(2017/07/08, 12:10 AM)siamak.m.h نوشته است: سلام دوستان
چون خودم این تاپیک رو زدم بنظرم بهتره روند پیشرفت این موضوع رو هم همینجا بگم!
چیزی که ازش میترسیدم پیش اومد!
مادرم، مادربزرگم و خالم یک جلسه رفتن صحبت کرد تا خانوادهها یکم آشنا بشن، بعد از این جلسه مادر راحله جان درباره وضعیت سربازی مناز راحله پرسیده و علت معافیتم رو خواسته بدونه که راحله مجبور میشه جریان رو تعریف کنه!
الان مادر و برادر بزرگش میدونن و همین باعث شد روند خواستگاری و آشنایی خانوادهها به تاخیر بیوفته تا خانوادش درباره بیماری و وضعیت من تحقیق کنن!
امیدوارم به خوبی بگذره
سلام اقا سیامک ، الان بنظرمن بهتره شما دوباره با برادر راحله جان صحبت کنی و براشون راجع به بیماری توضیح بدین و سعی کنی قانع شون کنی .
کاش خودت هم رفته بودی ، اینجوری هم دیده بودنت که خدارو شکر خوبی وهم اینکه خودت بهتر و راحت تر می تونستی براشون توضیح بدی .
الان هم توکل بر خداکن ، هنوز دیر نشده با برادرشون صحبت کن .
اصلا بهشون بگو با چند نفر دیگه از افراد ام اسی هستن صحبت کنن و راجع به ام اس بیشتر تحقیق کنن .
به خوبی میگذره
ان کس که دوست داری نیمه دیگر تو نیست !
او تویی ، اما در جای دیگر
او تویی ، اما در جای دیگر