ارسالها: 345
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1883
تشکر های دریافت شده :2851 بار در 925 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر غلامرضا ترمه چی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
(2012/05/24, 10:33 PM)baran1390 نوشته است: مائده جون قصه نخور عزیزم منم شماره دادم اما خبری نشد
خدا اینترنتو ازت نگیره
از طریق دیش استانی اها عجب گوشکوبیم من دیگهههههههه
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
ارسالها: 170
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 1125
تشکر های دریافت شده :1042 بار در 318 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دکتر عباس نوریان
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : مشهد
زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛
در راه های سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.
ارسالها: 74
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2011
تشکر های اهدا شده: 2252
تشکر های دریافت شده :949 بار در 314 پست
سال تشخيص بيماري : 82 شايدم 79 :)
دكتر معالج : دكتر نجل الرحيم (عاشقششششششم)
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : زير پونز نقشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند ، نه هم قد تصورات تو
ارسالها: 170
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 1125
تشکر های دریافت شده :1042 بار در 318 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دکتر عباس نوریان
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : مشهد
2012/05/24, 10:47 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/24, 10:50 PM، توسط baran1390.)
زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛
در راه های سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.
تشکر شده توسط : | fireboud , neda.n , N00shin , بی تـــا , anaram , niloufar , Prime , سحــــــــر , ساغر , Aram , بهــار , parisa2011 , arezooo82 , Hasty , shokolat , edarzi , earth , MFhealth |
|
ارسالها: 345
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1883
تشکر های دریافت شده :2851 بار در 925 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر غلامرضا ترمه چی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
2012/05/24, 10:51 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/05/24, 10:52 PM، توسط مهدی نصیری.)
(2012/05/24, 10:47 PM)baran1390 نوشته است: اینم فیلمش بلاخره آپلود شد
فیلم ممنوننننننننن دانلود کردممممممم
باران خانوم این اولش دوچرخه سوارای تبریزی کین ینی؟با ما چیکار دارن؟؟؟؟
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
ارسالها: 170
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 1125
تشکر های دریافت شده :1042 بار در 318 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دکتر عباس نوریان
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : مشهد
(2012/05/24, 10:51 PM)doght123 نوشته است: ممنوننننننننن دانلود کردممممممم
باران خانوم این اولش دوچرخه سوارای تبریزی کین ینی؟با ما چیکار دارن؟؟؟؟ اولشو نتونستن کات کنم شما به بقیش توجه کنین
زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛
در راه های سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند.
ارسالها: 345
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1883
تشکر های دریافت شده :2851 بار در 925 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر غلامرضا ترمه چی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
دستون درد نکنه خیلیییییییی.فقط یه مطلبی سرعت دانلودو داشتیییییی
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
ارسالها: 16
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2012
تشکر های اهدا شده: 3710
تشکر های دریافت شده :784 بار در 162 پست
سال تشخيص بيماري : اسفند 88
دكتر معالج : دکتر عینی
داروي مورد استفاده : ربیف
فینگولیمد
محل سکونت : اصفهان
آخرین سنگر سکوته
خیلی حرفا گفتنی نیست...
ارسالها: 1,027
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 7451
تشکر های دریافت شده :7213 بار در 2370 پست
سال تشخيص بيماري : مهر 89
دكتر معالج : دکتر صحراییان
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
بچه ها خدا قوت
امیدوارم اندکی هم خسته نباشین.بالاخره شررود گردی تموم شد و به دامه غون رفتید.
این فیلمو نمیتونم دانلود کنم (سرعت 512)
خونه ما تو نقطه کور واقع شده,عملا آنتن صفره
به خود آی,خود تو جان جهانــــــی...
ارسالها: 1,103
موضوعها: 40
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7629
تشکر های دریافت شده :11823 بار در 2607 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
4-خرداد -پنج شنبه - تولدت مبارک
صبح به سختی بیدار شدم. خیلی خوابم می اومد. احساس یه بچه مدرسه ای رو داشتم. اشتهام هم کور بود. ولی خوب به خودم مسلط شدم و دو تا سیبزمینی و یه تخم مرغ و دو لیوان آب میوه و کلی نون و خرما رو دادم پایین. یکم که راه رفتم سرحال شدم. باید می رفتیم دامغان. توی اون بلوار سرسبز بسطام هوا حسابی خنک بود و یه نسیمی هم می اومد. ساک هامون رو زیاد باز نکرده بودیم فقط بستیم و دادیم تو ماشین. راه که افتادیم حسابی سرد شده بود. اول کاپشن نارنجی با کیفیت ها مون رو پوشیدیم. سر راه سر قبر بایزید بسطامی هم رفتیم.
