2014/10/13, 11:36 AM
الان یهو یه ایده اومد سراغم ....
اگه اعضای مبارزه با خواب ، داخل واگن شماره 3 باشیم ( توجه کنید که قطار اینطوریه ، لوکوموتیو هوهو چیپ چیپ هو هو چیپ چیپ ، واگن 1 . واگن 2 و .... )
بعد بقیه داخل واگن شماره 4 باشن
نصف شب باشه
همه مثلا خواب باشن و استرس اینکه الان با سیب زمینی میان یا قورباغه یا سوسک ( غافل از اینکه اینها برای هتل ساحلی هست )
یهو میبینن دیگه قطار تکون نمیخوره !!!
دونه دونه از کوپه ها میان بیرون میبینن وسط بیابون وایسادن و قطار خراب شد
میدون به سمت هو هو چیپ چیپ که به اقای رارنده بگن اقای رارنده چرا وایسادیم پس
بعد یهو میبینن قطار داره میره و اعضای مبارزه با خواب دارن دست تکون میدن
بله درست حدس زدید اعضای مبارزه با خواب اون نخی که واگن ها رو به هم وصل کرده ( البته فکر کنم نخ کاموایی باشه ) رو با چاقو اره ای بریدن و دارن میرن مشهد
شما قراره 3 روز در همین محل یه جایی طرفای پاکستان هست ( چیه خوب قطار از اون ور رفت که بیشتر تو راه باشیم خوش بگذره ) صبر کنید تا اعضا برن سرسره ابی و عشق و حال . بعدش بیان دنبال شما
اگه اعضای مبارزه با خواب ، داخل واگن شماره 3 باشیم ( توجه کنید که قطار اینطوریه ، لوکوموتیو هوهو چیپ چیپ هو هو چیپ چیپ ، واگن 1 . واگن 2 و .... )
بعد بقیه داخل واگن شماره 4 باشن
نصف شب باشه
همه مثلا خواب باشن و استرس اینکه الان با سیب زمینی میان یا قورباغه یا سوسک ( غافل از اینکه اینها برای هتل ساحلی هست )
یهو میبینن دیگه قطار تکون نمیخوره !!!
دونه دونه از کوپه ها میان بیرون میبینن وسط بیابون وایسادن و قطار خراب شد
میدون به سمت هو هو چیپ چیپ که به اقای رارنده بگن اقای رارنده چرا وایسادیم پس
بعد یهو میبینن قطار داره میره و اعضای مبارزه با خواب دارن دست تکون میدن
بله درست حدس زدید اعضای مبارزه با خواب اون نخی که واگن ها رو به هم وصل کرده ( البته فکر کنم نخ کاموایی باشه ) رو با چاقو اره ای بریدن و دارن میرن مشهد
شما قراره 3 روز در همین محل یه جایی طرفای پاکستان هست ( چیه خوب قطار از اون ور رفت که بیشتر تو راه باشیم خوش بگذره ) صبر کنید تا اعضا برن سرسره ابی و عشق و حال . بعدش بیان دنبال شما
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
مث افسانه بی اندازه بودی ...