نظرسنجی: آیا تمایل به شرکت در نوزدهمین برنامه کوهنوردی دارید ؟
بله
100.00%
12 100.00%
 
0%
0 0%
در کل 12 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

  •  قبلی
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4(current)
  • 5
  • 6
  • 7
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اطلاعیه : نوزدهمین فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر
#31
خستَه نباشید icon_smile آآآه ماندَه نباشید...icon_smile
ایشالا دفه ی بعد قسمت ما هم بشه... Angel
 تشکر شده توسط : minoshka , ayda.m , hamid , hilda , ahya , sooorooosh
#32
کوه خوش گذشت آیا؟N_aggressive (35)N_aggressive (35)laughing3N_aggressive (35)
باید کاری کنی، آروم بگیرم Blush
 تشکر شده توسط : maryam.N , minoshka , sooorooosh
#33
گزارش از دید خودم smiling

صبح ساعت 6:55 رسیدم . حمید147 و میهن باهم اومده بودن . منم دل رحم . دیدم جا پارک نیست 3-4 کیلومتر اینور تر پارک کردن . گفتم بچه ها بیاید من میرسونمتون بعد برمیگردم یه نفر این راهو پیاده بیاد بهتر از 3 نفره . مهدی مرجانی هم همون موقع دیدیم که گفتیم بیا بریم گفت نه توو برو بیا ، اینجا جا پارکه واست نگه میدارم .
رفتم بچه ها رو رسوندم ، برگشتم دیدم مهدی جلوی در تعمیرگاه واسم جا نگه داشته بود که مغازه بغلیش گفت باز میکنه !! رفتیم اونور تر پارک کردیم .
برگشتیم پیش ماشین مهدی دیدیم اونم جلو دره یه تعمیرگاه دیگس confused
اونم جای دیگه پارک کردیم و نزدیک میدون درکه بودیم حول و هوش 7:30 که حمید147 رو هاج و واج دیدیم داره زمین رو نگاه میکنه confused2
ای خدا سوییچ ماشینشو گم کرده angry3angry3 کلی گشتیم پیدا نشد و حمید147 گفت بریم .

رفتیم پیش بچه ها همه غر زدن که مثلا سرپرستی خیر سرت Smile (16) مخصوصا آیدا که اولین بار بود میدیدیمش
بچه ها هم ساندیس البالو خریده بودن که نفری 4 قطره سهمیه داشتیم Smile (16) خرید هامون رو کردیم و حرکت کردیم .

از اذهام ماشین ها میشد فهمید مسیر شلوغه که تقریبا هم بود .
حرکت کردیم و بعد از طر مسافت 1 - 1.5 ساعته واسه صبحانه توقف کردیم .
بماند که دو گروه املت پز شدیم ( هیلدا - مهسا - فربود بهمنی - مهزاد - سروش ) ( میهن - آیدا - دوست آیدا - حمید147 - من ) که گروه خبیث سروش اینا هی حمله میکرد بهمون و شکلات صبحانه و قارچ و کالباس و نون و نسکافه و چای و ... رو میدزدید
خوشبختانه این دزدی ها مجروح بهه جا نذاشت فقط چند تا دست و لباس شکلاتی شد smiling

بعد از صبحانه ایدا و دوستش ( مهسا ) که کار داشتن باهامون خداحافظی کردن و برگشتن . به حرکت ادامه دادیم و بازم حدود 1 ساعت حرکت کردیم که مهسا و میهن و حمید147 گفتن ما نمیایم و میخوایم وایسیم . دو گروه شدیم و بقیه گروه 20-30 دقیقه ای ادامه دادیم تا به زغال چال یعنی مقصد برنامه رسیدیم . چند متری بالاتر رفتیم تا از آب چشمه استفاده کنیم که جاتون خالی با کمبود آبی که داشتیم و کم کم داشتیم تلف میشدیم خیلی چسبید. نیم ساعتی هم استراحت کردیم و برگشتیم پیش بچه ها واسه ناهار .

بعد از ناهار هم بازی هفته پیش رو تکرار کردیم . 20 سوالی از نوع چسبوندن کاغذ به پیشونی که همه ماشالا باهوش به غیر از این آقای پر o صورتی smiling

بعد از بازی هم برگشتیم پایین و دوباره تو مسیر دنبال سوییچ گم شده confused2 گشتیم و پیدا نشد .

