2013/12/01, 10:41 AM
منم با نظر هيلدا راجع به كيفيت سفر موافقم. واقعاً نمرتون ١٠ ه!
آقاى عكاس! شما شماره حساب ارزي بده!! چه خياليه! فقط عكس هام رو بده بهم.
اين آهنگه ........... سجاد! هم از ذهنم نميره بيرون! سيا كيشميشه، سجاد! دانلود كردم و هي دارم گوش ميكنم!
اما تشكرات:
حميد، مهسا و فربود عزيز، مرسي براي همه ي زحماتتون و برنامه ريزي عاليتون.
مرسي از بنياد كه ما براش مهم بوديم. كه اگه كمك نميكرد اين تعداد دور هم جمع نميشدن. مرسي...
مرسي از همتون كه هستيد... كه با بودنتون همه ي غصه ها كمرنگ و فراموش ميشه...
اينم بگم: ساعت ٣ شب، يكي از دوستان تصميم گرفت دخترهايي كه خواب هستن رو با قورباغه آشنا كنه و با يه كيسه ي بزرگ و با هدلايت روي سرش راهيه محوطه هتل شد! من شاهد اين اتفاق شوم بودم. جلوي اون فرد خرابكار رو كه نتونستم بگيرم. دخترها رو هم كه نميشد ساعت ٣ بيدار كنم بگم جلسه معارفه با قورباغه ميخواد برگزار بشه!! هيچي ديگه! استرس زيادي رو تحمل كردم تا دوستمون رو دست خالي ديدم و فهميدم قورباغه ها رابطه ي خوبي با دخترها دارن و اون شب كلاً غيب شده بودن!
آقاى عكاس! شما شماره حساب ارزي بده!! چه خياليه! فقط عكس هام رو بده بهم.
اين آهنگه ........... سجاد! هم از ذهنم نميره بيرون! سيا كيشميشه، سجاد! دانلود كردم و هي دارم گوش ميكنم!
اما تشكرات:
حميد، مهسا و فربود عزيز، مرسي براي همه ي زحماتتون و برنامه ريزي عاليتون.
مرسي از بنياد كه ما براش مهم بوديم. كه اگه كمك نميكرد اين تعداد دور هم جمع نميشدن. مرسي...
مرسي از همتون كه هستيد... كه با بودنتون همه ي غصه ها كمرنگ و فراموش ميشه...
اينم بگم: ساعت ٣ شب، يكي از دوستان تصميم گرفت دخترهايي كه خواب هستن رو با قورباغه آشنا كنه و با يه كيسه ي بزرگ و با هدلايت روي سرش راهيه محوطه هتل شد! من شاهد اين اتفاق شوم بودم. جلوي اون فرد خرابكار رو كه نتونستم بگيرم. دخترها رو هم كه نميشد ساعت ٣ بيدار كنم بگم جلسه معارفه با قورباغه ميخواد برگزار بشه!! هيچي ديگه! استرس زيادي رو تحمل كردم تا دوستمون رو دست خالي ديدم و فهميدم قورباغه ها رابطه ي خوبي با دخترها دارن و اون شب كلاً غيب شده بودن!