2011/02/08, 11:28 AM
راست میگه . به قول نازنین اول خودت باید تکلیفت با خودت روشن بشه بعد دیگه تحت تاثیر حرف هیچکس نیستی جونم.
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران، خیس می شوم
ازدواج و ام اس
|
|||||||||
2011/02/08, 11:28 AM
راست میگه . به قول نازنین اول خودت باید تکلیفت با خودت روشن بشه بعد دیگه تحت تاثیر حرف هیچکس نیستی جونم.
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران، خیس می شوم
2011/02/09, 08:04 PM
مرسی اما واقعا احتیاج دارم بگید که یعنی چی تکلیفتو اول با خودت مشخصکن؟یعنی چیکار باید بکنم؟
2011/02/09, 10:22 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/02/09, 10:24 PM، توسط TootFarangi.)
(2011/02/09, 08:04 PM)shokolat نوشته است: مرسی اما واقعا احتیاج دارم بگید که یعنی چی تکلیفتو اول با خودت مشخصکن؟یعنی چیکار باید بکنم؟ یعنی دارن با زبون بی زبونی بهت می گن اصلا دلت می خواد ازدواج کنی ؟ اگر دلت می خواد و دوستش داری که دیگه این همه سوال نداره اگر هم ازش خوشت نمیاد که ردش کن بره دیگه پرسیدن نداره اگر از قبل می شناسیش بهت پیشهاد می کنم بری و از صمیمی ترین دوستش در مورد اخلاقش یک تحقیقی بکنی که بهترین کار همینه !! من باشم همین کار رو می کنم ، همسایه و دوست و آشنا و فامیل و همکار فایده نداره صمیمی ترین دوست فقط بهترین گزینس برای تکمیل تحقیق اگر هم آشنا نیست و غریبه است بهتره بگردین ببینید داخل محل کارش با چه کسانی بیشتر دوست میشه و نزدیک ترین همکارش رو در مورد اخلاقش ازش بپرسین و ... به هر حال امیدوارم خوشبخت باشن همه ی دوستان Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
2011/02/12, 07:38 PM
سلام
امیدوارم که همه دوستان حالشون خوب باشه من امروز عضو شدم ولی خودم بیمار نیستم، عاشق دختری شدم که این بیماری رو داره، خیلی دوستش دارم حاضرم به خاطرش هرکاری بکنم، ولی اون احساس میکنه که من دارم بهش ترحم میکنم، میگه نمیخام تو بخاطر من بدبخت بشی، دیروزم که برای همیشه ازم جدا شد، ولی من دوستش دارم بهش نیاز دارم نمیدونم چکار کنم اعصابم خیلی خورده، اومدم اینجا عضو شدم که با بیماریتون بیشتر آشنا بشم و اگه بتونین کمکم کنین که چکار کنم نظرشو عوض کنم، خیلی دوستش دارم اونم دوستم داره و فکر میکنه اینجوری به نفع منه ولی من نمیتونم بدون اون باشم دوستش دارم.
