايم جسمي افسردگي مانند خستگي، تشويش، بي ‌خوابي يا پُرخوابي و بي ‌‌اشتهايي يا پُرخوري در زنان است.

به غير از عوامل هورموني، تاثيرات فرهنگي و تقاضاهاي اجتماعي هم در اين تفاوت شيوع افسردگي بين زن و مرد نقش دارند. وظيفه مراقبت از فرزندان و خطرات عاطفي مربوط به آن عمدتا به دوش زنان مي‌ افتد. در نوجواني، دختران شروع به نشان دادن اعتماد به نفس كمتر و احساس گناه بيشتر نسبت به پسران مي ‌كنند. برخي از دانشمندان اعتقاد دارند كه ميزان افسردگي در زنان با تغيير مقام اجتماعي آن ها تغيير مي ‌كند. بررسي در برخي از گروه ‌هاي اجتماعي كه برابري زن و مرد در آن ها ايجاد شده است، مثلا دانشجوبان كالج از طبقه اجتماعي مشابه كه در خوابگاهي مشابهي زندگي مي ‌كردند، تفاوتي را در ميزان افسردگي زنان و مردان نشان نداد.

پيامدهاي افسردگي در مردان

ميزان نسبي پايين ‌تر افسردگي مردان ممكن است يك خطاي تشخيصي باشد. اغلب گفته مي‌ شود كه مردان دوست ندارند حتي نزد خودشان قبول كنند كه افسرده هستند. آن ها ممكن است احساس كنند كه نشان دادن احساس نوميدي يا ترديد نسبت به خود، نشان ضعف است يا با مردانگي آن ها تناقض دارد. آن ها ممكن است بترسند در صورتي كه كارفرما يا همكاران ‌شان اين موضوع را بفهمند، چه اتفاقي ممكن است رخ دهد. بنابراين آن ها سكوتي غمگينانه را انتخاب مي‌ كنند يا به " نشانگان افسردگي مردانه " مبتلا مي ‌شوند كه در آن افسردگي به شكل خشم، تحريك ‌پذيري يا سوء مصرف مواد مخدر تظاهر مي ‌كند.

از آن جايي كه اين مردان به دنبال درمان نمي‌ روند، افسردگي آن ها هرگز تشخيص داده و ثبت نمي‌ شود.

البته اكراه مردان از پذيرفتن احساسات ‌شان ممكن است تمام تفاوت ميان مردان و زنان از لحاظ شيوع افسردگي را توجيه نكند زيرا بررسي‌ ها نشان مي‌ دهند كه حتي در ميان افرادي كه به دنبال درمان پزشكي افسردگي ‌شان نمي ‌روند، شيوع افسردگي در زنان بيش از مردان است. افسردگي در مردان از دو جنبه كه هر دوي آن ها با ميزان بالاتر مرگ و مير در مردان ارتباط دارند، ممكن است نسبت به افسردگي در زنان بيماري وخيم ‌تري باشد.

افسردگي عامل خطرساز اصلي براي خودكشي است و مردان چهار بار بيشتر نسبت به زنان ممكن است به علت افسردگي دست به خودكشي بزنند و در سنين بالاتر ميزان خودكشي در مردان 10 برابر زنان مي‌ شود.

يك دليل اين ميزان بالاتر خودكشي، ممكن است اكراه مردان نسبت به بيان احساسات ‌شان و درخواست نكردن كمك هنگام نااميدي باشد.

يك مشكل مرگبار ديگر در مردان مبتلا به افسردگي بيماري قلبي ‌عروقي است. افسردگي بر فشار خون، لخته ‌شدن خون و دستگاه ايمني اثر مي ‌گذارد. افسردگي يك عامل خطرساز شناخته‌ شده براي بيماري عروق كرونري قلب، حمله قلبي و سكته مغزي است. مردان به خصوص مستعد اين بيماري ‌ها هستند زيرا حتي در شرايط عادي هم به ميزان بالاتر و در سنين پايين ‌تر نسبت به زنان به اين بيماري ‌ها مبتلا مي ‌شوند.

تستوسترون و افسردگي

افسردگي به خودي خود اثرات مخربي بر كاركرد جنسي به جاي مي‌ گذارد. حدود 40 درصد مردان در سنين 40 تا 60 سال ممكن است درجاتي از اختلال نعوظ را تجربه كنند و افسردگي يك علت شايع اين مشكل است. يك علت شايع ديگر ميزان پايين تستوسترون، هورمون جنسي مردانه است كه در 25 تا 55 درصد مردان بالاي 50 سال و 75 درصد مردان بالاي 70 سال رخ مي ‌دهد.

كمبود تستوسترون ممكن است به علايم خفيف تا متوسط افسردگي بينجامد و بنابراين ممكن است يك چرخه علت و معلولي پيچيده ميان افسردگي، ميزان پايين تستوسترون و اختلال نعوظ وجود داشته باشد كه گاهي بيماري‌ هاي جسمي فرد و داروهايي كه براي آن ها مصرف مي ‌كند نيز آن را پيچيده ‌‌تر مي‌ كند. براي مثال داروهاي ديابت و فشار خون بالا عوارض جانبي جنسي دارند.

در برخي از مردان، درمان با تستوسترون ممكن است هم به درمان افسردگي و هم كاركرد جنسي آن ها كمك كند. البته مصرف درازمدت تستوسترون هم با عوارض خاص خود همراه است.

سه تفاوت افسردگي‌ هاي مذكر و مؤنث

1- افسردگي مردان اغلب تشخيص‌ داده نشده باقي مي ‌ماند؛ مثلا به اين دلايل: اكراه از بحث كردن در مورد علايم افسردگي، بيماري رواني را به عنوان تهديدي براي مردانگي به حساب آوردن، مقاومت در برابر درمان‌ هاي افسردگي.

2- مردان و زنان ممكن است علايم افسردگي متفاوتي را تجربه كنند. علايم افسردگي در مردان ممكن است با احتمال بيشتري به اين اشكال بروز كند:

رفتار خشونت‌ آميز، خشمگين ‌شدن نامتناسب، رفتارهاي گريز مانند مشغول كردن بيش از حد خود در كار يا ورزش، دست زدن به رفتارهاي پُرخطر مانند رانندگي بي ‌احتياط، بي بند و باري جنسي و افكار خودكشي.

3- مردان افسرده با احتمال بيشتري نسبت به زنان افسرده خودكشي مي‌ كنند. گر چه زنان بيش از مردان اقدام به خودكشي مي‌ كنند، اما مردان با احتمال بيشتري در خودكشي موفق مي ‌شوند كه اين سه علت در آن دخيل هستند:

مردان از روش‌ هايي استفاده مي‌ كنند كه مرگبارتر است؛ سريع ‌تر به افكار خودكشي ‌شان عمل مي‌ كنند و همچنين نشانه‌ هاي هشداردهنده كمتري به اطرافيان بروز مي ‌دهند.

منبع: Harvard Men,s Health Watch
 تشکر شده توسط : TootFarangi , A.Kh
#3
اگر نمي ‌توانيد بوي گل رُز را احساس كنيد، شايد به افسردگي مبتلا هستيد؛ چون نتايج يك تحقيق جديد نشان داده است كه بخشي از مغز بيماران افسرده كه مسوول حس بويايي است، كوچك تر از اندازه ي طبيعي است.

به گزارش سرويس بهداشت و درمان ايسنا، يافته ي جديد مي ‌تواند توجيه كند كه چرا بسياري از اختلالات رواني مثل افسردگي، شيزوفرني و اختلال افسردگي فصلي مي ‌توانند حس بويايي را سركوب كنند و اين تحقيق كاربردهايي براي درمان خود افسردگي دارد.

به گزارش مجله علمي نيوساينستيت، محققان دانشكده پزشكي يك دانشگاه در آلمان براي رسيدن به اين نتيجه 21 فرد مبتلا به افسردگي حاد و 21 فرد سالم را در معرض يك ماده شيميايي با بوي بسيار خفيف قرار دادند كه به تدريج بر غلظت اين بو افزوده شد تا جايي كه داوطلبان توانستند آن را استشمام كنند.

محققان همچنين پيازهاي حس بويايي را در داوطلبان اندازه ‌گيري كردند كه بخشي از مغز هستند و حس بويايي را در ما ايجاد مي ‌كنند.

پژوهشگران دريافتند، كساني كه به افسردگي دچار نبودند، مي ‌توانستند در غلظت‌ هاي بسيار پايين، بوي اين ماده ي شيميايي را استشمام كنند. در حالي كه افراد افسرده قادر به اين كار نبودند. به علاوه در بيماران افسرده اندازه ي پيازهاي بويايي 15 درصد كوچك تر بود.
 تشکر شده توسط : Morteza , A.Kh
#4
همه ي ما مطالب زيادي در مورد افسردگي و اثرات مخرب آن در زندگي فردي و اجتماعي خوانده و شنيده ‌ايم. بهتر است بدانيم اين مشكل روحي، تاثيراتي هم بر جسم ما مي ‌گذارد. بيشتر ما كم يا زياد در مورد علائم و تاثيرات روحي افسردگي چيزهايي شنيده‌ ايم؛ اما شايد در مورد نشانه‌ هاي آن در بدن و جسم كمتر بدانيم.

در حقيقت افرادي كه دچار افسردگي هستند اغلب از دردهاي مزمن يا ساير نشانه ‌هاي جسمي نيز رنج مي ‌برند.

از جمله اين مشكلات مي‌ توانيم به موارد زير اشاره كنيم:

سر درد:

اين مورد به نسبت ساير مشكلات در ميان افراد مبتلا به افسردگي شايع ‌تر است. اگر كسي دچار سردردهاي ميگرني بوده باشد اين حالت ممكن است با افسردگي تشديد شود.

كمر درد:

كمردرد هم مانند سردرد است يعني اگر از قبل كمر درد داشته باشيم، زماني كه افسرده هستيم اين درد وخيم ‌تر خواهد شد.

به عبارت بهتر، افسردگي هر نوع درد مزمني نظير دردهاي عضلاني و درد مفاصل را بدتر و شديدتر خواهد كرد.

درد قفسه سينه:

بسيار مهم است كه پس از احساس درد در قفسه سينه بلافاصله به متخصص مراجعه كنيم تا اين مورد بررسي شود؛ زيرا اين درد ممكن است نشان دهنده ي مشكلات جدي قلبي باشد؛ اما گاهي افسردگي نيز مي ‌تواند عامل درد ناحيه ي قفسه سينه و ناراحتي‌ هاي مربوط به آن باشد.

مشكلات گوارشي:

با بروز افسردگي به ويژه وقتي شديد باشد ممكن است احساس تهوع داشته باشيد. دچار اسهال شويد يا يبوست مزمن پيدا كنيد؛ بله نشانه‌ هايي تا اين حد متضاد.

‌‌خستگي:

مهم نيست كه چه قدر مي‌ خوابيد يا استراحت مي ‌كنيد. ممكن است پس از خواب باز هم احساس خستگي و فرسودگي داشته باشيد.

حتي گاهي بيدار شدن از خواب هنگام صبح، كاري دشوار و غير ممكن به نظر مي ‌رسد. اين هم از ديگر نشانه‌ هاي افسردگي است.

مشكلات خواب:

بسياري از افرادي كه دچار افسردگي هستند نمي ‌توانند به راحتي بخوابند. آن ها ممكن است صبح خيلي زود بيدار شوند يا شب هنگامي كه به رختخواب مي ‌روند براي به خواب رفتن دچار مشكل باشند. برخي نيز بسيار بيش از مقدار عادي و معمولي مي ‌خوابند.

تغيير اشتها و وزن:

بعضي از افراد به دليل افسردگي، اشتهاي خود را از دست داده و در نتيجه با كاهش وزن نيز رو به ‌رو مي‌ شوند.

گروهي ديگر ممكن است به غذاهاي خاصي مانند كربوهيدرات ‌ها تمايل پيدا كنند و در نتيجه دچار اضافه وزن شوند.

سرگيجه و سبكي سر:

از ديگر مشكلات جسمي ناشي از افسردگي مي ‌توان به داشتن سرگيجه با احساس سبكي سر نيز اشاره كرد. اين علائم ممكن است همراه با مشكلات ديگري نيز رخ دهند. از اين رو بسياري از افرادي كه با افسردگي رو به‌ رو هستند هيچ وقت به فكر اين كه اين مشكلات ناشي از حالت روحي خاص ‌شان است، نمي ‌افتند؛ زيرا آن ها احتمال آن را هم نمي‌ دهند كه اين علائم ممكن است از افسردگي ناشي شده باشد.

برخي محققان معتقدند افسردگي با عدم تعادل مواد شيميايي خاصي در مغز مربوط است.

