RE: ازدواج - majid1 - 2015/04/30
اگه ام اس و بزاریم کنار،با این شرایط اقتصادی و بیکاری ازدواج کردن تو این مملکت و این شرایط خیلی مشکله.
من خودم به شخصه خودم دارم قانع میکنم که با این شرایط بیماری و افتصادی خیلی سخته ازدواج کردن.
امیدوارم همدردایی که مشکل اقتصادی ندارن سرو سامون بگیرن.
RE: ازدواج - شهرزاد - 2015/04/30
(2015/04/29, 11:53 PM)0MID نوشته است: منکه تو هفت سال ازدواجم جز تحقیرشدن واسه بیماریم هیچ خیری عایدم نشد...... 
چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی آخه این کارو کرده ؟
RE: ازدواج - سمیرا67 - 2015/04/30
هیچ کس نمیتونه حق ازدواج کردن رو از دیگری بگیره چه با ms چه بی اون خیلیا مشکلات بزرگتر از بیماری دارن ولی دلیل نمیشه حق ازدواج رو ازشون گرفت درست انتخاب کنید و واقع بین باشین همه چی خوب پیش میره 
RE: ازدواج - احمدرضا110 - 2015/04/30
موافقم منم سراغ دارم دختری رو اینجا که ام اس داره و الان 5 ساله که ازدواج کرده و زندگی خیلی خوبی هم با شوهرش داره باید درست انتخاب کرد...
RE: ازدواج - 0MID - 2015/05/03
(2015/04/30, 11:22 AM)شهرزاد نوشته است: (2015/04/29, 11:53 PM)0MID نوشته است: منکه تو هفت سال ازدواجم جز تحقیرشدن واسه بیماریم هیچ خیری عایدم نشد...... 
چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کی آخه این کارو کرده ؟
چراش حاصل 6 سال زندگیه که یکطرفه بود.......
مسببش هم فقط وفقط خودمم که ms دارم وبس 
RE: ازدواج - mj.ny-luise - 2015/05/03
(2015/04/29, 11:53 PM)0MID نوشته است: منکه تو هفت سال ازدواجم جز تحقیرشدن واسه بیماریم هیچ خیری عایدم نشد......  اگه من جای تو بودم جوری میزدم تو دهنش که کرده ونکرده خودش پشیمون بشه
RE: ازدواج - 0MID - 2015/05/03
(2015/05/03, 02:29 PM)mj.ny-luise نوشته است: (2015/04/29, 11:53 PM)0MID نوشته است: منکه تو هفت سال ازدواجم جز تحقیرشدن واسه بیماریم هیچ خیری عایدم نشد......  اگه من جای تو بودم جوری میزدم تو دهنش که کرده ونکرده خودش پشیمون بشه
عمو مجید نمیشه ....... الان دیگه نمیشه...... من فکر بچمم که 7 سالشه و میره دبستان.....نمیخام بره زیر دست کسیکه براش دلسوز نیست نه......
والا خودم طوری میزدم تو دهنش که یادگاری براش بمونه.....
RE: ازدواج - parva - 2015/05/03
(2015/05/03, 11:24 PM)0MID نوشته است: (2015/05/03, 02:29 PM)mj.ny-luise نوشته است: (2015/04/29, 11:53 PM)0MID نوشته است: منکه تو هفت سال ازدواجم جز تحقیرشدن واسه بیماریم هیچ خیری عایدم نشد......  اگه من جای تو بودم جوری میزدم تو دهنش که کرده ونکرده خودش پشیمون بشه
عمو مجید نمیشه ....... الان دیگه نمیشه...... من فکر بچمم که 7 سالشه و میره دبستان.....نمیخام بره زیر دست کسیکه براش دلسوز نیست نه......
والا خودم طوری میزدم تو دهنش که یادگاری براش بمونه.....
این چه حرفیه؟!!!!خب همسرتونم انسانه و شاید ضعیفه و تحملش کمه. شما که مردید و تو فرهنگ این کشور خیلی راحت میتونید جدا بشید...البته اگر زندگی اینقدر سخته. من چی باید بگم که همسرم به روانشناس گفت چون من بخاطر بیماری ایشون طلاقش نمیدم و تحملش میکنم پس اونم باید در عوض همیشه کوتاه بیاد و هر چی من میگم بگه چشم!!!حتی اگر برخلاف میل و عقیدش باشه.
RE: ازدواج - mj.ny-luise - 2015/05/03
برای درست زندگی کردن هیچ وقت دیر نیست
من شرایط زندگی شما را نمیدونم
وحتی نیت نصیحت کردن را هم ندارم
در مدت این دو سالی که بیمار شدم خیلی ها با هر قصد ونیتی سعی کردن به من سرکوب بزنند منم یا بدون اینکه جوابشون رو بدم باهاشون قطع رابطه کردم یا ازموضع قدرت جوابشون را دادم
هیچ کسی حق نداره به خاطر بیماریمون ما را تحقیر کنه
RE: ازدواج - 0MID - 2015/05/04
(2015/05/03, 11:55 PM)mj.ny-luise نوشته است: برای درست زندگی کردن هیچ وقت دیر نیست
من شرایط زندگی شما را نمیدونم
وحتی نیت نصیحت کردن را هم ندارم
در مدت این دو سالی که بیمار شدم خیلی ها با هر قصد ونیتی سعی کردن به من سرکوب بزنند منم یا بدون اینکه جوابشون رو بدم باهاشون قطع رابطه کردم یا ازموضع قدرت جوابشون را دادم
هیچ کسی حق نداره به خاطر بیماریمون ما را تحقیر کنه
درست میفرمایید......
من حق رو به همسرم میدم........چون موضع قدرت منم سرکوب شده و الان در شرایطی هستم که فقط وفقط میتونم راهی رو برم که به نفع بچمه.....
شرایط من خیلی خوب بود تااینکه شخص ثالثی از اعضا خانواده ام تونست با سواستفاده از موقعیت من زندگی رو برام تلخ کنه........با پررنگ شدن نقش اون وکمرنگ شدن روزبروز من عنان زندگیم از دستم خارج شد و اختلافات سرباززدند.......تنها بهانه ای که برای ایفای نقشش داشت ام اس من بود.....  
|