2012/11/18, 05:12 PM
منم خیلی حساسم و احساساتی در مورد همه ی مسائل حتی پیش و پا افتاده ترین مسائل
حتی اگه یه فقیری رو در کوچه ببینم فکر مشکلات زندگی اون چند روز در مغزم رژه میره و اذیتم می کنه
اگر در یک جمع حاضر شوم بعد از برگشت مدام به حرفهائی که گفته ام یا از طرف مقابل شنیده ام فکر می کنم که چرا چنین حرفی زدم یا چرا او به من چنین گفت البته چون خیلی حساسم موقع حرف زدن اول خوب فکر می کنم بعد صحبت می کنم باز نمی دونم چرا اینقدر متّه به خشخاش می گذارم
حساس بودن خیلی بدِ خیلی بد
حتی اگه یه فقیری رو در کوچه ببینم فکر مشکلات زندگی اون چند روز در مغزم رژه میره و اذیتم می کنه
اگر در یک جمع حاضر شوم بعد از برگشت مدام به حرفهائی که گفته ام یا از طرف مقابل شنیده ام فکر می کنم که چرا چنین حرفی زدم یا چرا او به من چنین گفت البته چون خیلی حساسم موقع حرف زدن اول خوب فکر می کنم بعد صحبت می کنم باز نمی دونم چرا اینقدر متّه به خشخاش می گذارم
حساس بودن خیلی بدِ خیلی بد