2010/11/14, 09:43 PM
بنظرتون چرا مردم کوته فکر بیماری دیابت رو بهتر از ام اس میدون با اینکه میتونن بچشون 90% مبتلا به دسابته چون ارثیه و اینکه اونها روزی سه بار تزریق دارن و اگر روزی تزریق نکنن چشم درد و ... یا پای دیابتی دارن با هر زخمی و بارداری برای خیلیاشون مضره و روی بینایی تاثیر میذاره
یا سرطلان اگه کسی بگیره میگه امید داشته باشه خوب میشه
ولی اگر اگر یکی رو بگی ام اس گرفته فکر میکنن چی شده
من نگفتم بیخیال ام اس گفتم بیخیال این حرفهایی که شما میزنین مثلا حمید میگه من هر جا میرم میگم ام اس دارم الانم رفتم سرکار به اولین نفر گفتم ببینین این بیماری برای ماها که خودمون حداقل ازش شناخت داریم میدونیم که هزار چهره داره
مثلا من خودم رو مثال میزنم هیچ کس نمیتونه فکر کنه حتی 1% که من تزریق دارم یا ام اسی هستم ولی شاید یکی از شماها مثلا ضعف عضلانی یا مشکلات بینایی یا راه رفتن یا تعادل خوب نمیشه اونو مخفی کرد
و در ضمن برداشت مردم اینطور هستش این ماییم که باید درستش کنیم شاید با مخفی نگه داشتنش و بعد با یه بار گفتنش بیشتر اطرافیان شوکه شن تا اینکه بگیم از همون اول ما ام اس داریم بعد میبینی همه بهت ترحم میکنن که حالت بد میشه از خودت و بیشتر بهش فکر میکنی و بیشتر احساس میکنی بیماری
ولی با بیخیال بودنش
و اینکه حداقل دو نفر نمیدونن و میذارن پا به پات راه بری حرف بزنی قدم برداری خودت هم اسوده تری و لذت زندگی رو بیشتر میچشی و میفهمی که هیچ ناتوانی نداری یا اگر داری با اون داری زندگی میکنی
یا سرطلان اگه کسی بگیره میگه امید داشته باشه خوب میشه
ولی اگر اگر یکی رو بگی ام اس گرفته فکر میکنن چی شده
من نگفتم بیخیال ام اس گفتم بیخیال این حرفهایی که شما میزنین مثلا حمید میگه من هر جا میرم میگم ام اس دارم الانم رفتم سرکار به اولین نفر گفتم ببینین این بیماری برای ماها که خودمون حداقل ازش شناخت داریم میدونیم که هزار چهره داره
مثلا من خودم رو مثال میزنم هیچ کس نمیتونه فکر کنه حتی 1% که من تزریق دارم یا ام اسی هستم ولی شاید یکی از شماها مثلا ضعف عضلانی یا مشکلات بینایی یا راه رفتن یا تعادل خوب نمیشه اونو مخفی کرد
و در ضمن برداشت مردم اینطور هستش این ماییم که باید درستش کنیم شاید با مخفی نگه داشتنش و بعد با یه بار گفتنش بیشتر اطرافیان شوکه شن تا اینکه بگیم از همون اول ما ام اس داریم بعد میبینی همه بهت ترحم میکنن که حالت بد میشه از خودت و بیشتر بهش فکر میکنی و بیشتر احساس میکنی بیماری
ولی با بیخیال بودنش
و اینکه حداقل دو نفر نمیدونن و میذارن پا به پات راه بری حرف بزنی قدم برداری خودت هم اسوده تری و لذت زندگی رو بیشتر میچشی و میفهمی که هیچ ناتوانی نداری یا اگر داری با اون داری زندگی میکنی