2014/06/24, 03:32 PM
منم دقیقا عین آرزو بودم تازه خوشحال هم بودم الان بیمارستان می خوابم کلی همه میان عیادتم و برام گل میارن و کلی بهم محبت می کنن آخه می دونیم من کمبود محبت داشتم
ولی خوشحال بودم حداقل مامانم دیگه بهم گیر نمیده البته این گیر ندادنش هم زیاد طول نکشید وقتی دید من آدم عایدم و مثل بقیه راه می رم وهر کاری بقیه می کنن منم می کنم برگشت به رویه قبلش
ولی خوشحال بودم حداقل مامانم دیگه بهم گیر نمیده البته این گیر ندادنش هم زیاد طول نکشید وقتی دید من آدم عایدم و مثل بقیه راه می رم وهر کاری بقیه می کنن منم می کنم برگشت به رویه قبلش
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.