نوروفیدبک و اختلالات مختلف :
AD/HD
AD/HD با رفتارهایی مانند بیتوجهی، تكانشگری و حواسپرتی مشخص میشود. بسته به اینكه چه رفتاری غلبه داشته باشد این اختلال را به سه زیرگروه تقسیم میكنند. یك دسته با برجستگی بیتوجهی مشخص میشود، یك دسته با تكانشگری و بیشفعالی و دسته سوم با تركیبی از بیتوجهی، تكانشگری و بیشفعالی.
تحقیقات نشان داده است كودكان AD/HD كمتر قادرند كه موج بتا بالای 14 هرتز تولید كنند و بیشتر امواج تتا در محدوده 8-4 هرتز تولید میكنند. برای داشتن تمركز مناسب در وضعیت بهینه، مغز نیاز دارد تا سطح بالایی از امواج سریع بتا و سطح پایینی از امواج آهسته تتا را تولید كند در حالیكه در تمركز ضعیف این تعادل به هم میخورد.
نوروفیدبك برای افزایش تولید بتا و كاهش تولید تتا مورد استفاده قرار میگیرد. طی فرایند آموزش، كودك طی یك بازی كامپیوتری برای تولید امواج مناسب پاداش دریافت میكند تا به این ترتیب یاد بگیرد كه چگونه به مدیریت توجه و برانگیختگی بپردازد و كنترل بهتری بر رفتار و هیجانات خود داشته باشد.
میتوان گفت كه شغل مغز توجه كردن است، نه فقط به دنیای بیرون بلكه به فرایندهای درونی هم توجه میكند و این چنین فعالیتهای خودش و بدن را وارسی میكند. وقتی امواج خاص در مغز را مورد آموزش قرار میدهیم در بیشفعالی، تكانشگری و گوشبزنگی بهبود حاصل میشود.
در كنار فواید مربوط به توجه، فواید دیگری هم در رابطه با بعضی رفتارهای همراه AD/HD مشاهده میگردد. خطاهای كمتری در آزمونهایی كه مسائل شناختی را به چالش میكشند اتفاق میافتد؛ زمان واكنش بهبود مییابد و نیز پایدار میشود؛ شب ادراری و دندان قروچه شبانه برطرف شده، میل به شكر و تیكهای حركتی و صوتی هم از بین میروند؛ وسواس فروكش میكند؛ حتی ضریب هوشی افزایش یافته و دستخط بهتر میشود.
نافرمانی، قشقرق، طغیان، خشم زیاد، خودسری، دروغگویی و حتی رفتارهای خشنتر مانند پرخاشگری، بدرفتاری با حیوانات (Cruelty to animals)، دعوا كردن و fire setting همه به این روش جواب میدهند. بعضی از این بچهها هیچ احساس پشیمانی نمیكنند و بنظر خونسرد میرسند.
این روش در مورد بچههای افسرده، مضطرب، و بچههایی كه دارای اختلالات هیجانی هستند كمك كننده است. در بیشتر موارد كودكان موفق میشوند دوز داروی خود را كاهش داده یا آن را قطع كنند. دیده شده كه وقتی دوره درمان با نوروفیدبك كامل شود، اثرات بهبودی آن تا بلندمدت ادامه خواهد داشت.
در هر حال ذكر این نكته ضروری است كه دستگاه عصبی كودكان بیشفعال آسیبپذیرتر از كودكان دیگر است كه میتواند دلایل ژنتیك، تغذیهای، رشدی و یا زمینه خانوادگی داشته باشد.
اوتیسم
یکی از روشهایی که مغز از طریق آن چیزهای مختلف را یاد میگیرد، تقلید آینهوار از رفتار دیگران است (سیستم آینهای). زمانی که کسی خمیازه میکشد احتمالاً ما نیز خمیازه میکشیم.
در EEG چیزی شبیه به این سیستم آینهای میبینیم که به آن «ریتم مو» میگوییم. ریتم مو به طور طبیعی در ناحیه حسی ـ حرکتی مغز و در زمانی که مشغول انجام فعالیت خاصی نیستیم به وجود میآید. مغز از این ناحیه برای کنترل اطلاعات ورودی استفاده میکند و سبب میشود به صورت هوشیار فعالیتهای حسی (احساسی) و حرکتی را درک کنیم.
مشاهده ریتم مو بیانگر آن است که مغز در حالت «بیکاری» قرار دارد و به اطلاعات ورودی پاسخ نمیدهد. در فردی که پردازش و پاسخ به اطلاعات در آن طبیعی است، هنگام دیدن یک سیب به طور ناگهانی امواج مو کاهش مییابد، دروازه ورود اطلاعات به ناحیه حسی ـ حرکتی باز میشود و فرد سیب را درک کرده و میتواند آن را بردارد.
متأسفانه در افراد مبتلا به اوتیسم و آسپرگر این سیستم ناقص عمل میکند و دروازه ورود اطلاعات بسته میماند بنابراین اطلاعات پردازش نمیشوند و پاسخ و رفتار مناسبی مشاهده نمیشود. مشکل دیگر، عملکرد نامناسب نیمکره راست است.
اطلاعاتی که از بیرون دریافت میشوند، برای پردازش اولیه به نیمکره راست فرستاده میشوند. این پردازش اولیه سطحی، مبهم و تا حدودی بیمعنی است. این اطلاعات سپس برای پردازش بیشتر و دقیقتر به نیمکره چپ فرستاده میشوند.
در اثر کارکرد ناقص نیمکره راست، اطلاعات انتقالی به نیمکره چپ نیز بیاعتبار میشود و این نیمکره نمیتواند درک صحیحی از دنیای اطراف به وجود آورد. از طرفی لوبهای پیشانی باعث آگاهی هوشیارانه ما از آنچه در اطرافمان روی میدهد میشوند.
این قسمت به ما اجازه میدهد تا بر پایه اطلاعات دریافتی، اعمال خود را برنامهریزی و اجرا کنیم. وجود ریتم مو و جلوگیری آن از ورود اطلاعات باعث میشود لوبهای پیشانی نتوانند تحلیل و عملکرد مناسبی نسبت به محیط اطراف داشته باشند.
کارکرد نامناسب نیمکره راست، لوبهای پیشانی و وجود نابجای ریتم مو منجر به بروز رفتارهای اجتماعی نامناسب و ارتباطات سطحی و سرد میشود. در اوتیسم، نیمکره چپ نیز کارکرد نامناسبی دارد. استفاده از نوروفیدبک به کودک مبتلا به اوتیسم کمک میکند تا کوهرنس و ریتم مو را در مغز خود کاهش داده و عملکرد آن را بهبود بخشد.
نوروفیدبك در مواردی مانند ارتباطات كلامی، فیزیكی و اجتماعی به كودك اوتیستیك كمك میكند. مدارك كلینیكی حاكی از بهبود گفتار، پاسخدهی، تعادل، ادراك و ابرازهای مناسب چهره میباشند. همچنین نوروفیدبك به كاهش حساسیتهای حسی و پاسخدهی بهتر به تغییرات محیطی كمك میكند.
مشکلات یادگیری
مشكلات یادگیری ممكن است در یك یا چند فرایند پایه در فهم زبان گفتاری یا نوشتاری بوجود آیند. عقیده بر این است كه مشكلات یادگیری نتیجه تغییراتی در كاركرد مغز هستند. این مشكلات ممكن است در كاركردهای شنیداری، حافظه یا پردازشی اتفاق بیفتد و مشكلاتی را در فهم و به یاد آوردن كلمات، در بیان یا دریافت زبان شفاهی یا كتبی، در شكلدهی حروف یا فهم مفاهیم ریاضی بوجود آیند.
دیده شده كه كودكان LD سطوح بالایی از فعالیتهای آلفا و تتا را از خود نشان میدهند كه این به پیشرفت فعالیتهای ذهنی صدمه میزند. نوروفیدبك به كاهش تولید آلفا و تتا كمك كرده و سبب بهبود مهارتهای خواندن، نوشتن، ریاضیات و نقاشی و نیز افزایش نمره IQ میشود.
در نقشه مغزی کودکان ناتوان یادگیری اغلب یک یا چند مورد از موارد زیر مشاهده میگردد:
• امواج آهسته یا نوکتیز کانونی در یک یا چند ناحیه مغزی
مثلاً در دیسلکسی این امواج آهسته در لوب پس سری، ناحیه ورنیکه، ناحیه بروکا و ناحیه حسیحرکتی مغز دیده میشوند.
• فعالیت نامناسب امواج آلفا یا بتا
مغز ما از امواج آلفا برای استراحت دادن به خود استفاده میکند. اگر تولید این موج ادامه یابد و متوقف نشود مغز نمیتواند بسیاری از فعالیتهای حیاتی خود را انجام دهد. در عوض امواج سریع بتا برای انجام فعالیتهای توجهی و تمرکزی مغز ضروری میباشند. کاهش فعالیت بتا و افزایش آلفا در این افراد منجر به بروز مشکلات یادگیری میشود.
• افزایش یا کاهش کوهرنس
قسمتهای مختلف مغز برای اینكه بتوانند پیچیدگی های دنیا را درك كرده و عملكرد مناسبی داشته باشند، دائماً با هم در ارتباطند. قطع و برقراری بموقع این ارتباطات منجر به پردازش صحیح اطلاعات میشود. در كودكان مبتلا به ناتوانی یادگیری ارتباط بین دو یا چند ناحیه از مغز یا بخوبی برقرار نمیشود و یا در صورت برقراری، درهمآمیختگی پیدا میكند.
