•  قبلی
  • 1
  • 2
  • 3(current)
  • 4
  • 5
  • ...
  • 430
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
#21
سيما خانم سلام خيلي سخت ميگيري
خيلي راحته فقط همه چي رو بايد گفت اگه قبول كرد كه خيلي خوب
اگه قبول نكرد حتماٌقسمت نبوده ديگه فكرشو نكن اميدت به خدا باشه
خداحافظ
 تشکر شده توسط : sadaf , pariya1361 , sange sabor , پریا حقیقت پور
#22
واقعاً بايد به قسمت ايمان داشته باشيم.
براي من كه جدي جدي همينطور بوده. حتي بابام كم كم صداش در اومده كه دختر من كه اينقدر نازه ( به من چه ! بابام ميگه) تا به حال هيچ خواستگاري تو زندگيش نبوده :'(� Smile (16)
 تشکر شده توسط : sadaf , pariya1361 , sange sabor , baron , پریا حقیقت پور
#23
راهکار موثر برای یافتن همسر مناسب

1. قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول ؟ ظاهر طرف مقابل ؟ شخصیتش ؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید ؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قائل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند. کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند.

به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند و یک بچه داشته باشد. اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.


2 . مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: «آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟» خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

3. در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر. مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

4. مرحله چهارم عبارتست از «دیدن» و «دیده شدن» برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیطهای مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.

5. مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

6. مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم: الف - می توانید بپرسید: «هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید». ب - مثلا: «هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟» پ - «من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟» ت - « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟» پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند. از سوال مهمتر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟ علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7. مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید. می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید. مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق میتواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمهای باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است

(این مطلب رو از یکی از وب لاگها برداشتم.متاسفانه به نظر میاد نویسنده یا اصلا به ذهنش نرسیده که ممکنه طرفین مشکل جسمی داشته باشند و یا هم به نظرش این مشکل مهم نیست و نیاز به مطرح کردنش نیست. Wink ;D که امیدوارم دومین احتمالم درست باشه.
 تشکر شده توسط : Aram , h.kakavand , naghmeh m , sadaf , pariya1361 , sange sabor , masoud.d , famoon , پریا حقیقت پور
#24
سلام بر همه
شاید بعضی از شماها منو بشناسید
خیلی خوشحالم میشم در این مورد نظری داشته باشم . چون تجربه زندگی مشترک من ( که البته الان مجرد شدم ) شاید بعضی مطالبی که شما به دنبال آن هستید را شامل بشه.
سال 84 عقد - سال 85 عروسی - سال 86 طلاق
قبل از عقد این مسئله اول با خانواده طرف و بعدا" با 50% قضیه مطرح شد .
ام اس من از نوع خفیفه . چون طرف و خانواده طرف اطلاعات کافی و کاملی از این بیماری را نداشتن این مسئله را بهانه ای برای جدا کردن شریک زندگیه من ساختن . بگذریم
بعد از این 4سال نظر من اینه که چون تمام بچه های ام اسی از اخلاق و رفتار مشترکی برخوردارند با هم نوع خود به تفاهم برسند بهتره . چون توی این زمونه کمتر پسر و دختری هست که بتونه با� کسی رو که کوچکترین ناراحتی داشته باشه بسازند .
چون حرفهای من خیلی زیاده ایمیل خودمو میدم که با کسانی را که در این مورد سئوالی داشتند در ارتباط باشم� � farzadyousefi1405@yahoo.com�
 تشکر شده توسط : naghmeh m , soshyanc , pariya1361 , غم فروش , famoon , پریا حقیقت پور
#25
يعني اين چيزا رو كه مي شنوم دپرس ميشم.
هرچند كه مي دونم واقعيت داره و بعضيا فقط دنبال بهانه هستند كه با اينكه مي دونند هيچيت نيست بزارند برن.
 تشکر شده توسط : pariya1361 , famoon , پریا حقیقت پور
#26
من طبق شنيده هام بگم كه ازدواج يك ام اسي با يك ام اسي ديگر مشكل ساز ميشود
اطلاع دقيق به همراه منبع ندارم اگه كسي داره بزاره خودمم ميگردم پيدا كردم در اختيارتون قرار ميدم
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : havaars , pariya1361 , پریا حقیقت پور
#27
ولی من با نظر فرزاد موافقم
آیا مشکلی بزرگتر از طلاق وجود داره یا لااقل طلاق رو جزء یکی از بزرگترین مشکلات بدونیم
<br />زندگی رنگ است...
 تشکر شده توسط : pariya1361 , پریا حقیقت پور
#28
به نظر من , ام اس مشکلی نیست که بخواد برای ازدواج مشکلی درست کنه ؛ دو طرف می تونن سالیان سال با هم زندگی کنن .

الان اگر کسی من رو با حمید ببینه از کجا می خواد بفهمه که حمید ام اس داره ؟!!

من این رو روی ذهنیت بدی که از این بیماری هست می دونم .

ای کاش صدا و سیما یک مقدار هم در مورد این بیماری اطلاع رسانی می کرد ...
 تشکر شده توسط : blue sky , soshyanc , pariya1361 , پریا حقیقت پور
#29
مجید گفتیاااااااا
حمید ام اس هم نداشت از صد متر معلوم بود که نرمال نیست
8) 8) 8) 8)
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

 تشکر شده توسط : blue sky , pariya1361 , پریا حقیقت پور
#30
حالا همه مشکلات ما حل شده مونده فقط ازدواج ما؟؟؟؟؟؟
اونی که نمیتونه با یه ام اسی کنار بیاد از بی لیاقتشه . اونایی که به خاطر این بیماری زندگیشون از هم پاشیده به جای اینکه ناراحت باشن و غصه بخورن باید از اینکه طرفه مقابلشون رو زود شناختند راضی باشن و شکر خدا کنن .
ام اس داره روز به روز بیشتر و بیشتر میشه . کی میتونه مطمئن باشه که در آینده ام اس نمیگیره ؟
اینقدر مریضیهای زیادی هست که ام اس در برابر اونا هیچه؟ من از اینکه ام اس دارم نه شرمنه هستم و نه خجالت میکشم . وبا سربلندی میگم که این بیماری رو دارم . باقیش هم دست خدا سپردم . هر چی اون بخواد� Wink
 تشکر شده توسط : sarvenaz , nirvana , sadaf , pariya1361 , غم فروش , sange sabor , famoon , پریا حقیقت پور
  
  •  قبلی
  • 1
  • 2
  • 3(current)
  • 4
  • 5
  • ...
  • 430
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 28,296 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 13,614 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 48,934 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 103,531 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,370 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
86 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست