ارسالها: 1,121
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 2428
تشکر های دریافت شده :3802 بار در 1226 پست
سال تشخيص بيماري : اردیبهشت 89
دكتر معالج : نوریان
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : .
اگر قرار باشه ادامه نده از همون اول بهش بگید آقا ببخشید من یک چیز بگم ؟ میگه بگو جانم بعد بگید من ام اس دارم بعد میگه جانـــــــــــــــــــــم ؟؟؟؟ بعد بگید اگر می خواهی واستی حرفات رو بگو و الا پاش برو بزار نفر بعدی بیاد
Next
والا !!!!
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
ارسالها: 795
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 14945
تشکر های دریافت شده :22374 بار در 6735 پست
سال تشخيص بيماري : 85-90
دكتر معالج : دكتر عظيمي
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
والا همینکه گفتم ام اس گفت هرچی باشه و هر دردی باشه من هستم و میمونم....حالا نمیدونم کله ش داغ بود یا...
به مظر من خوب مخشو بزنین بعد بگین ام اس دارم ... مطمئنن اونی که عشقی نداره یا عشقش به وجود نیومده که فورا عقب میکشه.
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
ارسالها: 155
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Nov 2013
تشکر های اهدا شده: 3646
تشکر های دریافت شده :4970 بار در 1648 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکترحجتی
داروي مورد استفاده : رسیژن
محل سکونت :
نمیدونم چرا کارم به اینجا رسیده که همه اون کسایی که من رو میشناسن و از ام اسم باخبرن الآنا بهم میگن مریم! دختر تو چرا داری با زندگیت بازی میکنی؟!!..
چرا داری به بختت پشت پا میزنی؟!!..
چرا هی میگی نه؟!!...
دختر خدا قهرش میگیره!!..
یه روزی میرسه که دیگه این اوضاع نیست برات!!..
یه روزی میرسه که دیگه مثل الآن جوون نیستی!!..
سنت رفته بالا!!!! (خب همش 21 سالمه )
و...
میگم خوب شما میگین چیکار کنم که کسی با ام اس من کنار نمیاد؟
میگن آخه لزومی نداره تو این قضیه رو به طرفت بگی!!چطوری میتونه بفهمه تو که حالت خوبه،چیزی کسی نمیفهمه
ای خدا ....
من دلیل دلسوزیا رو نمیفهمم
...
ارسالها: 218
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Jul 2012
تشکر های اهدا شده: 684
تشکر های دریافت شده :768 بار در 298 پست
سال تشخيص بيماري : 80
دكتر معالج : who cares?
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
مریم جان ازشون بپرس خودشون چه حسی بهشون دست میده اگه یه روزی بفهمند عروس/دامادشون دچار یه بیماری اینطوری بوده ولی ازشون مخفی کرده؟!
بهرحال فرصت ها رو از دست نده با طرف حرف بزن قبول کرد که مبارکه قبولم نکرد که بی خیال
"حبابها همیشه قربانی هوای درون خودشان هستند!"
ارسالها: 179
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Mar 2012
تشکر های اهدا شده: 126
تشکر های دریافت شده :1318 بار در 368 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
زندگی ای که بخواد با پنهون کاری تشکیل بشه تا آخرش معلوم هستش به کجا میکشه
یه پسر حتی اگه با وجود دونستن امکان این رو داشته باشه باهات زندگی کنه مطمئن باش یعنی بهت قول میدم اگه همین پسر ده برابر علاقه داشته باشه و بفهمه ازش پنهون کردی و بعدا متوجه بشه
به همون شدت هم ازتون نفرت پیدا میکنه و در اولین فرصت جدا میشه
چون به شعور و صداقتش توهین شده
ارسالها: 155
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Nov 2013
تشکر های اهدا شده: 3646
تشکر های دریافت شده :4970 بار در 1648 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکترحجتی
داروي مورد استفاده : رسیژن
محل سکونت :
2014/05/01, 01:59 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/01, 01:59 PM، توسط مریم۷۲.)
...
ارسالها: 270
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 783
تشکر های دریافت شده :492 بار در 178 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : دانلوین - توسعه داروسازی دانش
محل سکونت : تهران
2014/05/15, 11:23 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/17, 10:41 AM، توسط paeazan.)
سلام دوستان...
من یه سوالی پیش اومد واسم شاید قبلا بحثش شده باشه!!
میخواستم بدونم من دارم وارد 1 رابطه ی احساسی میشم (نسبتا جدی -_-) سنتی هم نیست ... آیا درسته همین اول بیماریمو بگم به ایشون ؟؟؟ نگرانم 1 کم !
دوست دارم 1 کارشناس جوابمو بده .. ممنون میشم
آنچه مرا نکشد، نیرومندترم میسازد.
این را در مدرسه ی جنگِ زندگی آموخته ام...
ارسالها: 295
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 992
تشکر های دریافت شده :2311 بار در 542 پست
سال تشخيص بيماري : 85
دكتر معالج : دکتر مقدسي
داروي مورد استفاده : فینگولیمد
محل سکونت : تهران
من کارشناس نیستم عزیزم ولی می تونم در پی تجاربی که داشتم و دیدم بهت یه چیزی بگم اون هم اینه که همه آدمها واسه خودشون راز دارن رازهایی که شاید هیچ وقت حدسش هم نزنی پس فکر نکن که تو فقط راز داری برای همین عجله نکن بسپر اول از همه دست خدا تا هر چی لازمه واست آشکار بشه رو بهت نشون بده بعدش هم بسپر به زمان بذار رابطه بیشتر پیش بره تا جایی که شناختت بیشتر بشه در مرحله آخر بگو. اگر هم گفت چرا همون اول به من نگفتی بگو فکر نمی کردم مسله مهمی باشه چون برای خودم اصلا مهم نیست و باهاش مشکلی ندارم حالا اگه تو مشکل داری یه بحث دیگه است. ;-)
موفق باشی ;-)
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
ارسالها: 192
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2014
تشکر های اهدا شده: 2351
تشکر های دریافت شده :1453 بار در 509 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : مقدسی
داروي مورد استفاده : در لیست وجود ندارد
محل سکونت : تهران
سلام سمیرا جان ..
منم کارشناس نیستم ولی نظر شخصیمو میگم
به نظر من با طرفت رو راست باش من همچین موردایی داشتم که به قول لیلی جان گذاشتم بیشتر بشناسمش بعد درباره ی مریضیم بگم ولی زمانی که فهمید گفت شاید برا شما مسئله ای نداشته باشه ولی برا من مهمه ..
بعد از اون زمان اگه موردی پیش میومد مریضیمو بهش میگفتم تا قبل از اینکه این وسط احساس یا رابطه ی عمیقی پیش بیاد تکلیف مشخص بشه اگه طرفتون واقعا شما رو بخواد با مریضی هم کنار میاد اگرم که نه بیخیالش ..
پنهان کردن مریضی یه جور ترسه ولی اگه اول کار همه چی گفته بشه خیالت راحته که هم با طرف و هم با خودت روراست وصادق بودی
بازم میگم اینا همش نظر شخصیه
موفق باشی خانومم...
میبینی مادر..؟
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...
ارسالها: 29
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Mar 2014
تشکر های اهدا شده: 1915
تشکر های دریافت شده :895 بار در 253 پست
سال تشخيص بيماري : 92
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده : ربیف
محل سکونت :
منم با لیلی موافقم.
اصن شاید بعده یه مدت احساس کردی اونی نیس که میخوای.پس چرا بدونه؟مرحله آخر بگو که دیگه مطمئن باشی اونیه که میخوای.
|