2015/06/01, 10:21 PM
میدونم منظورش رو فهمیدی اما تو هم مثل من تعجب کردی
مرسی از تبریکت!!!
پست مرجان خانم اینجور که معلومه نمایشگاه و زحمتهاش رو زیر سوال برده
عکسهاش همه کارای بچه هاس که یا با دوربین و یا حتی موبایل گرفته شدن
من عکس خودم رو شایسته ی مقام نمی دونم اما همونجور که توی پستای قبل هم گفته شد طبق نظرسنجی از بازدیدکنندگان رتبه ها اعلام شد
همه مون هر کدوم چند عکس از کارای خودمون رو برای نمایشگاه ارسال کردیم که در نهایت نمایشگاه گلچینی از بهترین عکسای بچه هاس
نمی دونم مرجان خانم انتظار داشت خودمون هم توی عکسامون باشیم با ژست های مختلف که باور کنه کارا خودمونه؟
لابد بازم میگفت فتوشاپن
و اما در مورد شیرینی
خوابم میادا
خواستم فردا بگم
اما برا آب کردنه دله بعضیا( SSA منظورم نیستا ) الان میگم
روز اختتامیه من اولین نفر رسیدم
مسئول نمایشگاه سینی شیرینی رو برد پر کرد باز آورد
بعدش چنتا از بچه ها اومدن
تازشم برامون چای آورد و با شیرینی خوردیم
بعدشم میهن و عالم و سجاد و حمید با شیرینی های جدید وارد شدن
الهام ج همراه با همسرشون هم با شیرینیه عروسیشون وارد شدن
کلا برا من که خوب شد دلی از چند مدل شیرینی درآوردم
مرسی از تبریکت!!!
پست مرجان خانم اینجور که معلومه نمایشگاه و زحمتهاش رو زیر سوال برده
عکسهاش همه کارای بچه هاس که یا با دوربین و یا حتی موبایل گرفته شدن
من عکس خودم رو شایسته ی مقام نمی دونم اما همونجور که توی پستای قبل هم گفته شد طبق نظرسنجی از بازدیدکنندگان رتبه ها اعلام شد
همه مون هر کدوم چند عکس از کارای خودمون رو برای نمایشگاه ارسال کردیم که در نهایت نمایشگاه گلچینی از بهترین عکسای بچه هاس
نمی دونم مرجان خانم انتظار داشت خودمون هم توی عکسامون باشیم با ژست های مختلف که باور کنه کارا خودمونه؟
لابد بازم میگفت فتوشاپن
و اما در مورد شیرینی
خوابم میادا
خواستم فردا بگم
اما برا آب کردنه دله بعضیا( SSA منظورم نیستا ) الان میگم
روز اختتامیه من اولین نفر رسیدم
مسئول نمایشگاه سینی شیرینی رو برد پر کرد باز آورد
بعدش چنتا از بچه ها اومدن
تازشم برامون چای آورد و با شیرینی خوردیم
بعدشم میهن و عالم و سجاد و حمید با شیرینی های جدید وارد شدن
الهام ج همراه با همسرشون هم با شیرینیه عروسیشون وارد شدن
کلا برا من که خوب شد دلی از چند مدل شیرینی درآوردم
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من