درمان علائم جسمي

در برخي موارد، آغاز درمان افسردگي(البته با توجه به روحيات و حالات بيمار) مي ‌تواند اين علائم جسمي را نيز كم‌ رنگ ‌تر كند؛ اما حتما دقت داشته باشيد كه در مورد اين نشانه‌ ها با پزشك خود صحبت كنيد و با اين فكر كه آن ها به زودي برطرف مي ‌شوند، ناگفته رهاي شان نكنيد.
 تشکر شده توسط : mehdi.abdn , zaynab , نازنین , احمدرضا , نازلی , najva , A.Kh
#5
هر يك از ما دوستان ,آشنايان و وابستگان عزيزي داريم كه ممكن است از افسردگي رنج ببرد. هر كس به نوعي تلاش مي كند تا از افسردگي رهايي يابد. بعضي از اين تلاشها به تجربيات شخصي افراد متكي است ولي عمدتا" به راه حل هايي كه در جامعه مرسوم شده و ريشه در سنتهاي اجتماعي دارد پناه مي برند. تنها و گاهي اوقات از كمك حرفه اي روانپزشكان و روانشناسان بهره مند مي شوند .

تلا ش در جهت رفع افسردگي،خود يكي از راههاي اساسي درمان و پيشگيري از شدت بيماریو عوارض آن است چه زيبا سروده است فريدون مشيري شاعر :

گر نكوبي شيشه غم را به سنگ هفت رنگ اش مي شود هفتاد رنگ

براي افسرده نبودن كافي نيست كه مشكلي نداشته باشيم بلكه بايد شوروشوقي در سر باشد بايد دليل براي زندگي داشت .

بايد عشق ورزيد تا افسرده نبود، پاد زهر افسردگي اين نيست كه خيالي در سر نداشته باشيم بلكه آن است كه موضوعي سالم و مناسب براي دوست داشتن و شوري سازنده و مفيد در سر داشته باشيم . ََ ان الذين قالوا ربنا الله ثم الستقامو ا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون ََ

به قول شاعر بزرگ نظامي :

دلي كه از عشق خالي شد فسرده است گرش صد جان بودي بي عشق مرده است

ما منكر مشكلات و حوادث غم انگيز نيستيم اما آنچه به حوادث معناي مايوس كننده مي دهد بيش از خود حوادث تعبير و تفسير ماست .

قدرت تعقل و توانايي سازگاري آسان در برابر مشكلات لا يتناهي است. توانايي انديشه بشر و قدرت چاره جويي او خيلي بيش از آن است كه قوي ترين حوادث تلخ هم بتواند او را براي هميشه افسرده نگهدارد .

افسردگي در زندگي روزمره معمولابه شخصي گفته مي شود كه غمگين و حالتي ناشاد داردكه در تعريف روانشناسانه شخص افسرده كسي است كه غمگين و ناراحت مي باشد .

افسردگي يكي از شايع ترين بيماريهای نوع بشر است وعلانم مختلفي دارد مانند علايم جسماني كه موجب مراجعه به پزشك ميشود. حدود 6در صد از افراد جامعه مبتلا به افسردگي هستند. احتمال اينكه هر كسي در طول عمر خود به افسردگي دچار شود به طور متوسط 15درصد است كه ازاين 15در صد تعداد خانم هاي افسرده بيشتر از آقايان است .

افسردگي موجب افت عملكرد شغلي ,تحصيلي ,اجتماعي و خانوادگي مي شود .

احساس غم و اندوه گذرا به دنبال فقدان عزيزان يا شكست در يك تجربه معمول زندگي كه با خود ملامتگري را به همراه ندارد و يا بطور قابل توجه نمي باشد يك اتفاق بسيار معمول رواني است و نام بيماري بر آن اطلاق نمي شود و اگر به خوبي و سازنده با آن برخورد شود مي تواند به رشد و تعالي انسان نيز كمك كند .

افسردگي اساسي يك اصطلاح تشخيصي است كه دلالت بر وجود علايم بارز افسردگي مي كند كه موجب افت قابل توجه در عملكرد شغلي يا اجتماعي شخص شده است .

علايم: علامت اصلي افسردگي اساسي يك دوره حداقل دو هفته اي است كه در طي آن فرد افسرده علاقه و احساس لذت را تقريبآ در همه فعاليت ها از دست مي دهد در كودكان و نوجوانان نيز به همين منوال است .

فرد افسرده چهار علامت را تجربه مي كند كه عبارتند از : تغييردر اشتها يا وزن ,خواب و فعاليت رواني- حركتي، كاهش انرژي , احساس بي ا رزشي يا گناه , دشواري در انديشيدن، تمركز و يا تصميم گيري با افكار تكرار شونده مرگ يا انديشه پردازي ,طرح و اقدام براي خودكشي. براي به حساب آوردن يك دوره افسردگي اساسي يك علامت بايد نسبت به دوره قبل بدتر شده باشد يا يك علامت اخيرآ بوجود آمده باشد. علايم براي بيشتر ساعات روز تقريبآ هر روز براي حداقل دو هفته پيوسته ادامه دارد. در بعضي افراد اين دوره افسردگي حالت خفيف تري دارد و ممكن است فرد كاركردهاي ظاهرا" طبيعي داشته باشد اما نيازمند تلاش فزاينده بسيار زياد است .

در بعضي افراد كه از احساس بي ميلي شكوه مي كنند ,هيچ گونه احساسي ندارند يا ا حساس مضطرب بودن مي كنند وجود يك خلق افسرده را مي توان از حالت چهره طرز رفتارشان استنباط كرد .

بعضي افراد بر شكايت جسمي (مثلا":درد ورنج بدني كه به جاي گزارش احساس غمگيني تا"كيد ميكنند . بيشتر افراد افزايش تحريك مثل خشم مستمر , تمايل به پاسخ دادن به وقايع به صورت طغيان، خشم يا سرزنش ديگران و يا احساس غلو يافته ناكامي بر سر موضوعات جزيي را گزارش ميدهند. در كودكان و نوجوانان با از دست دادن علاقه يا احساس لذت تقريبا" هميشه تا حدي وجود دارد .

اعضاي خانواده غالبا" متوجه كناره گيري اجتماعي و عدم علاقه به فعاليت هاي لذت بخش قبلي بيمار مي شوند ( مثلآ كسي كه قبلآ عاشق بازي گلف بود ديگر بازي نمي كند،

كودكي كه از بازي فوتبال لذت مي برد بهانه هايي مي آورد كه بازي نكند). در بعضي افراد علاقه و يا ميل جنسي نسبت به گذشته كاهش قابل توجهي پيدا مي كند. اشتها معمولا" كاهش مي يابد و بيشتر افراد احساس مي كنند براي خوردن بايد به خود فشار بياورند ديگر افراد به ويژه آنهايي كه با مراكز سرپايي سروكار دارند ممكن است افزايش اشتها پيدا كرده و غذاهاي خاصي را دوست داشته باشند (مثلآ : شيريني ها يا ديگر كربوهيدراتها ) تغيير اشتها در هر جهت ممكن است كاهش يا افزايش قابل توجه وزن را در پي داشته باشد در كودكان ناتواني در به دست آوردن وزن موردانتظار ممكن است ذكر شود .

