2014/05/03, 06:49 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/03, 07:17 PM، توسط الی کوچولو.)
(2014/05/03, 06:27 PM)hessam نوشته است:(2014/05/03, 06:23 PM)الی کوچولو نوشته است:تو همچین مگی گذر زمان آدم فکر می کنه 20 ساله ام اس داری(2014/05/03, 01:35 AM)soniya نوشته است: الآن وقتی میبینم زندگیم تودست ام اسه دیگه ازش میترسمسلام دوست عزیز
زندگی ما دست خداست نه ام اس!
همه چیز دست خداست! میتونه هر کاری که اراده کنه انجام بده؛ پس فقط به خدا توکل کن!
من هم یه مدت مثل شما فکر میکردم ام اس همه نشاط و شادابی و جوانی رو از من گرفته؛ ولی گذشت زمان همه چی رو حل کرد. وقتی دیدم دیگه هیچ مشکلی ندارم و مثل آدم عادی میتونم همه کارهام رو خودم انجام بدم، تمام این افکار از ذهنم دور شد.
هنوز خودت اوله راهی
دیگرا خوب شرایط روحی و اجتماعی مختلفی دارند که با این بیماری روبه رو می شن
پس بهتره یک جور دیگه همراهیشان کنیم
آقا حسام من هم شرایط روحی وحشتناکی داشتم؛ کلاً من یه آدم حساس و پر استرسی بوده و هستم. خودم و خانواده هم مشکلات بسیار زیادی در طول زندگی داشته و همچنان داریم؛ پس فکر نکنید من یه مرفه بی درد هستم که تنها مشکلم ام اس بوده!
تا 6 ماه بعد از تشخیص این بیماری هم به شدت افسرده بودم و افکار شیطانی بر من مسلط شده بود و به سختی اون دوران رو سپری کردم. فقط خواستم به دوستمون دلگرمی بدم که بدونه این نیز بگذرد...
در این سایت ریش سفید هایی هستند که خیلی بیشتر از بنده حقیر تجربه دارند؛ از همه دوستان معذرت میخوام
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز !؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم