امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تفریح درمانی
#11
سلام
دوستای خوبم
میدونید چرا گفتم بگید چه چیزی خوشحالتون می کنه؟
چون گاهی زندگی تمام حواسشو جمع می کنه تا ببینه تو چی دوست داری تا درست همونو ازت بگیره
ما تو زندگیمون تو دوروبرمون خیلی چیزای خوبی داریم که خوشحالمون می کنن
اما خودمون چون بهشون عادت کردیم واقعا یادمون رفته که چی ما رو خوشحال نگه می داره.
تفریح فقط مسافرت و گشت و گذار و پارتی و ... نیست. هرچیزی که بعد از انجامش حس آرامش بهمون دست بده می تونه تفریح باشه
فقط یه نکته
ما باید درک کنیم که چه کاری داریم انجام می دیم یعنی حس لذت بردنمون رو هدفمند کنیم. مثلا وقتی نگار داره با بچه های دایی بازی می کنه بتونه انرژی که باید از یه تفریح خوب و باید ببره کنترل و جذب کنه یعنی هنر کنترل شرایط
یه فال حافظ گرفتم. حیفه که برای شما نگم
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
هميشه مردم لباس هاي كهنه و پوسيده اشون رو دور مي ندازن دارم به اين فكر مي كنم كه چرا بعضي ها افكار كهنه و پوسيدشون رو هيچ وقت دور نمي ندازن
 تشکر شده توسط : anaram , نارنجی مدرسه موشها
#12
ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
درخت را به نام برگ
بهار را به نام گل
ستاره را به نام نور
کوه را به نام سنگ
دل شکفته مرا به نام عشق
عشق را به نام درد
و مرا به نام کوچکم صدا بزن
 تشکر شده توسط : نارنجی مدرسه موشها
#13
یه لحظه به ذهنم زد این جریان و بنویسم : .... خوراکه این تاپیکه

صبح برف باریده بود
رسیدم شرکت : ننشسته بودم که فرهاد اومد ... یکی برنامه نویس های قدیمی و کاملا آنرمال
گفت : سینا آدم برفی درست کنیم ؟؟؟
گفتم کجا؟؟؟
گفت : لبه پنجره
یه ۳۰ سانت جا هست ... برف بیرون پنجره ها رو جمع کنیم ... یه کوچولوش و درست کنیم
منم که واسه همچین خل بازی ها پایم
گفتم باشه
همه بچه های شرکت جمع شدیم و برف همه لبه های پنجره هارو جمع کریدم و یه آدم برفی درست کردیم به ارتفاع تقریبا ۲ وجب
یکی براش چشم درست کرد و یکی بینی و آخرش از یه سی دی براش کلاه گذاشتیم
دیگه عصا و هیزم و همه چیش ردیف بود
خیلی بانمک شد .... کلی عکس انداختیم باهاش .... خیلی حال داد
..........
فردا صبح که اومدم شرکت صمد اومد sad2 گفت سیــــــــــــــــنا
گفتم چیه ؟؟؟؟
گفت بیا ببین چی شده
رفتم دیدم آدم برفیه نبود و کلاه و عصا و بینی و چشماش همه ریخته بود لبه پنجره .... آب شده بود رفته بود
گفتم خوب بابا چیه مگه الان سکته میکنیاااااااا
گفت سینا یه جوری میشم ...
گفتم هیچ جور نشو .... تو همین حین فرهاد و نسرین هم رسیدن
گفتم بابا چتونه یه آدم برفی درست کرده بودیم خوب آفتاب زده دیگه
البته همشون تقریبا هم سن منن
......................
خلاصه روز گذشت و شب دیدم دوباره من و بردن تو اتاق .... دیدم یه اعلامیه ترحیم نوشتن
به این شرح
مرحوم بزرگوار آدم برفی
با نهایت تاسر و تاسف درگذشت ناگهانی مرحوم ............... و .............................
مجلس ترحیم زنانه همزمان در اتاق مدیریت برگزار خواهد شد

عصر ساعت ۷ رفتیم اتاق و یه شمع روشن کردن و ده دقیقه به احترام آدم برفی سکوت کردیم
.........
نمیدونستم بخندم یا به حال برنامه نویسا گریه کنم
........
دیگه مراسم سوم هم گرفتن و قراره چهلشم برگزار بشه
---------------------------------------------------------------
دیگه وقتی ۶ ۷ تا برنامه نویس اعم از دختر و پسر یه جا جمع بشن .. این جور چیزا کاملا طبیعیه
حال میکنین تفریح و ؟؟؟؟؟؟؟؟
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

 تشکر شده توسط : paeazan , نارنجی مدرسه موشها
#14
وااااااااااااااااااااای سینا خیلی باحال بودlaughing3laughing3laughing3laughing3 laughing3laughing3
عشــق
همین خنده های ساده ی توست
وقتی با تمام غصه هایت میخندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم...


 تشکر شده توسط : paeazan
#15
confused
my god
آنارام باشید
#16
سينا عكس گرفتيد؟ ميشه براي منم بفرستي؟
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
#17
سعیده جون حتما از آدم برفیمن برات عکس میفرستم
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2

#18
اگه اين كار رو بكني ممنون مي شم.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
#19
عجب سعیده جان صد دفعه بهت نگفتن غیبت کردن کار درستی نیست اونوقت جنابعالی حتی تفریح هم میدونیش!!angry3angry3اونم پشت سر گلی همچون من!sad2
منم با سینا موافقم
کل زندگی من تفریح هست
حتی درس خوندن یا پروژم و سر و کله زدن با استادم
نوشتن برنامه پاسکال!icon_cryحتی اگه چند نفر دیگه برات بنویسنicon_biggrin
نگار جون اگه یادم بمونه حتما میرم دنبال این کتابی که گفتی
میخوام بدونم آبجی خانوم من سلیقش چه جوری هاست!icon_questionlove51
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
#20
[quote='shahrzad' pid='10671' dateline='1266931096']
عجب سعیده جان صد دفعه بهت نگفتن غیبت کردن کار درستی نیست اونوقت جنابعالی حتی تفریح هم میدونیش!!angry3angry3اونم پشت سر گلی همچون من!sad2
عجب به جمالتون! خب تو به گلي خودت مي بخشي ديگه چيكار كنيم ما مثل شما نبوديم كه رفته باشيم مسافرت بايد يه كاري مي كرديم. ديگه آخه ماهم دل داريم.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
 تشکر شده توسط : shahrzad
  


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  خنده درمانی fereshteh 14 11,653 2015/04/04, 10:51 PM
آخرین ارسال: سها
  محققان اسپانیایی درمانی بهتر از دارو برای افسردگی كشف كردند نازلی 0 2,693 2011/11/12, 01:25 PM
آخرین ارسال: نازلی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
5 مهمان