افراد نوعا"دچار بيخوابی در اواسط شب هستند (يعني مشكلاتي در به خواب رفتن نيز وجود دارد كه خوابشان به صورت دوره هاي دراز مدت در شب يا افزايش خواب در روز است) گاهي ا وقات دليلي كه افراد به خاطر آن در صدد درمان برميآيند خواب آشفته است .

- تغييرات رواني- حركتي شامل بي قراري (مثلا" ناتواني در نشستن , قدم زدن ,فشار دادن دست يا فشار دادن يا مالش پوست، البسه و ديگر اشيا )يا تاخير ( مثلا" تفكر و حركات بدني كند ,افزايش مكثها قبل از جواب دادن) است .بي قراري يا تاخير رواني – حركتي بايد به حدي برسد كه توسط ديگران قابل مشاهده بوده و صرفا" نشان دهنده احساسات ذهني نباشد .

- كاهش انرژي , فرسودگي و خستگي مفرط شايع هستند. يك شخص ممكن است خستگي مداوم را بدون كار بدني گزارش دهد. حتي به نظر مي رسد كه انجام كوچكترين وظايف نيازمند تلاش اساسي است. ميزان كار آمدي در تكاليفي كه انجام مي شود ممكن است كاهش يابد.مثلا" فردي شكايت مي كند كه نظافت و لباس پوشيدن در صبح خسته كننده است و دو برابر زمان معمول طول مي كشد .

- احساس بي ارزش بودن يا گناه همراه با ارزيابي منفي غير واقعي از ارزش خود يا اشتغال و نشخوار ذهني همراه با گناه در مورد نقاط ضعف كوچك گذشته ممکن است وجود داشته باشد.

چنين افراد ي اغلب وقايع روزمره رفتاری يا جزيي را به عنوان شاهدي براي نقايص شخصي مورد سوء تعبير قرار مي دهند و يك احساس مسئوليت اغراق آميز برا ي وقايع نامساعد دارند. براي مثال يك معامله گر ممكن است دچار اشتغال ذهني همراه با سرزنش خود به خاطر شكست در فروش شود . حتي وقتي كه بازار عموما" راكد است و ديگر معامله گران نيز تقريبآ نتوانسته اند فروشي داشته باشند احساس بي ارزش بودن يا گناه ممكن است تا حدي هذياني باشد. (مثلآ فردي كه اعتقاد دارد شخصا" مسئول فقر دنيا است و خودرا به خاطر بيمار بودن يا شكست در بر آورده ساختن مسئوليتهاي شغلي يا بين شخصي به عنوان نتيجه اي از افسردگي سرزنش ميکند) و اگر جنبه هذياني نداشته باشد براي برآورده ساختن اين ملاك كافي به نظر نمي رسد. بسياري از افراد آسيب در توانايي تفكر و اشكال در تمركز حواس يا تصميم گيري را گزارش مي دهند. آنان به آساني دچار حواس پرتي مي شوند و يا از مشكلات حافظه شكايت مي كنند. آنهايي كه از نظر ذهني خواستار كسب و كار يا تحصيلات هستند اغلب نمي توانند كاركرد مناسب حتي در زماني كه مشكلات تمركز خفيفي دارند داشته باشند .

در كودكان افت ناگهاني در نمرات درسي ممكن است انعكاس تمركز ضعيف باشد و يا با نشانه هاي اوليه زوال عقل اشتباه شود. وقتي كه دوره افسردگي اساسي به گونه موفقيت آميزي درمان مي شود مشكلات حافظه اي اغلب كاملا" كاهش مي يابند. با وجود اين در بعضي افراد به ويژه اشخاص سالمند دوره افسردگي اساسي ممكن است تظاهر اوليه زوال عقل برگشت ناپذير باشد.

غالبا" افكار مرگ و انديشه پردازي در مورد خود كشي يا اقدام به خودكشي وجود دارد. دامنه اين افكار از اين اعتقاد كه آنان كه مرده اند آسوده ترند تا افكار گذرا اما تكرار شونده در مورد عمل خودكشي و برنامه ريزيهاي حساب شده براي چگونگي انجام خودكشي امتداد دارد. فراواني شدت و درجه مهلك بودن اين افكار كاملا" متغير است. افرادي كه احتمال كمتري براي انجام خود كشي دارند ممكن است افكار گذرا (يك تا دو دقيقه و تكرار شونده يك يا دو بار در هر هفته )را گزارش دهند. افرادي كه به احتمال زيادي خودكشي مي كنند ممكن است ابزارهايي (مثلا" طناب يا يك اسلحه )براي استفاده در عمل خودكشي تهيه نموده و مكان و زمان خاص را هنگامي كه تنها هستند به گونه اي تعيين كرده باشند كه بتوانند مرتكب خودكشي شوند .گر چه اين رفتارها از نظر آماري با اقدامات خودكشي همراه اند و امكان دارد در شناسايي يك گروه در معرض خطر بالا مفيد باشد اما بسياري از مطالعات نشان داده اند كه امكان پيش بيني دقيق مكان يا زماني كه يك فرد خاص مبتلا به افسردگي سعي مي كند خودكشي كند وجود ندارد. انگيزه خودكشي ممكن است شامل تمايل به تسليم شدن در مقابل موانع بر طرف نشدني و يا اشتياق شديد براي خاتمه دادن به يك حالت هيجاني به شدت دردناك كه توسط شخص ادراك مي شود باشد. تشخيص دوره افسردگي در صورتي كه علايم واجد ملاك هاي يك دوره آميخته باشد داده نمي شود. اگر آسيب شديد باشد شخص ممكن است كار كرد خود را در زمينه هاي اجتماعي يا شغلي از دست دهد در موارد افراطي شخص ممكن است قادر به انجام حداقل مراقبت از خود (مثلا" تغذيه يا لباس پوشيدن)نباشد و يا حداقل بهداشت شخصي را داشته باشد.

اگر علايم افسردگي ظرف دو ماه بعد از فقدان فرد مورد علاقه شروع شوند و بيش از اين دو ماه ادامه نيابند. عمومآ به عنوان نتيجه داغديدگي به حساب مي آيند مگر اينكه مشتمل بر اشتغال ذهني بيمار گونه همراه با احساس بي ارزشي، انديشه پردازي در مورد خودكشي، علايم روان پريشانه و يا تاخير رواني - حركتي باشد.
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم ... که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش
 تشکر شده توسط : شهرزاد , nosrati , # پریسا # , A.Kh
#6
علائم و اختلالات همراه

علائم و اختلالات رواني همراه افراد مبتلا به دوره افسردگي غالبا" با گريان بودن، تحريك پذير بودن، حزن ،نشخوار ذهني داشتن، مضطرب بودن، وحشت زدگي و نگراني شديد در مورد سلامت جسماني و شكايت از درد (مثلا" : سر درد يا درد مفاصل شكم و يا ديگر اعضاي بدن) شناخته مي شود در طي دوره افسردگي بعضي افراد حمله هاي وحشت دارند به صورت الگويي رخ مي دهد در كودكان اضطراب جدايي ممكن است روي دهد بعضي افراد داشتن مشكلاتي در روابط صميمي، رضايت كم از تعاملات اجتماعي يا مشكلاتي در كار كرد جنسي (مثلا" فقدان اوج لذت جنسي در زنان و يا اختلال كاركرد نعوظي در مردان همراه است )مشكلات زناشويي (مثلا" :طلاق) ,مسايل شغلي (مثلا", از دست دادن شغل ) مسايل تحصيلي (مثلا" : فرار از مدرسه شكست در مدرسه ) الكل يا ديگر مواد قابل سوءمصرف و افزايش استفاده از خدمات پزشكي ممكن است و جود داشته باشد. وخيم ترين پيامد دوره افسردگي احساس اقدام يا انجام خودكشي است خطر خودكشي به ويژه براي افراد داراي علايم افسردگي سابقه اقدام خودكشي به سابقه خانوادگي انجام خودكشي و يا استفاده همزمان از مواد بالاست .

افزايش ميزان مرگ زودرس ناشي از حالات طبي عمومي نيز ممكن است وجود داشته باشد دوره هاي افسردگي غالبا" همراه با عوامل استرس زای رواني –اجتماعي (مثلا" : مرگ فرد مورد علاقه , جدايي زناشويي طلاق ) نمايان مي شوند .

زايمان ممكن است افسردگي را شديد كند كه د ر اين صورت شاخص شروع افسردگي پس از زايمان نمايان مي شود .



علايم مربوط به جنس , سن و فرهنگ خاص

فرهنگ مي تواند بر تجربه و تعامل علايم افسردگي اثر گذارد . تشخيص ها ضعيف يا غلط را مي توان از طريق ملاحظه زمينه قومي و فرهنگي , به ويژه در ارايه شكايت دوره افسردگي اساسي , كاهش داد براي مثال در برخي فرهنگها افسردگي تا حد زيادي با واژه هاي جسمي به جاي غمگيني يا احساس گناه بيان مي شود. شكايت از عصبي بودن و سر درد (در فرهنگهاي لاتيني و مديترانه اي ). ضعف , خستگي و يا عدم تعادل (در فرهنگهاي چيني و آسيايي ) مشكلات و دردهايي دردل (در فرهنگهاي خاور ميانه )يا دلشكستگيها (در ميان ها پي ها ) ممكن است تجربه افسردگي را نشان دهد چنين ابزارهايي علايم افسردگي ,اضطراب و اختلالات شبه جسمي را شبيه مي كنند . فرهنگها ممكن است از نظر قضاوت در مورد شدت تجربه يا تجلي غمگيني (مثلا" تحريك پذيري ممكن است از غمگيني يا كناره گيري نگراني بيشتري در پي داشته باشد )با يكديگر متفاوت باشند .

از نظر فرهنگي تجارب خاص را (مثلا" با ترس از سحر و جادو شدن احساس گرما در سر يا احساس خزيدن كرمها و يا مورچه ها در روي بدن يا احساسات روشن از مورد ملاقات قرار گرفتن توسط كساني كه مرده اند ) بايد از توهمات يا هذيان جدا كرد .

علايم اصلي دوره افسردگي براي كودكان و نوجوانان يكسان است برخي علايم نظير شكايت جسماني تحريك پذيري و كناره گيري اجتماعي مشخصا" در كودكان شايع است .

گر چه تاخير رواني – حركتي پرخوابي و هذيان ها در قبل از بلوغ از دوره نوجواني و ميانسالي كمتر شايع است. در كودكان قبل از بلوغ دوره هاي افسردگي اساسي بيشتر همراه با ديگر اختلالات رواني (به ويژه اختلالات رفتاري مخرب , كمبود توجه و اختلالات اضطرابي روي مي دهد. در نوجوانان دوره هاي افسردگي اساسي غالبا" با اختلالات رفتارهاي مخرب اختلالات كمبود توجه اختلالات اضطرابي , اختلالات مرتبط با مواد و اختلالات خوردن همراه است .

در ميانسالان علايم شناختي (مثلا" اختلال جهتيابي , از دست دادن حافظه و حواس پرتي) ممكن است اهميت خاصي داشته باشد .

نسبت قابل توجهي ازنان چندين روز قبل از شروع قاعدگي علايم دوره افسردگي را گزارش

مي دهند .





سير بيماری

علايم دوره افسردگي معمولا" در طي روزها يا هفته ها به وجود مي آيد. دوره هاي اوليه كه با علايم اضطراب و افسردگي خفيف همراه است ممكن است هفته ها يا ماهها قبل از شروع دوره افسردگي اساسي كامل طول بكشد. دوره درمان نوعا" 6 ماه يا بيشتر صرف نظر از سن شروع طول مي كشد. در اكثر موارد بهبودي كامل علايم وجود دارد و كاركرد فرد به سطح قبل از بيماري برمي گردد. در مواردي شايد 20 تا 30 در صد برخي علايم افسردگي كه براي نشان دادن يك بيمار افسرده است كافي نيست. ممكن است ماهها يا سالها ادامه يابد و يا برخي ناتواني ها يا اختلالات كه در اين موارد ممكن است بهبودي نسبي داشته باشد .



ملاك هاي دوره افسردگي

1- خلق افسرده در بيشتر اوقات روز ,تقريبا" هر روز , خواه از طريق گزارش ذهني (مثلا" احساس غمگيني يا پوچي ) و خواه مشاهده ديگران (مثلا" غمگيني و اشكبار بودن )باشد .