میزان زیاد Coherence در QEEG نشان می دهد که 2 یا چند ناحیه از مغز در هم آمیختگی پیدا کرده و نمی توانند اطلاعات را به خوبی پردازش یا اجرا کنند. کاهش Coherence هم نشانه این است که مغز نمی تواند به خوبی قسمت های لازم برای انجام کار خاصی را پیوند دهد. افراد ناتوان یادگیری ممکن است هر دو یا یکی از حالات کاهش و افزایش Coherence را در QEEG خود نشان بدهند.
میدانیم که نوروفیدبک خودتنظیمی را به مغز آموزش میدهد لذا کودک میتواند با کمک این روش به اصلاح و تنظیم مناسب الگوی امواج مغزی خود بپردازد . استفاده از نوروفیدبک سبب تنظیم فعالیت امواج مغزی و برطرف شدن مشکلات کوهرنس در کودکان دارای مشکل یادگیری میگردد.
اختلالات خواب (در بزرگسالان)
مدارك بالینی مختلفی وجود دارد كه نشان میدهد استفاده از نوروفیدبك به بهبود اختلالات مختلف خواب از جمله بیخوابی، آپنه، سخت به خواب رفتن، مرتب از خواب پریدن و... كه علائمی مرتبط با اضطراب و افسردگی هستند، كمك میكند.
در واقع نوروفیدبك به خودتنظیمی مغز در برانگیختگی فیزیولوژیك كمك میكند و همین امر سبب بهبود كیفیت خواب میشود.
مشكلات خواب (در كودكان)
مشكلات خواب شامل شبادراری، راه رفتن در خواب، حرف زدن در خواب، وحشت در خواب و اضطراب مربوط به خواب رفتن میباشند. نوروفیدبك با كمك به خود ـ تنظیمی مغز در تنظیم برانگیختگی فیزیولوژیك، در بهبود مشكلات مربوط به خواب موفق بوده است و غالباً اولین چیزی كه در درمان توسط نوروفیدبك توسط مراجعین گزارش میشود بهبود كیفیت خواب است.
صرع
نوروفیدبك اولین بار در حوزه بهبود صرع به كار گرفته شد. استرمان در پژوهشهای خود متوجه گردید که تقویت موج SMR در حیوانات و انسان سبب کنترل و بهبود تشنج میگردد. نشان داده شده است كه نوروفیدبك در بهبود انواع صرع از جمله صرع كوچك، صرع بزرگ و تشنجهای موضعی پیچیده مؤثر است. همچنین باعث كاهش دوز دارو و كنترل بهتر تشنجها میشود. اغلب افرادی كه تحت درمان با نوروفیدبك قرار گرفتهاند افرادی هستند كه درمانهای دارویی در حل مشكل آنها ناموفق بوده است.
نوروفیدبك پایداری مغز را افزایش میدهد. مدت درمان ممكن است كمی طولانی شود اما معمولاً نتایج خوبی به دست میآید كه به شكل بهبود سطح عملكرد مغز، كاهش دوز داروها و عوارض جانبی آنها، كاهش تعداد تشنج و رفع نیاز به جراحی (در مواردی كه نیاز به جراحی بوده است) قابل مشاهده است.
اضطراب
گاهی اضطراب حاصل مغزی است كه خیلی سریع كار میكند و لازم است كه آرام شود. مشخص شده که تقویت آلفا سبب پیدایش حالت آرامش و خلوت شدن ذهن میشود.
با پیشرفت تكنیكها و مطالعات مربوط به امواج آلفا، محققان دریافتند كه آموزش آلفا در بهبود اختلالات اضطرابی، سندرمهای درد، اختلالات خواب و استرس مزمن مؤثر است.
در واقع اضطراب نشانهای از وجود مشكلات در خودتنظیمی مغز است. نوروفیدبك اطلاعاتی را از EEG مراجع به وی ارائه میدهد و كمك میكند تا بتواند وجوه مختلف آن را تحت كنترل خود درآورد و به این ترتیب به مغز می آموزد تا خودش را بهتر تنظیم كند. این مهارت بعد از این بصورت ناهشیار در مواقع مختلف و برای غلبه بر اضطراب و حملات هراس توسط شخص بكار گرفته میشود.
استفاده از نوروفیدبك در بیماران PTSD به آنها اجازه میدهد تا خاطرات مربوط به حادثه را بدون احساس ناراحتی و رنج پردازش كنند.
افسردگی
در نقشه مغزی افراد افسرده نشانههای مختلفی دیده میشود که بعضی از آنها عبارتند از:
افزایش یا کاهش فوقالعاده در فعالیت امواج بتا و آلفا در سراسر یا بخشی از مغز؛ کاهش یا افزایش موج دلتا؛ کاهش یا افزایش غیرطبیعی کوهرنس و ... . استفاده از نوروفیدبک منجر به انجام اصلاحات در الگوی امواج مغزی افراد افسرده میگردد. تغییر در میزان سروتونین و نوراپینفرین که دو انتقالدهنده عصبی هستند از علل بروز افسردگی است. نقل و انتقالات انتقالدهندهها از مباحث مربوط به شیمی مغز است.
نکته در اینجاست که تغییر در شیمی مغز به تغییر در امواج، و تغییر در امواج به تغییر در شیمی مغز میانجامد. لذا استفاده از نوروفیدبک و اصلاح الگوی امواج مغزی سبب ایجاد تعادل در نقل و انتقالات مواد شیمیایی مغز میگردد.
نوروفیدبك ساز و كار اصلی كه مغز به آن وسیله برانگیختگی فیزیولوژیك را كنترل میكند تحت كنترل درآورده و مكانیزم برانگیختگی را طبیعی میسازد. این روش صرفنظر از علت افسردگی اثربخش است. در طی درمان مراجع ممكن است متوجه شود كه لازم است استفاده از داروهای ضدافسردگی یا محرك را كاهش دهد كه به هر حال باید از نظر دوز دارو در طی درمان تحت نظر متخصص باشد.
درد مزمن
در مورد درد مزمن فرض بر این است كه آسیبی كه در ابتدا منشأ درد بوده است درمان شده اما درد همچنان باقی است و چه بسا بدتر شده است. وقتی درد برای مدت طولانی ادامه پیدا كند، آستانه درد ممكن است كاهش یافته و در نتیجه ادراك آن افزایش یابد. به عبارت دیگر مغز توجه بیشتری به احساس درد میكند.
طولانی شدن مدت درد، آستانه مغز نسبت به درد را پایین آورده و سبب افزایش ادراك درد میشود. استفاده از نوروفیدبك آستانه مغز نسبت به درد را بالا برده و حتی به مقدار طبیعی میرساند و به این شكل سبب كاهش ادراك درد میشود. حتی با وجود آسیب هم، تنظیم شدن دوباره آستانه درد در یك حد طبیعی، باعث بهتر شدن درد میشود. مغز با كمك نوروفیدبك آستانه درد را از نو تنظیم میكند.
صدمات مغزی خفیف (mTBI)
پیامدهای آسیب مغز خفیف شامل سردرد، بدن درد، حالت تهوع، گمگشتگی ، افسردگی، خستگی مفرط، مشكلات بینایی، نقائص پردازش شنیداری، مشكلات خواب، وز وز گوش، تحریكپذیری و اضطراب و حتی تغییرات یا ناپایداری شخصیتی میباشد. در حالیكه هیچ نوع دارو درمانی مرسومی برای این علائم وجود ندارد، لیكن معمولاً به نوروفیدبك جواب میدهند.
مطابق با گزارش خود افراد تحت درمان تا 80% بهبودی در علائم پیدا میشود. بازیابیهایی كه مغز به این ترتیب بدست میآورد اثر بلندمدت دارد. استفاده از این روش حتی سالها بعد از آسیب هم مفید خواهد بود. بعضی بهبودها بعد از آسیب بصورت خودبخود مورد انتظار هستند لیكن نوروفیدبك فرایند را سرعت میبخشد.
آموزش در مناطق خاص قشری كه مربوط به كنترل برانگیختگی فیزیولوژیك میشود صورت میگیرد. در مورد صدمات خفیف شواهد حاكی از تأثیر مثبت نوروفیدبك در كمك به بهبود علائمی مانند: كاهش انرژی، سردرد و دردهای مزمن، گیجی و سرگیجه، مشكل حافظه، مشكل در تمركز، اضطراب، افسردگی، تغییرات خلقی، اختلالات خواب و مشكلات ادراك بینایی میباشد. شواهد بالینی نشاندهنده این است كه استفاده از نوروفیدبك حتی پس از اینكه سایر درمانها از پیشرفت باز میمانند، سبب دستیابی به نتایج بیشتر میشود.
سکته مغزی
سكته مغزی اغلب نارساییهایی را در عملكرد مغزی به دنبال خود دارد. نوروفیدبك علاوه بر كمك به بهبود نقائصی كه از سكته ناشی میشود، در برطرف كردن مشكلات ثانویهای كه پدید میآید مانند اضطراب، افسردگی، تحریكپذیری، كسالت و... هم مفید است. نوروفیدبك باعث دستیابی به بازیابی بلندمدت كاركرد مغز میشود.
بسیاری پیامدهای ناشی از سكته در محل آسیب به وجود نمیآیند و شبیه به پیامدهای ذكر شده در مورد MTBI هستند: مشكلات خواب، تحریكپذیری، تغییرات خلقی و افسردگی.
این موارد خیلی زود به نوروفیدبك جواب میدهند بعضی نقائص خاص كه مربوط به سكته میشوند مانند راه رفتن، گفتار و ضعف یك طرف بدن، زمان بیشتری برای بازیابی میبرند و حتی ممكن است بهبودی بطور كامل بدست نیاید. گاهی لازم است فرایند آموزش بطور بلندمدت ادامه پیدا كند تا مغز بتواند به مرور قابلیتهای قبلی خود را بازیابد.
AD/HD
AD/HD با رفتارهایی مانند بیتوجهی، تكانشگری و حواسپرتی مشخص میشود. بسته به اینكه چه رفتاری غلبه داشته باشد این اختلال را به سه زیرگروه تقسیم میكنند. یك دسته با برجستگی بیتوجهی مشخص میشود، یك دسته با تكانشگری و بیشفعالی و دسته سوم با تركیبی از بیتوجهی، تكانشگری و بیشفعالی.
تحقیقات نشان داده است كودكان AD/HD كمتر قادرند كه موج بتا بالای 14 هرتز تولید كنند و بیشتر امواج تتا در محدوده 8-4 هرتز تولید میكنند. برای داشتن تمركز مناسب در وضعیت بهینه، مغز نیاز دارد تا سطح بالایی از امواج سریع بتا و سطح پایینی از امواج آهسته تتا را تولید كند در حالیكه در تمركز ضعیف این تعادل به هم میخورد.
نوروفیدبك برای افزایش تولید بتا و كاهش تولید تتا مورد استفاده قرار میگیرد. طی فرایند آموزش، كودك طی یك بازی كامپیوتری برای تولید امواج مناسب پاداش دریافت میكند تا به این ترتیب یاد بگیرد كه چگونه به مدیریت توجه و برانگیختگی بپردازد و كنترل بهتری بر رفتار و هیجانات خود داشته باشد.
میتوان گفت كه شغل مغز توجه كردن است، نه فقط به دنیای بیرون بلكه به فرایندهای درونی هم توجه میكند و این چنین فعالیتهای خودش و بدن را وارسی میكند. وقتی امواج خاص در مغز را مورد آموزش قرار میدهیم در بیشفعالی، تكانشگری و گوشبزنگی بهبود حاصل میشود.
در كنار فواید مربوط به توجه، فواید دیگری هم در رابطه با بعضی رفتارهای همراه AD/HD مشاهده میگردد. خطاهای كمتری در آزمونهایی كه مسائل شناختی را به چالش میكشند اتفاق میافتد؛ زمان واكنش بهبود مییابد و نیز پایدار میشود؛ شب ادراری و دندان قروچه شبانه برطرف شده، میل به شكر و تیكهای حركتی و صوتی هم از بین میروند؛ وسواس فروكش میكند؛ حتی ضریب هوشی افزایش یافته و دستخط بهتر میشود.
نافرمانی، قشقرق، طغیان، خشم زیاد، خودسری، دروغگویی و حتی رفتارهای خشنتر مانند پرخاشگری، بدرفتاری با حیوانات (Cruelty to animals)، دعوا كردن و fire setting همه به این روش جواب میدهند. بعضی از این بچهها هیچ احساس پشیمانی نمیكنند و بنظر خونسرد میرسند.
این روش در مورد بچههای افسرده، مضطرب، و بچههایی كه دارای اختلالات هیجانی هستند كمك كننده است. در بیشتر موارد كودكان موفق میشوند دوز داروی خود را كاهش داده یا آن را قطع كنند. دیده شده كه وقتی دوره درمان با نوروفیدبك كامل شود، اثرات بهبودی آن تا بلندمدت ادامه خواهد داشت.
در هر حال ذكر این نكته ضروری است كه دستگاه عصبی كودكان بیشفعال آسیبپذیرتر از كودكان دیگر است كه میتواند دلایل ژنتیك، تغذیهای، رشدی و یا زمینه خانوادگی داشته باشد.
اوتیسم
یکی از روشهایی که مغز از طریق آن چیزهای مختلف را یاد میگیرد، تقلید آینهوار از رفتار دیگران است (سیستم آینهای). زمانی که کسی خمیازه میکشد احتمالاً ما نیز خمیازه میکشیم.
در EEG چیزی شبیه به این سیستم آینهای میبینیم که به آن «ریتم مو» میگوییم. ریتم مو به طور طبیعی در ناحیه حسی ـ حرکتی مغز و در زمانی که مشغول انجام فعالیت خاصی نیستیم به وجود میآید. مغز از این ناحیه برای کنترل اطلاعات ورودی استفاده میکند و سبب میشود به صورت هوشیار فعالیتهای حسی (احساسی) و حرکتی را درک کنیم.
مشاهده ریتم مو بیانگر آن است که مغز در حالت «بیکاری» قرار دارد و به اطلاعات ورودی پاسخ نمیدهد. در فردی که پردازش و پاسخ به اطلاعات در آن طبیعی است، هنگام دیدن یک سیب به طور ناگهانی امواج مو کاهش مییابد، دروازه ورود اطلاعات به ناحیه حسی ـ حرکتی باز میشود و فرد سیب را درک کرده و میتواند آن را بردارد.
متأسفانه در افراد مبتلا به اوتیسم و آسپرگر این سیستم ناقص عمل میکند و دروازه ورود اطلاعات بسته میماند بنابراین اطلاعات پردازش نمیشوند و پاسخ و رفتار مناسبی مشاهده نمیشود. مشکل دیگر، عملکرد نامناسب نیمکره راست است.
اطلاعاتی که از بیرون دریافت میشوند، برای پردازش اولیه به نیمکره راست فرستاده میشوند. این پردازش اولیه سطحی، مبهم و تا حدودی بیمعنی است. این اطلاعات سپس برای پردازش بیشتر و دقیقتر به نیمکره چپ فرستاده میشوند.
در اثر کارکرد ناقص نیمکره راست، اطلاعات انتقالی به نیمکره چپ نیز بیاعتبار میشود و این نیمکره نمیتواند درک صحیحی از دنیای اطراف به وجود آورد. از طرفی لوبهای پیشانی باعث آگاهی هوشیارانه ما از آنچه در اطرافمان روی میدهد میشوند.
این قسمت به ما اجازه میدهد تا بر پایه اطلاعات دریافتی، اعمال خود را برنامهریزی و اجرا کنیم. وجود ریتم مو و جلوگیری آن از ورود اطلاعات باعث میشود لوبهای پیشانی نتوانند تحلیل و عملکرد مناسبی نسبت به محیط اطراف داشته باشند.
کارکرد نامناسب نیمکره راست، لوبهای پیشانی و وجود نابجای ریتم مو منجر به بروز رفتارهای اجتماعی نامناسب و ارتباطات سطحی و سرد میشود. در اوتیسم، نیمکره چپ نیز کارکرد نامناسبی دارد. استفاده از نوروفیدبک به کودک مبتلا به اوتیسم کمک میکند تا کوهرنس و ریتم مو را در مغز خود کاهش داده و عملکرد آن را بهبود بخشد.
نوروفیدبك در مواردی مانند ارتباطات كلامی، فیزیكی و اجتماعی به كودك اوتیستیك كمك میكند. مدارك كلینیكی حاكی از بهبود گفتار، پاسخدهی، تعادل، ادراك و ابرازهای مناسب چهره میباشند. همچنین نوروفیدبك به كاهش حساسیتهای حسی و پاسخدهی بهتر به تغییرات محیطی كمك میكند.
مشکلات یادگیری
مشكلات یادگیری ممكن است در یك یا چند فرایند پایه در فهم زبان گفتاری یا نوشتاری بوجود آیند. عقیده بر این است كه مشكلات یادگیری نتیجه تغییراتی در كاركرد مغز هستند. این مشكلات ممكن است در كاركردهای شنیداری، حافظه یا پردازشی اتفاق بیفتد و مشكلاتی را در فهم و به یاد آوردن كلمات، در بیان یا دریافت زبان شفاهی یا كتبی، در شكلدهی حروف یا فهم مفاهیم ریاضی بوجود آیند.
دیده شده كه كودكان LD سطوح بالایی از فعالیتهای آلفا و تتا را از خود نشان میدهند كه این به پیشرفت فعالیتهای ذهنی صدمه میزند. نوروفیدبك به كاهش تولید آلفا و تتا كمك كرده و سبب بهبود مهارتهای خواندن، نوشتن، ریاضیات و نقاشی و نیز افزایش نمره IQ میشود.
در نقشه مغزی کودکان ناتوان یادگیری اغلب یک یا چند مورد از موارد زیر مشاهده میگردد:
• امواج آهسته یا نوکتیز کانونی در یک یا چند ناحیه مغزی
مثلاً در دیسلکسی این امواج آهسته در لوب پس سری، ناحیه ورنیکه، ناحیه بروکا و ناحیه حسیحرکتی مغز دیده میشوند.
• فعالیت نامناسب امواج آلفا یا بتا
مغز ما از امواج آلفا برای استراحت دادن به خود استفاده میکند. اگر تولید این موج ادامه یابد و متوقف نشود مغز نمیتواند بسیاری از فعالیتهای حیاتی خود را انجام دهد. در عوض امواج سریع بتا برای انجام فعالیتهای توجهی و تمرکزی مغز ضروری میباشند. کاهش فعالیت بتا و افزایش آلفا در این افراد منجر به بروز مشکلات یادگیری میشود.
• افزایش یا کاهش کوهرنس
قسمتهای مختلف مغز برای اینكه بتوانند پیچیدگی های دنیا را درك كرده و عملكرد مناسبی داشته باشند، دائماً با هم در ارتباطند. قطع و برقراری بموقع این ارتباطات منجر به پردازش صحیح اطلاعات میشود. در كودكان مبتلا به ناتوانی یادگیری ارتباط بین دو یا چند ناحیه از مغز یا بخوبی برقرار نمیشود و یا در صورت برقراری، درهمآمیختگی پیدا میكند.
میزان زیاد Coherence در QEEG نشان می دهد که 2 یا چند ناحیه از مغز در هم آمیختگی پیدا کرده و نمی توانند اطلاعات را به خوبی پردازش یا اجرا کنند. کاهش Coherence هم نشانه این است که مغز نمی تواند به خوبی قسمت های لازم برای انجام کار خاصی را پیوند دهد. افراد ناتوان یادگیری ممکن است هر دو یا یکی از حالات کاهش و افزایش Coherence را در QEEG خود نشان بدهند.
میدانیم که نوروفیدبک خودتنظیمی را به مغز آموزش میدهد لذا کودک میتواند با کمک این روش به اصلاح و تنظیم مناسب الگوی امواج مغزی خود بپردازد . استفاده از نوروفیدبک سبب تنظیم فعالیت امواج مغزی و برطرف شدن مشکلات کوهرنس در کودکان دارای مشکل یادگیری میگردد.
اختلالات خواب (در بزرگسالان)
مدارك بالینی مختلفی وجود دارد كه نشان میدهد استفاده از نوروفیدبك به بهبود اختلالات مختلف خواب از جمله بیخوابی، آپنه، سخت به خواب رفتن، مرتب از خواب پریدن و... كه علائمی مرتبط با اضطراب و افسردگی هستند، كمك میكند.
در واقع نوروفیدبك به خودتنظیمی مغز در برانگیختگی فیزیولوژیك كمك میكند و همین امر سبب بهبود كیفیت خواب میشود.
مشكلات خواب (در كودكان)
مشكلات خواب شامل شبادراری، راه رفتن در خواب، حرف زدن در خواب، وحشت در خواب و اضطراب مربوط به خواب رفتن میباشند. نوروفیدبك با كمك به خود ـ تنظیمی مغز در تنظیم برانگیختگی فیزیولوژیك، در بهبود مشكلات مربوط به خواب موفق بوده است و غالباً اولین چیزی كه در درمان توسط نوروفیدبك توسط مراجعین گزارش میشود بهبود كیفیت خواب است.
صرع
نوروفیدبك اولین بار در حوزه بهبود صرع به كار گرفته شد. استرمان در پژوهشهای خود متوجه گردید که تقویت موج SMR در حیوانات و انسان سبب کنترل و بهبود تشنج میگردد. نشان داده شده است كه نوروفیدبك در بهبود انواع صرع از جمله صرع كوچك، صرع بزرگ و تشنجهای موضعی پیچیده مؤثر است. همچنین باعث كاهش دوز دارو و كنترل بهتر تشنجها میشود. اغلب افرادی كه تحت درمان با نوروفیدبك قرار گرفتهاند افرادی هستند كه درمانهای دارویی در حل مشكل آنها ناموفق بوده است.
نوروفیدبك پایداری مغز را افزایش میدهد. مدت درمان ممكن است كمی طولانی شود اما معمولاً نتایج خوبی به دست میآید كه به شكل بهبود سطح عملكرد مغز، كاهش دوز داروها و عوارض جانبی آنها، كاهش تعداد تشنج و رفع نیاز به جراحی (در مواردی كه نیاز به جراحی بوده است) قابل مشاهده است.
اضطراب
گاهی اضطراب حاصل مغزی است كه خیلی سریع كار میكند و لازم است كه آرام شود. مشخص شده که تقویت آلفا سبب پیدایش حالت آرامش و خلوت شدن ذهن میشود.
با پیشرفت تكنیكها و مطالعات مربوط به امواج آلفا، محققان دریافتند كه آموزش آلفا در بهبود اختلالات اضطرابی، سندرمهای درد، اختلالات خواب و استرس مزمن مؤثر است.
در واقع اضطراب نشانهای از وجود مشكلات در خودتنظیمی مغز است. نوروفیدبك اطلاعاتی را از EEG مراجع به وی ارائه میدهد و كمك میكند تا بتواند وجوه مختلف آن را تحت كنترل خود درآورد و به این ترتیب به مغز می آموزد تا خودش را بهتر تنظیم كند. این مهارت بعد از این بصورت ناهشیار در مواقع مختلف و برای غلبه بر اضطراب و حملات هراس توسط شخص بكار گرفته میشود.
استفاده از نوروفیدبك در بیماران PTSD به آنها اجازه میدهد تا خاطرات مربوط به حادثه را بدون احساس ناراحتی و رنج پردازش كنند.
افسردگی
در نقشه مغزی افراد افسرده نشانههای مختلفی دیده میشود که بعضی از آنها عبارتند از:
افزایش یا کاهش فوقالعاده در فعالیت امواج بتا و آلفا در سراسر یا بخشی از مغز؛ کاهش یا افزایش موج دلتا؛ کاهش یا افزایش غیرطبیعی کوهرنس و ... . استفاده از نوروفیدبک منجر به انجام اصلاحات در الگوی امواج مغزی افراد افسرده میگردد. تغییر در میزان سروتونین و نوراپینفرین که دو انتقالدهنده عصبی هستند از علل بروز افسردگی است. نقل و انتقالات انتقالدهندهها از مباحث مربوط به شیمی مغز است.
نکته در اینجاست که تغییر در شیمی مغز به تغییر در امواج، و تغییر در امواج به تغییر در شیمی مغز میانجامد. لذا استفاده از نوروفیدبک و اصلاح الگوی امواج مغزی سبب ایجاد تعادل در نقل و انتقالات مواد شیمیایی مغز میگردد.
نوروفیدبك ساز و كار اصلی كه مغز به آن وسیله برانگیختگی فیزیولوژیك را كنترل میكند تحت كنترل درآورده و مكانیزم برانگیختگی را طبیعی میسازد. این روش صرفنظر از علت افسردگی اثربخش است. در طی درمان مراجع ممكن است متوجه شود كه لازم است استفاده از داروهای ضدافسردگی یا محرك را كاهش دهد كه به هر حال باید از نظر دوز دارو در طی درمان تحت نظر متخصص باشد.
درد مزمن
در مورد درد مزمن فرض بر این است كه آسیبی كه در ابتدا منشأ درد بوده است درمان شده اما درد همچنان باقی است و چه بسا بدتر شده است. وقتی درد برای مدت طولانی ادامه پیدا كند، آستانه درد ممكن است كاهش یافته و در نتیجه ادراك آن افزایش یابد. به عبارت دیگر مغز توجه بیشتری به احساس درد میكند.
طولانی شدن مدت درد، آستانه مغز نسبت به درد را پایین آورده و سبب افزایش ادراك درد میشود. استفاده از نوروفیدبك آستانه مغز نسبت به درد را بالا برده و حتی به مقدار طبیعی میرساند و به این شكل سبب كاهش ادراك درد میشود. حتی با وجود آسیب هم، تنظیم شدن دوباره آستانه درد در یك حد طبیعی، باعث بهتر شدن درد میشود. مغز با كمك نوروفیدبك آستانه درد را از نو تنظیم میكند.
صدمات مغزی خفیف (mTBI)
پیامدهای آسیب مغز خفیف شامل سردرد، بدن درد، حالت تهوع، گمگشتگی ، افسردگی، خستگی مفرط، مشكلات بینایی، نقائص پردازش شنیداری، مشكلات خواب، وز وز گوش، تحریكپذیری و اضطراب و حتی تغییرات یا ناپایداری شخصیتی میباشد. در حالیكه هیچ نوع دارو درمانی مرسومی برای این علائم وجود ندارد، لیكن معمولاً به نوروفیدبك جواب میدهند.
مطابق با گزارش خود افراد تحت درمان تا 80% بهبودی در علائم پیدا میشود. بازیابیهایی كه مغز به این ترتیب بدست میآورد اثر بلندمدت دارد. استفاده از این روش حتی سالها بعد از آسیب هم مفید خواهد بود. بعضی بهبودها بعد از آسیب بصورت خودبخود مورد انتظار هستند لیكن نوروفیدبك فرایند را سرعت میبخشد.
آموزش در مناطق خاص قشری كه مربوط به كنترل برانگیختگی فیزیولوژیك میشود صورت میگیرد. در مورد صدمات خفیف شواهد حاكی از تأثیر مثبت نوروفیدبك در كمك به بهبود علائمی مانند: كاهش انرژی، سردرد و دردهای مزمن، گیجی و سرگیجه، مشكل حافظه، مشكل در تمركز، اضطراب، افسردگی، تغییرات خلقی، اختلالات خواب و مشكلات ادراك بینایی میباشد. شواهد بالینی نشاندهنده این است كه استفاده از نوروفیدبك حتی پس از اینكه سایر درمانها از پیشرفت باز میمانند، سبب دستیابی به نتایج بیشتر میشود.
سکته مغزی
سكته مغزی اغلب نارساییهایی را در عملكرد مغزی به دنبال خود دارد. نوروفیدبك علاوه بر كمك به بهبود نقائصی كه از سكته ناشی میشود، در برطرف كردن مشكلات ثانویهای كه پدید میآید مانند اضطراب، افسردگی، تحریكپذیری، كسالت و... هم مفید است. نوروفیدبك باعث دستیابی به بازیابی بلندمدت كاركرد مغز میشود.
بسیاری پیامدهای ناشی از سكته در محل آسیب به وجود نمیآیند و شبیه به پیامدهای ذكر شده در مورد MTBI هستند: مشكلات خواب، تحریكپذیری، تغییرات خلقی و افسردگی.
این موارد خیلی زود به نوروفیدبك جواب میدهند بعضی نقائص خاص كه مربوط به سكته میشوند مانند راه رفتن، گفتار و ضعف یك طرف بدن، زمان بیشتری برای بازیابی میبرند و حتی ممكن است بهبودی بطور كامل بدست نیاید. گاهی لازم است فرایند آموزش بطور بلندمدت ادامه پیدا كند تا مغز بتواند به مرور قابلیتهای قبلی خود را بازیابد.
" Ickle me, Pickle me, Tickle me. Too "