2011/02/12, 07:50 PM
سلام محمد جان
خیلی خوشحالم که مثل خیلی از مردم جامعه این بیماری رو تقریبا نادیده گرفتی و اومدی تحقیق حتی میخوای کسی که این بیماری رو داره به عنوان شریک زندگیت برگزینی محمد جان احساسی که اون خانم داره یه جورایی عادی هست من یه پیشنهاد دارم که فکر میکنم عملی بشه پیشنهاد میکنم اول خودتون کامل تحقیق کنید . ببینید ام اس چیه ؟ قبلا چه شرایطی داشته الان چه شرایطی داره ؟ بعدها در موارد خاص یا عادی چه شرایطی داره ؟ خلاصه تمام موارد رو بسنجید . بعدش اگه هنوزم نظرتون ازدواج با اون خانم بود برید بهش بگید ام اس اینه . قبلا اینجوری بوده الان اینجوری ! هیچ مشکلی نیست من خیلی تحقیق کردم و .... احتمالا اون خانم هم نسبت به بیماریش زیاد امیدوار نیست خیلی راحت میتونید خواستتون رو بگید ولی اول خودتون بفهمید ام اس چیه در نهایت اگه باز هم قبول نکرد ادرس سایت رو بهشون بدید . بگید خودشون بیاد تحقیق کنه .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
2011/02/12, 08:18 PM
مرسی حمید جان
من زیاد تحقیق کردم و خوندم یه چیزایی میدونم، ولی اگه مطلبی هم لازم بود برایم میل کنی ممنون میشم. بیماری اونم فکر نکنم زیاد حاد باشه، سه ساله بیماره فقط یه بار بهش حمله کرده، الانم مشکلی نداره اصلا اگه خودش نمیگفت نمیفهمیدم، چون هیچ مشکلی نداره خیلی راحت همه کاراشو خودش میکنه (کارای خونه،رانندگی،کلاس و ...). ولی از نظر روحی تو این چند ساله خیلی مشکل داشته چندتا از عزیزترین کسانش مانند مادرش رو از دست داده، همینه که از نظر روحی خیلی ضعیفه واسه همین نمیخاد قبول کنه خیلی ناامیده نمیدونم چکار کنم
2011/02/12, 08:50 PM
محمد جان ادرس سایت رو بده بهش . تجربه میگه که این افراد با قرار گرفتن بین جمعی که هم نوع خودش هستن خیلی روحیه میگیرن
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
2011/02/16, 09:07 PM
خیلی جالبه من بعد از اینکه ام اسم قطعی شد اولین چیزی که کنار گذاشتم آرزوی داشتن زندگی مشترک بود خوشحالم که شما دوستای خوبم بهش فکر میکنید راستش من از اون موقع همه ی خواستگارام رو از ترس کنار نیومدن با مشکلم رد کردم یعنی اصلا جرات نکردم بگم این مشکل رو دارم.همه هم کارم رو تایید کردن چون معتقد بودن اگه اون بزاره و بره روحیه ام به هم میریزه و بیماریم پیشرفت میکنه.حقیقتش رو بخواید هنوز هم تلخ ترین قسمت بیماریم همین کنار اومدن با این تنهایی هاست آرامشی که لازم دارم هیچ جا نمیتونم پیدا کنم مخصوصا الان که از خانواده هم دورم.
دوستای گلم اگه شرایطش براتون مهیاست حتما ازدواج کنیدام اسی ها یکی از مشخصه های بارزشون مسولیت پذیریه پس حتما میتونن یه زندگی رو به نحو احسن و بهتر از خیلی های دیگه اداره کنن خودم هم سعی میکنم بیشتر بهش فکر کنم
تفاوت تقدیر منه...
2011/02/16, 10:33 PM
اقا محمد نمیدونم فامیلیت اولش ر هست یا نه اما به نظرم اصرار زیاد بجا نباشه
سریع تصمیم گیری نکن.آدم بعضی وقتها یک کارهایی می کنه بعد پشیمون می شه.بلا خره همه بیماران ام اسی یک خصو صیاتی دارن که شاید به وسیله افراد سالم قابل درک نباشه.تقصیری هم ندارن.چون تو مو قعیت ماها نیستن.همون که حمید گفته از همه بهتر هست.
من خودم که دیگه بی خیال شدم.نه به خاطر این که بدتر شدم.قبلا فاویسم داشتم.انگار الان اوتیسم هم گرفتم.ارتباط بر قرار کردن با دیگران خیلی برام سخت شده.
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب می گذرد |
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
داستان ازدواج یک ام اسی | آذرستون | 36 | 28,358 |
2020/07/18, 08:37 PM آخرین ارسال: یاسمین123 |
|
بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید | آیدا | 35 | 13,677 |
2019/12/01, 08:57 PM آخرین ارسال: آرزو |
|
نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج | عمومهربان | 76 | 49,339 |
2017/07/26, 09:57 PM آخرین ارسال: famoon |
|
موافق و مخالف ازدواج | shams_taban2000@yahoo.com | 160 | 103,786 |
2017/07/12, 11:58 AM آخرین ارسال: famoon |
|
آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج | m_o | 0 | 4,380 |
2013/02/01, 11:49 AM آخرین ارسال: m_o |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
6 مهمان |