(( کل گزارش رو نوشتم که به اینجا برسم Smile (16) ))

به حمید147 گفتم ماشین منو بردار برو کرج سوییچ یدک رو بیار بعد بیا دنبال من باهم بیایم اینجا ماشینو برداریم Smile (52)
آقا رفت و ساعت 9 اومد جلو در خونمون گفت حمید سوییچ یدک ماشین رو پیدا کردم ولی سوییج قفل فرمون نبود . منم گفتم confusedconfusedconfusedconfused

رفتیم پیش ماشین . در ماشین رو باز کرد ( قبلش زمین رو گشت دنبال سوییچ smiling رو در ماشین رو هم نگاه کرد که سوییچو رو در جا نزاشته باشه smiling ) بعد از تو کوله چکش در آورد confused
گفتم آخه این قفل فرمون فولاده میخوای بشکنیش ؟
گفت اره بابا کاری نداره که
هیچی 10 دقیقه وایسادم این همچنان داشت میکوبید ( هی بلدمم بلدم Smile (16) ) منم رفتم تو آمپاس شدید رفتم دنبال کلید ساز . این حمید147 هم همچنان داشت میکوبید smiling
رفتم و پیدا نکردم برگشتم پیشش با امید اینکه کلا زده باشه فرمون رو خورده کرده باشه Smile (16) دیدم نه سالمه .
جالبه اینجا بود که ما داشتیم ماشین رو خورد میکردیم ملت رد میشدن هیچی نمیگفتن !! به حمید میگم اگه ما دزد بودیم یه همچین ملت بیخیالی داریما Sleepy
یه آقاهه (فرشته نجات ) داشت میومد ازش پرسیدم اقا اینجا کلید سازی نیست . گفت وایسا رفیقم کلید سازی داره بزار ببینم بازه . زنگ زد به موبایلش و یارو پاشد اومد . با از این سنجاقا که تو فیلما نشون میدن Smile (16) یه خورده تلاش کرد نشد ! بعد با دریل افتاد به جونش بعد میخ کاری کرد و یه پین داشت اونو در اورد و تمام . قفل باز شد و من و حمید هم خوشحال icon_biggrinicon_biggrinicon_biggrin

اینم از داستان امروز و امشب ما و من smiling الانم فقط منتظرم شام بخورم و دار فانی رو وداع بگم aloofandbored

ببخشید وراجی کردم . توضیح امشب واسم هیجان انگیز بود men به خاطر همین ذوق داشتم
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : بی تـــا , minoshka , yummy , kaveh_plus , chipchip , ahya , paeazan , neda.n , محبوب64 , Maz , afsaneh , hamid_147 , maryam.N , nahid , یه غریبه , FBF , مـه ســـا , hilda , SSA , fireboud , رنگین کمان , sooorooosh , ayda.m , نازی ی , Mehdi Marjani , zohaa
#34
خیلی خوب بود حمید مرســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی happy0065.gif
از ظهر تا حالا همش تو فکر این سوییچه بودم Undecided
یعنی واقعا مدیر به تو میگنا happy0065.gif
خوشحالم به همتون خوش گذشته.کلی انرژی گرفتم smiling
~دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور
دلم بوی خوش بابونه می خواهد~
 تشکر شده توسط : Maz , minoshka , hilda , hamid , sooorooosh
#35
بچه ها فكر كنيد من همين الآن رسيدم خونه..... خودتوووون وضعيتموووو حدس بزنين.....ashamed0006.gifwomanashamed0006.gif

روز خيلي خوبي بود ......icon_questionicon_questionicon_question و مثل هميشه كلي خوش گذشت....Rolleyeslove28Rolleyes
از همتوووووووون ممنووووووونم HeartHeartHeart
 تشکر شده توسط : paeazan , yummy , بی تـــا , minoshka , ahya , hilda , hamid , fireboud , sooorooosh
#36
حمید ازدحام درسته نه اذهام ! Smile (16)Smile (16)Smile (16)
همین ! آخیششش گفتم راحت شدم laughing3laughing3laughing3laughing3
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : ahya , minoshka , محبوب64 , hilda , hamid , sooorooosh , zohaa
#37
حمید در حد المپیک عالی نوشتی.مرسی حیلی خندیدم از خوندن پستت laughing3
همگی خسته نباشین. ایشالله همیشه خوش باشین agreement2
میگم هااااااااا بد نیست یه قفل ساز هم عضو سایت باشه و افتخاری ازش دعوت کنیم در دیدارهامون باشه laughing3
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : محبوب64 , Maz , hilda , nahid , hamid , hamid_147 , sooorooosh , zohaa
#38
الان میفهمم چیپ چیپ چی میگفت !
سرپرست باید دست بچه ها رو بگیره گم نشن ، نیُفتن پایین !confused
این حمید که همش دنبال سوئیچ اون حمید بوده ، کی وقت کرده سرپرستی کنه بچه ها رو ؟angry2angry2
بالاخره 9 شب موضوع قفل فرمون حل شده یا 9 صبح؟icon_cryconfused2
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : hamid , chipchip , Maz , ahya , sooorooosh , zohaa
#39
سلااااااااااااااااااااااااام صبح همگی بخیر


من باید بیام گزارش بدم که واقعیتارو بدونید دوستان

صبح حمید ساعت 8 اومد smilingsmiling
البته باید بگم که ماشینشو ولنجک پارک کرده بود laughing3
بعد در بدو ورود ساندیس همرو تک زد و خورد
حمید 147 هم که از همون صبح حالش بخاطر سوئیچ گرفته شد Sad
آقا سر املت اگه بدونید اینا چه حرکات زننده ای از خودشون نشون دادن این سبز کج اومد دستشو کرد تو کالباس یه مشت ورداشت رفت من با دهن باز هنوز نفهمیده بودم چه اتفاقی افتاده که سر کله ی این مهدی مرجانی پیدا شد اومد یه مشت قارچ زد ازمون بعد ما در جواب این حرکت اونا اومدیم یه انسان دست و پا چلفتی به اسم فربود بهمنی فرستادیم که انتقام بگیره بعد از کلی کشمکش با سر و کله ی شکلاتی و دست خالی برگشت confused

آقا رفتیم تا زغال چال گفتن بالاتر یه چشمه هست رفتیم تا اونجا این آب چشمه رو زدیم به صورت نمی دونین چقدر عالی بود جاتون خالی smiling

یکم استراحت کردیم اومدیم ناهار من باقالی قاتوق اورده بودم همه گفتن به به چه دست پختی (قابل توجه احیا) laughing3

بعدشم 20سوالی بازی کردیم مدیونین اگه فکر کنین کاغذارو با تف یا پوسته موز میچسبوندیم یه پیشونیمون confusedlaughing3
در آخر من به عنوان باهوش ترین فرد توی این بازی شناخته شدم smiling
بعد برگشتیم به سمت پایینوووووووووووو آلبالوی ترشه ترشششششووووووووو حمید دنباله سوئیچو ایناااااااااااااااااااا smilingsmiling

خیلی به من خوش گذشت و اونم فقط بخاطر بودن در کنار دوستای خوبم بود خیلی دوستون دارم HeartHeartHeartHeart

جای همه ی اونایی که می خواستن بیان و نتونستن خیلی خالی بووووووود icon_questionicon_question
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
 تشکر شده توسط : یه غریبه , hamid , SSA , nahid , sooorooosh , fireboud , Maz , neda.n , مـه ســـا , رنگین کمان , yummy , ahya , paeazan , بی تـــا , zohaa
#40
(2013/10/05, 01:52 AM)paeazan نوشته است: میگم هااااااااا بد نیست یه قفل ساز هم عضو سایت باشه و افتخاری ازش دعوت کنیم در دیدارهامون باشه laughing3

اتفاقا وقتی کلید ساز پیدا نمیکردیم تو بچه ها سایت داشتم سرچ میکردم ببینم کسی کلید ساز هست زنگ بزنم ازش سوال بپرسم smiling
به نتیجه نرسیدم Sleepy
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : SSA , hilda , Maz , ahya , sooorooosh , paeazan , نازی ی
  
  •  قبلی
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4(current)
  • 5
  • 6
  • 7
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اطلاعیه : اولین فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر fireboud 167 85,336 2018/10/28, 11:08 PM
آخرین ارسال: hamid
  اطلاعیه : فراخوان برگزاری تیم فوتسال ام اس سنتر (ویژه آقایان) گروه کوهنوردی ام اس سنتر 103 69,527 2017/04/07, 08:57 PM
آخرین ارسال: hadisss
  اراده بچه های ام اس سنتر قراره کوه آرارات را تسخیر کنه... سمیرا67 636 252,016 2015/09/12, 01:07 PM
آخرین ارسال: hadisss
  نارنجی پوشان 5 : پنجاه و نهمین فراخوان گردشگری گروه کوهنوردی ام اس سنتر یه غریبه 18 12,898 2015/09/07, 12:57 PM
آخرین ارسال: hamid
  نارنجی پوشان 4 : بیست و نهمین فراخوان گردشگری ام اس سنتر گروه کوهنوردی ام اس سنتر 136 72,700 2015/05/19, 09:55 PM
آخرین ارسال: hamid
  چهل و هفتمین فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر گروه کوهنوردی ام اس سنتر 17 10,950 2015/02/12, 11:36 AM
آخرین ارسال: Vahid.1974
  چهل و پنجمین فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر گروه کوهنوردی ام اس سنتر 107 58,972 2015/01/10, 02:38 PM
آخرین ارسال: matin
  فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر "برنامه 36 ام" گروه کوهنوردی ام اس سنتر 21 15,629 2014/10/30, 07:25 PM
آخرین ارسال: Sajjad
  فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر "برنامه 38 ام" گروه کوهنوردی ام اس سنتر 9 5,845 2014/10/04, 12:06 PM
آخرین ارسال: ehsan 10054
  فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر "برنامه 37 ام" گروه کوهنوردی ام اس سنتر 0 2,534 2014/09/22, 10:47 AM
آخرین ارسال: گروه کوهنوردی ام اس سنتر



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست