[0MID]

بنظر شما چکار میشه کرد؟؟؟؟؟؟
من الان بعد از 7 سال چکارکنم؟؟؟؟؟؟؟جدا بشم؟؟یا باهمه حقارتها بسازم؟؟؟؟؟؟الان با پیشرفت بیماریم بیشتر مزه حقارت و پشیمونی رو میچشم........
بخدا دیگه برام راهی جز تحمل نمونده......از ازدواج با فردسالمی که درک نداره ودنبال بهانه برای حقارت منه پشیمانم.......

[طاهره.]

به نظر من که درست نیست
اخه مشکلات دوبرابر میشه
کی قراره به کی تکیه کنه؟؟؟
تو ام اس هم هر کسی یه جوره بنابراین ما درک از شرایط خودمون داریم
درک من از خستگی شاید با کسی دیگه ایی که ام اس داره متفاوت باشه
نمیشه گفت حتما دو نفر که ام اس دارن همو درک میکنن

[مستانه]

ببخشید آقا امید قصد یاد آوری و ناراحت کردن شما رو نداشتم
اما بد جوری ذهنم مشغول شده که اگر بخواهی با یه فردی که ام اس نداره ازدواج کنی چه تضمینی براش هست که بعدا خسته نشه و ....
ویا اگر هم بخواهی با یه فردی مثل خودت که ام اس داره وبگی چون همدرد هست و منو درک میکنه ....ازدواج کنم .برای این هم چه تضمینی وجود داره که
خسته نشه و توی خیلی از مسایلی که همه ما میدونیم ..چه از لحاظ مشکلات بیماری و هزینه های درمان کم نیاره ؟

[طاهره.]

[quote='0MID' pid='500677' dateline='1430943549']
بنظر شما چکار میشه کرد؟؟؟؟؟؟
من الان بعد از 7 سال چکارکنم؟؟؟؟؟؟؟جدا بشم؟؟یا باهمه حقارتها بسازم؟؟؟؟؟؟الان با پیشرفت بیماریم بیشتر مزه حقارت و پشیمونی رو میچشم........
بخدا دیگه برام راهی جز تحمل نمونده......از ازدواج با فردسالمی که درک نداره ودنبال بهانه برای حقارت منه پشیمانم.......
[/quote
تا حالا پیش مشاور رفتید؟
شاید مفید باشه

---

[quote='0MID' pid='500677' dateline='1430943549']
بنظر شما چکار میشه کرد؟؟؟؟؟؟
من الان بعد از 7 سال چکارکنم؟؟؟؟؟؟؟جدا بشم؟؟یا باهمه حقارتها بسازم؟؟؟؟؟؟الان با پیشرفت بیماریم بیشتر مزه حقارت و پشیمونی رو میچشم........
بخدا دیگه برام راهی جز تحمل نمونده......از ازدواج با فردسالمی که درک نداره ودنبال بهانه برای حقارت منه پشیمانم.......
[/quote
تا حالا پیش مشاور رفتید؟
شاید مفید باشه

[0MID]

خب اگه اینجوریه طاهره خانم توی ازدواج فرد ام اس با سالم هم مشکل پیش میاد......
اگه مرد خونه ام اسی باشه جای خالیش رو باید خانم خونه پرکنه........
اکثر خانمها البته بجز موارد نادرش حاظر به پرکدن این خلا نمیشن.......تکیه گاه وستون خانواده رو اقایون یدک دارن.......
پس بنا براین ازدواج در مقوله ms منتفیه..........

[طاهره.]

این موردی که شما گفتید در مورد کسی توانایی کار کردن نداشته باشه درست
شایدم وضعیت مالی خوبی داشته باشه اونوقت منتفی
ولی من خودمو مثال بزنم
الان یکی از نشانه های ام اسه من خستگیه
به خاطر همین بعضی از کارهای نظافت منزل به عهده شوهرمه
خب حالا اگه قرار بود ایشونم ام اس داشتن تکلیف چی بود؟؟؟
یا در مورد رانندگی من تو جاهای شلوغ نمیتونم بشینم پشت ماشین
خب همسرم اینکارو میکنه وگرنه کلی مشکل داشتم برای دکترو.....
وخیلی چیزای دیگه که من خودم به شخصه تو زندگیم بهشون بر خوردم

[0MID]

شمادرست میفرمایید طاهره خانم......منم حرفاتونو کاملا قبول دارم..........
همونطور که درجریانید نشانه های ms فرق دارن........
من اوائل ازدواجم تنها نشانه ام اسم سردردم بود......
خب با گذشت زمان و بروز نشانه های حادتر میزان فعالیتم محدود شد......
با تنگ شدن عرصه فعالیتم که مشهود بود میزان نارضایتی خانمم از زندگی بیشترشد.......
اگه من پولدار بودم یا خانمم مث شوهرشما فکر میکرد و کمبود منو جبران میکرد من از ازدواج پشیمان بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من الان با پیشرفت این بحث و مطلع شدن از نظرات اقایون و خانمها به این نتایج رسیدم که:
1-ازدواج در msفکر اشتباهیه
2-اقایون سالم میتونن با خانم ام اسی ازدواج کنن.....بنا به دلیل پرکردن خلا کمبودها چه در خارج از منزل چه در منزل
3-اقایون ام اسی نمیتونن با خانم سالم ازدواج کنن...بجز اینکه پولدار باشن تا خلا نبودشونو در فعالیتهای زندگی رو بتونن با پول حل کنن وبخاطر دارابودن مزیت پولداری بتونن نظر خانم رو بخودشون جلب کنن........
4-اگه ازدواج کردی و بعد ازدواج ام اس گرفتی باید خیلی خوش شانس باشی که همسرت همراهت باشه و بخاطر دوست داشتنت تورو به امان خدا رها نکنه......نه از روی ترحم واجبار
5-عشق و دوست داشتن واقعی در پاره ای از موارد سرابه......یعنی بجز موارد کمیاب زندگی از سر اجباره و با عشق نیست........
6-در مورد دو ام اسی باهم واقع بین نیستیم و همش استرس "چه میشود "رو داریم
ممنونم ....... نظر بدین.....

[majid1]

من حرف آقا امید و قبول دارم.کسی که ام اس داره یا باید ازدواج نکنه یا شرایط مالیش خوب باشه.
عشق و علاقه که نون شب نمیشه.

[sweetbasil]

شمادرست میفرمایید طاهره خانم......منم حرفاتونو کاملا قبول دارم..........
همونطور که درجریانید نشانه های ms فرق دارن........
من اوائل ازدواجم تنها نشانه ام اسم سردردم بود......
خب با گذشت زمان و بروز نشانه های حادتر میزان فعالیتم محدود شد......
با تنگ شدن عرصه فعالیتم که مشهود بود میزان نارضایتی خانمم از زندگی بیشترشد.......
اگه من پولدار بودم یا خانمم مث شوهرشما فکر میکرد و کمبود منو جبران میکرد من از ازدواج پشیمان بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من الان با پیشرفت این بحث و مطلع شدن از نظرات اقایون و خانمها به این نتایج رسیدم که:
1-ازدواج در msفکر اشتباهیه
2-اقایون سالم میتونن با خانم ام اسی ازدواج کنن.....بنا به دلیل پرکردن خلا کمبودها چه در خارج از منزل چه در منزل
3-اقایون ام اسی نمیتونن با خانم سالم ازدواج کنن...بجز اینکه پولدار باشن تا خلا نبودشونو در فعالیتهای زندگی رو بتونن با پول حل کنن وبخاطر دارابودن مزیت پولداری بتونن نظر خانم رو بخودشون جلب کنن........
4-اگه ازدواج کردی و بعد ازدواج ام اس گرفتی باید خیلی خوش شانس باشی که همسرت همراهت باشه و بخاطر دوست داشتنت تورو به امان خدا رها نکنه......نه از روی ترحم واجبار
5-عشق و دوست داشتن واقعی در پاره ای از موارد سرابه......یعنی بجز موارد کمیاب زندگی از سر اجباره و با عشق نیست........
6-در مورد دو ام اسی باهم واقع بین نیستیم و همش استرس "چه میشود "رو داریم
ممنونم ....... نظر بدین.....

سلام ، به نظر من بستگی به طرز تفکر طرف مقابلتون داره، برای همه افراد آشنایی پیش از ازدواج و مشاوره و سنجیدن ظرفیت طرف مقابل مهمه... خیلی از خانم ها هستن که از همسر قطع نخاعیشون پرستاری می کنن شما می تونید تو نت سرچ کنید و مثال های زیادی رو ببینید. بله خستگی گاهی پیش می یاد ولی همیشگی نیست. اگه کسی با همسرش مشکل پیدا کرده ، مطمئن باشید ام اس یا و اون بیماری فقط باعث تسریع و جلو افتادن یا حتی سر باز کردن اون مشکل شده و دلیلِ اصلی اختلاف نبوده. یعنی به نظر من بیماری بهانه ست اون اختلاف دیر و زود خودش رو نشون می داد.

[طاهره.]

قبل از ازدواج اگر عاشق طرف باشی که هیچ حاضری با هر چیزی از جمله ام اس کنار بیای
اگر هم قضیه عشق وعاشقی در کار نباشه
هر کسی ممکنه یه جور دیدگاه داشته باشه
مقوله سلامتی خیلی مهمه
باید دید معیارهای دیگه میتونه سرپوشی باشه بر این بیماری یانه
بعداز ازدواج منم مثل ریحانه جون فکر میکنم
هر کسی ممکنه یه وقتایی خسته بشه یه چیزی بگه همسر من خیلی وقتا شده غر زده همین طور که منه بیمار خیلی وقتا غر میزنم
ولی مهمه که موقتی باشه اونوقته که نشونه سختیهای زندگیه درست مثل تموم ادمای سالم
ولی وقتی این ایراد گرفتن ها دائمیه مشکل از بیماری نیست مال جای دیگه س
این اقا یا خانم بیماری را بهانه کرده