2- كاهش قابل ملاحظه علاقه يا احساس لذت نسبت به همه تقريبا" همه فعاليت ها در بيشتر اوقات روز تقريبا" هر روز (به طوري كه شرح ذهني بيمار يا مشاهدات ديگران نشان مي دهد )

3- از دست دادن قابل ملاحظه وزن بدون رژيم غذايي يا افزايش وزن (مثلا" تغيير در بيش از 5 درصد وزن بدن در يك ماه )ياكاهش و يا افزايش اشتها تقريبا" هر روز در كودكان ناتواني در رسيدن يه وزن مورد انتظار را در نظر بگيريد .

4- بي خوابي و پرخوابي تقريبا" هر روز

5- بي قراري يا تاخير رواني –حركتي تقريبا" هر روز (قابل مشاهده توسط ديگران فقط به احساسهاي ذهني بيقراري يا كندي محدود نمي شود .)

6- خستگي شديد يا از دست دادن انرژي تقريبا" هر روز .

7- احساس بي ارزشي يا گناه افراطي و نامناسب (كه ممكن است هذياني باشد )تقريبا" هر روز (فقط شامل سرزنش خود و احساس گناه در مورد بيمار بودن نمي باشد )

8- كاهش توانايي تفكر يا تمركز يا بلاتصميمي تقريبا" هر روز (خواه به صورت شرح ذهني بيمار و خواه قابل مشاهده توسط ديگران )

9- افكار تكرار شونده در مورد مرگ نه به صورت ترس از مرگ و فكر كردن مكرر در مورد خودكشي يا اقدام به آن.



افسردگي كودكان

افسردگي كودكان تظاهرات مختلفي دارد و به اشكال متفاوتي ظاهر مي شود. گاهي افسردگي به صورت حاد و ناگهاني بروز مي كند . كودكي كه شاد و فعال بوده و در امور جمعي شركت مي كرده است در پي رويدادي غير منتظره مثل از دست دادن والدين و يا تجربه سختي در زندگي يكباره در خود فرو مي رود از علايق قبلي دست مي كشد در گوشه اي به حالت انزوا مي نشيند و روابط خود را با سايرين محدود مي كند . معمولا" اين نوع كودكان كه قبلا" دچار افسردگي نبوده اند سريعتر بهبود پيدا مي كنند .

تعدادي از كودكان دچار افسردگي مزمن هستند اين كودكان كه سابقه سلامتي خوبي ندارند و افسردگي آنها به تدريج شروع شده است معمولا" هيچ تجربه تلخي به تازگي در زندگيشان به وجود نيامده ولي داراي سابقه اي دراز مدت از برخورد با بعضي ناكامي ها محروميت ها و جداييها هستند البته علايم اين افسردگي با افسردگي حاد چندان فرقي ندارد و تفاوت آنها در طول دوران افسردگي و سرعت بهبود آن است .



رفتارهاي مشخصه كودكان افسرده 4 تا 12 ساله

چون براي كودكان و نوجوانان كه حالات عاطفي و هيجاني خود را به راحتي بيان كنند ارزيابي افسردگي آنها سخت تر از بزرگسالان است حتي در نوجوانان كه رشد كلامي بهتري دارند تا بروز علايم كاملاٌ شديد اطرافيان متوجه افسردگي آنان نمي شوند رفتارهاي زير از مهمترين نشانه ها افسردگي يك كودك است .



1- شكايت از تنهايي

2- ترس از داشتن افكار بد يا ارتكاب به اعمال ناشايست

3- اين احساسي كه بايد داراي كمال مطلوب باشد .

4- اين احساس كه كسي اورا دوست ندارد

5- اين احساس كه كسي اورا درك نمي كند

6- احساس شديد گناه

7- احساس حقارت و بيچارگي

8- براحتي خجالت زده شده و خود را ملامت مي كند

9- اخم و قهر زياد

10- احساس ترس و اضطراب

11- احساس غم و ناراحتي

12- نگراني بي مورد

13- احساس خستگي و كسالت

14- احساس پوچي و بي ارزشي

15- عدم علاقه به فعاليت هاي عادي

16- ضعف در تمركز حواس

17- كم شدن خواب ,اشتها ووزن

18- در موارد شديد فكر خودكشي
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم ... که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش
 تشکر شده توسط : شهرزاد , nosrati , # پریسا # , Maryam95 , A.Kh
#7
افسردگی مردان کمتر به چشم می‌آید

مردها بیشتر از زن‌ها دچار سکته‌ی قلبی می‌شوند و میزان خودکشی در میان آنان بیشتر است. اولین گزارشی که در آلمان در رابطه با وضعیت جسمی و سلامتی مردها منتشر شده است، نشان می‌دهد که تنها مردها در این میان مقصر نیستند.

اخیرا گزارشی توسط پژوهشگران موسسه سلامتی و بهداشت مردان آلمان منتشر شده است. بر اساس داده‌های این گزارش، مردها بیشتر از زن‌ها دچار سکته‌ی قلبی، سرطان ریه یا بیماری قند می‌شوند. به نظر پژوهشگران تهیه‌کننده این گزارش، نه پیشگیری‌های مختلف و نه حتی درمان‌های پزشکی گوناگون نتیجه‌ی دلخواه را در این زمینه به ارمغان نمی‌آورند. یکی از نویسندگان گزارش یادشده می‌گوید که در جامعه به مشکلاتی که مختص مردها هستند اهمیت چندانی داده نمی‌شود. او تاکید می‌‌کند: «نگاه ما به مردها باید تغییر کند و خود آنها نیز باید بدین منظور در این راه تلاش کنند.»

بیشتر مردهای میانسالی که خانواده تشکیل داده‌اند با این مشکل روبرو هستند که از یک طرف باید نقش مردی مدرن را بازی کنند، و از طرف دیگر "نان‌آور" خانواده محسوب می‌شوند. این امر در اضافه کاری، فشار زیاد و اوقات فراغت محدود نمایان می‌شود. علاوه بر این، مردها همواره از خود انتظار دارند که بتوانند توقعات دیگران را برآورده کنند.

۵ برابر سکته‌ و سه برابر خودکشی بیشتر از خانم‌ها

مردها در سنین بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی ۵ برابر بیشتر از زن‌ها در سنین مشابه دچار سکته‌ی قلبی می‌شوند. وزن زیاد، بیماری‌های قلبی و تمایل به مصرف سیگار بیشتر در میان مردان وجود دارد.

بر اساس یک نظرسنجی منتشر شده از سوی یک شرکت بیمه در آلمان، ۴۴٪ مردها گفته‌اند ترجیح می‌دهند که مشکلاتشان را خود حل کنند. مشکلات روحی در بین مردها معمولا آشکار نیستند و کمتر مورد درمان قرار می‌گیرند. یکی از تهیه‌کنندگان گزارش می‌گوید که دردهای روحی برای مردها هنوز تابو به شمار می‌رود، یعنی موضوعی که نمی‌توان درباره آن سخن گفت.

با وجود اینکه زنان دو برابر مردان دچار افسردگی می‌شوند، این مردها هستند که سه برابر زن‌ها دست به خودکشی می‌زنند. این ارقام نشان دهنده‌ی آن است که افسردگی مردها بیشتر حالت پنهان دارد.

در آلمان تنها یک کرسی دانشگاهی وجود دارد که به مسائل مربوط به سلامت و بهداشت مردها می‌پردازد. این کرسی در کلینیک دانشگاهی هامبورگ-اپندورف است.

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6223391,00.html
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : nazaninn , سحــــــــر , A.Kh
#8
افسردگياز دست دادن روحيه زود رنجي و كج خلقي----از دست دادن علاقه به موضوعهايي كه مورد توجه همه است----احساس شكست خوردن و واماندگي----با دكتر خود مشورت كنيد
اختلال وضعيت
كاهش وضعيت جسمي عضله ها-- قلب و ريه ها بدليل عدم فعاليت----با يك فيزيوتراپ آشنا با -بيماري ام اس مشورت كنيد
كمر درد
درد ناشي از آرتريد ---سر درد ها---دكتر خود يا ساير متخصصين را براي كنترل درد ببينيد
اضطراب
مشكلات در محل كار--تنشهاي خانوادگي----نگراني هاي مالي----امور مربوط به ام اس-----از يك مشاور كاردرمان كمك بگيريد
مشكلات تنفسي
آسم- عميق نبودن تنفس----با پزشك خود مشورت كنيد
جدول شماره دو:
رويكردهاي غير تهاجمي براي بي رمقي ناشي از ام اس

راهبرد-------------------------- مثالها و اصول اوليه-----------------------------------

آموزش
-ناديده انگاشتن- وانمود كردن يا جنگيدن توانايي يا عملكرد شما را در انجام فعاليتي خاص ارتقا نمي دهد
روشهاي خود آگاهي
استراحت:نرخ فعاليت عمده كه براي هر موقعيت و هر شخص تعيين ميگردد
استراتژي بهروري انرژي
استفاده از امكاناتي چون آسانسور- پاركينگ مخصوص افراد ناتوان-----سازماندهي انجام امور در چند بخش به اين ترتيب هرگاه خسته شديد استراحت كرده سپس دوباره شروع به انجام كار مي كنيد
تجهيزات
زير دوش از يك صندلي براي نشستن استفاده نماييد تا اينكه بايستيد-----استفاده از ابزار توانبخشي براي راه رفتن جهت كاهش انرژي مورد نياز براي پياده روي-----استفاده از ابزارهايي مانند كنترل از راه دور
دماي بدن
حساسيت به افزايس دماي بدن منجر به افزايش بي رمقي ميشود بعنوان مثال بعد از تمرين و يا قرار گرفتن در محيط هاي گرم ------استفاده از البسه خنك و احتراز از محيط هايي كه گرما زياد است.
وانهادگي و تمدد اعصاب
سر زنده بودن – در هر موقعيتي خواب براي رفع خستگي مورد نياز نيست. تكنيكهاي رفع خستگي بستگي به فرد دارد--برخي روشهاي تمدد اعصاب براي بعضي بيماران ام اس صلاح نيستند
عادات خوابيدن
در جايي كه روزها استراحت ميكنيد شبها نخوابيد يعني در دو محل متفاوت در شب و روز استراحت كنيد-------به عادات پيش از بخواب رفتن توجه كنيد
محيط پيرامون
اقلامي را كه مدام استفاده ميكنيم در محلهايي قرار دهيد كه بسادگي بتوانيد به آنها برسيد-----محل آسايش مناسبي را براي استراحت و جايي كه زمان زيادي را آنجا ميگذرانيد در نظر بگيريد بعنوان مثال در محل كار خانه يا مدرسه.

كار درمان شما ميتواند در مورد هر يك از موارد فوق الذكر با شما مشورت كرده و مناسبترين تركيب از موارد فوق را كه منطبق با نيازهاي شما باشد بعنوان يك راهبرد به شما پيشنهاد دهد.


بر اساس اصول و مثالهاي طرح شده در جدول شماره دو اجازه دهيد به سه فعاليت روزانه در زندگي يك فرد (بطور مثال) نگاهي داشته باشيم اين فعاليتها عبارتند از حفظ اشتغالمان – نگهداري از كودكانمان – برنامه ريزي و آماده كردن شام براي افراد خانواده. چگونه راهبردهاي پيش گفته را بكار بگيريم تا خستگي امان كاهش يافته و قادر به انجام امور گفته شده باشيم؟

با وجود اينكه لازم است نيازهاي خاص هر فرد در نظر گرفته شود مثالهاي مربوط به راهبردهاي حفظ اشتغال در مواجه با خستگي ناشي از ام اس بوسيله بررسي محيط كار از نظر ميزان حرارت ( وجود تجهيزات سرمازا و همچنين امكان استراحت در چند نوبت جنبه عمومي دارد.

براي رسيدگي به امور كودكانمان , در هر مورد ميتوانيم از ابزارهاي توانبخشي استفاده كنيم ضمن اينكه تلاش ميكنيم هر چيزي را نزديك خود و در دسترس نگهداري كنيم.
فعاليت نهايي و آخر آماده كردن شام بود اين فعاليت را ميتوانيم در چند مرحله انجام دهيم تا بتوانيم انرژيمان را بعنوان اصل اوليه و مهم در برخورد با خستگي ناشي از ام اس ذخيره كنيم. از پيش آماده كردن ظروفي كه ميتوانند براي چند نوع غذا استفاده شوند. استراحت قبل از طبخ غذا و بهره گيري از كمك افراد خانواده براي كاهش بار مسئوليت روي خود .

رويكرد هر چه باشد بايد درك شود كه زندگي روزمره بطور فزاينده اي تلاش بيشتر ما را مي طلبد همراه با پيچيدگي كه خستگي منتج از ام اس بوجود مي آورد هر كس بايد بدنبال رويكرد راهبردي چند جانبه و جامع باشد تا نتيجه آن مديريت و كنترل بي رمقي در زندگي روزمره امان در قرن بيست و يكم باشد

 تشکر شده توسط : nazaninn , سحــــــــر , ساغر
#9
Smile 
نتایج مطالعات اخیر محققان نشان می‌دهد وسواس زیاد برای پاکیزگی منجر به بروز افسردگی در افراد می‌شود.



--------------------------------------------------------------------------------

محققان دریافته‌اند خانه‌ها و اداراتی که میزان آلودگی و باکتری‌ها در آن‌ها کمتر است، منجر به ضعیف‌شدن سیستم ایمنی بدن افراد و در نهایت بروز اختلال در عملکرد مغز آن‌ها می‌شود.

مطالعاتی که پیش از این، در همین زمینه صورت گرفته است نیز از وجود ارتباط میان ضعف سیستم ایمنی بدن و پاکیزگی بیش از حد خانه، حکایت دارد.

پژوهش‌های دیگر نیز نشان‌گر آن است که قرار داشتن کودکان در معرض باکتری و چیزهایی مانند موی حیوانات، منجر به ایجاد مقاومت در برابر برخی از انواع بیماری‌ها در آنان می‌شود.

پژوهش جدید محققان نیز بیان‌گر آن است که ضعف سیستم ایمنی منجر به واکنش بیش از حد بدن به آلودگی و گرد و خاک به شکل بروز انواع آلرژی و التهاب‌ها می‌شود. این امر فرآیند تولید مواد شیمیایی مربوط به شادی مانند سروتونین را در افراد کاهش داده و بروز افسردگی را در پی دارد.

محققان می‌گویند میزان افسردگی در کشورهای توسعه یافته به مراتب بیشر از کشورهای فقیر است، به عنوان مثال در انگلیس 10 درصد از افراد به افسردگی مبتلا هستند که این میزان در کشور نیجریه یک درصد است.

وسواس در تمیز بودن، باعث افزایش انواع آلرژی ها و افسردگی در کشورهای پیشرفته شده است
این پژوهش با آزمایش داروهای مربوط به هپاتیت C که واکنش‌های مشابه با آلرژی را در افراد به دنبال دارد، بر روی 27 بیمار صورت گرفت.

دکتر اندرو میلر در مورد این پژوهش می‌گوید: معتقدیم سیستم ایمنی که با افزایش سن افراد، رشد می‌کند، منجر به بروز افسردگی می‌‌شود.

وی می‌افزاید: اگر افراد در معرض انگل و باکتری‌های بیشتری قرار داشته باشند، بهتر می‌توانند التهابات را کنترل کنند. امروزه محیط زندگی افراد بسیار پاکیزه‌تر از گذشته است، بنابراین سیستم ایمنی بدن هرگز نحوه مقابله با عوامل میکروبی را به صورت جدی فرا نمی‌گیرد.

نتایج این پژوهش در نشریه " Molecular Psychiatry " منتشر شده است.



تمیزی زیاد برای کودکان خوب نیست

دانشمندان می گویند تمیزی زیاد ممکن است ترمیم پوست بدن را مختل کند و به همین دلیل باید به کودکان اجازه داد تا کمی کثیف شوند.

به گزارش بی بی سی، یک گروه تحقیقاتی کشف کرده است، باکتری هایی که به طور معمول روی پوست انسان وجود دارند، از تورم ناشی از آسیب و ضربه به بدن جلوگیری می کنند.

این باکتری ها، واکنش های بیش از حد دستگاه ایمنی بدن را که باعث می شود محل زخم و خراش باد کند، کمتر می کنند.

نتیجه این تحقیق در سایت نشریه پزشکی نیچر منتشر شده است.

بنابراین نباید کودکان را استریل کرد، زیرا باعث می شود در مقابل بیماری ها آسیب پذیرتر باشند.

کارشناسان می گویند اگر انسان در دوره کودکی در معرض میکروب ها باشد، بدنش در مقابل آلرژی ها مصون تر است.

بسیاری بر این باورند که وسواس در تمیز بودن، باعث افزایش ناگهانی انواع آلرژی ها در کشورهای پیشرفته شده است.

 تشکر شده توسط : مـه ســـا , سحــــــــر
#10
وسواس در نظافت منزل خطر بروز افسردگی را افزایش می دهد

[تصویر:  9evnaynj4r9bqdjvt70.jpg]

روانپزشکان هشدار دادند کسانی که به طور افراطی اثاثیه و منزل خود را تمیز می کنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. …


روانپزشکان هشدار دادند کسانی که به طور افراطی اثاثیه و منزل خود را تمیز می کنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.



علاوه بر ارث و وقایع زندگی قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی و تأثیر آن بر مغز عامل بروز بیماری افسردگی است زیرا ارتباط بین سلولهای عصبی را با یکدیگر دچار اشکال می کند.



روانپزشکان معتقدند که افسردگی می تواند با وقایع زندگی از قبیل مرگ، طلاق یا از دست دادن کار ارتباط داشته باشد. خوردن برخی داروها، زیاده روی در مصرف داروها یا ابتلا به بیماریهای دیگر هم می تواند به افسردگی منجر شود.



پیش از این هم پزشکان هشدار داده بودند که استریل کردن و پاکیزه کردن بیش از اندازه محیط زندگی می تواند خطر ابتلا به آسم و آلرژیها را افزایش دهد.



روانپزشکان تاکید دارند که این رفتار افراطی و زیاده روی می تواند با تولید مواد شیمیایی خاص، توانایی مغز را به اختلال دچار کند و در نتیجه فرد به افسردگی منجر شود.




منبع : خبرگزاري مهر
 تشکر شده توسط : بی تـــا
  
  • 1(current)
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 7
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اپلیکیشن‌های ضد افسردگی sweetbasil 0 3,746 2015/04/29, 07:22 AM
آخرین ارسال: sweetbasil
  نمک همیشه مضر نیست-یک ماده طبیعی ضد افسردگی paeazan 0 2,528 2013/12/11, 01:27 AM
آخرین ارسال: paeazan
  درمان افسردگی fereshteh 58 33,236 2013/12/02, 12:23 AM
آخرین ارسال: شهرزاد
  نرخ افسردگی در جهان paeazan 2 3,719 2013/11/14, 12:07 PM
آخرین ارسال: نازلی
  بهترین راه حل درمان افسردگی و فشار روانی کشف شد آقا صادق 0 4,816 2013/04/21, 02:26 PM
آخرین ارسال: آقا صادق
  محققان اسپانیایی درمانی بهتر از دارو برای افسردگی كشف كردند نازلی 0 2,735 2011/11/12, 01:25 PM
آخرین ارسال: نازلی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان