2013/10/10, 11:10 PM
بچگیام با لباس پسرونه تو کوچه با پسرا دنبال توپ و سنگ و.. بودیم به دور از جنسیت، به دور از شکستن دل، فقط شیشه میشکوندیم، بازی با آدما نمیکردیم بازیامون سراسر شادی و خنده و هیجان بود
بزرگتر شدیم بهترین لحظات تغییر کردن!
مدرسه که میرفتیم پیش دوستا وقتی لبو میخوردیم تو راه برگشت یا وقتی تو حیاط دست میگرفتیم و شعر میخوندیم شد بهترین لحظات
بزرگتر شدیم دانشگاه قبول شدن واسمون شد بهترین لحظه!
بعدش فارغ التحصیلی
دوباره قبولی و...
ولی الان بهترین لحظات واسم فرق کرده!
وقتی به چیزی یا کسی نگاه میکنم و یاد خدا میفتم وقتی یاد خدا میفتمو بند دلم پاره میشه! عین عاشق معشوقا!
وقتی به آسمون نگاه میکنم و خدا میبینم ستاره میبینم وقتی آروووووم میشم
وقتی یه فنجون قهوه تلخ جلومه آهنگ مورد علاقمو گوش میدم با برادر خواهرام دور همیم وقتی یه کتاب جدید دستم میرسه
شام غذای مورد علاقمه و...
نتیجه میگیریم دوباره داریم برمیگردیم به بچگیامون!
دوباره بهترین لحظات داره با چیزای کوچیک ساخته میشه
دوست دارم این چیزای کوچیک رو که منو یاد خدا میندازه
بزرگتر شدیم بهترین لحظات تغییر کردن!
مدرسه که میرفتیم پیش دوستا وقتی لبو میخوردیم تو راه برگشت یا وقتی تو حیاط دست میگرفتیم و شعر میخوندیم شد بهترین لحظات
بزرگتر شدیم دانشگاه قبول شدن واسمون شد بهترین لحظه!
بعدش فارغ التحصیلی
دوباره قبولی و...
ولی الان بهترین لحظات واسم فرق کرده!
وقتی به چیزی یا کسی نگاه میکنم و یاد خدا میفتم وقتی یاد خدا میفتمو بند دلم پاره میشه! عین عاشق معشوقا!
وقتی به آسمون نگاه میکنم و خدا میبینم ستاره میبینم وقتی آروووووم میشم
وقتی یه فنجون قهوه تلخ جلومه آهنگ مورد علاقمو گوش میدم با برادر خواهرام دور همیم وقتی یه کتاب جدید دستم میرسه
شام غذای مورد علاقمه و...
نتیجه میگیریم دوباره داریم برمیگردیم به بچگیامون!
دوباره بهترین لحظات داره با چیزای کوچیک ساخته میشه
دوست دارم این چیزای کوچیک رو که منو یاد خدا میندازه