محوطه ی مقبره یه حیاط بزرگ داشت که با سنگ تیره فرش شده بود و قسمت تاریخی هم با آجر های قزاقی پوشیده بود. مقبره بیرون از ساختمانه و امام زاده ای هم اونجا هست. یه مسجد روی امام زاده ساخته اند. گنبدش مخروطی شکل و نیلی رنگ بود. یه مشت کبوتر هم دور گنبد نشستن. قبر بایزید داخل حیاط و درون یک جای قفس ماننده. که فقط جا داره دورش یه نفر بنشینه. سنگ قبر هم کلی قدیمیه.
به سمت دامغان دوباره از شاهرود رد می شیم. به شاهرود نرسیده بارون گرفت. همه جا خیس شد. من یه بادگیر سورمه ای پوشیدم ولی بقیه با همون کاپشن نارنجی رکاب زدن. تقریبا از شاهرود خارج نشده بودیم همه جا خشک شد. خیلی جالب بود. صبح آدم کلی سرحاله و زیاد پا میزنه.
مسیرمون حدود 80 کیلومتر بود. بیشتر سرازیری خالص. بدون توقف تا 50 کیلومتر رو اومدیم. سمت چپ تماما دشت و سمت راست تا کوهپایه مزرعه. هوا ابری و خنک بود. گاهی ابرها یه گوشه کنار رفته بودن که صحنه ی جالبی رو ساخته بودن. من همیشه تمام نقاشی های کودکیم اینطور بود. کوه ابر خورشید دشت و یه سری درخت اون انتها. اول صبح عینک نزنی بهتره همه چیز رو با رنگ طبیعی و شفاف می بینی.
بعد از استراحت باد شروع شد و بیچاره شدیم. تو سرازیری انگار سربالایی بود. باد هم از روبرو بود و هم مخالف. دنده ها رو سبک کرده بودیم تا بتونیم با 10 بار پا زدن یک متر حرکت کنیم. حتی چند بار راننده ها گفتن خطر داره بیایید بالا ولی باد بهانه ی خوبی برامون نبود. سه بار ایستادیم. استراحت کردیم و راه افتادیم. صدا و سیمای سمنان و دانشگاه آزاد 5 کیلومتری دامغان منتظر ما بودن.
اولین تابلوی تهران رو دیدیم. خیلی چسبید من از کنارش رفتم و لمسش کردم. حس خوبی داشت. از جاده ی اصلی که به سمت دامغان رفتیم. یه 206 سفید منتظر ما بود. برامون یه سبد گل آورده بودن از طرف دانشگاه آزاد و دو تا فیلم بردار و یه گزارش گر هم اومده بود. اولش یه سری اطلاعات گرفت و بعد مصاحبه کرد. بعد هم با ماشین عمو حسن در حال حرکت فیلم برداری کردن. آخر هم رفتن.
تا هتل زیاد راهی نبود. هتل مال دانشگاه بود ولی خیلی خوب بود. متاسفانه بازم طبقه ی سوم بودیم و کول کردن ساک. دوش گرفتیم و استراحت. من و فربود و سینا رفتیم بیرون قدم زدیم. بی هدف 3-4 تا چهار راه رو رد کردیم بعد برگشتیم هتل دنبال حسین. حسین یکم تو خودش بود خلوتش رو بهم زدیم و همه با هم با گرمکن ها مون رفتیم پارک ملت دامغان.
پارک ملت که رسیدیم دم در حسین دو نفر رو دید. یه مرد جوون تپل با ریش زیر لب و بلیز آبی فیروزه ای و یه خانم جوون با مانتو و شال فیروزه ای. با لبخندی دوست داشتنی. مهدی و هانیه بودن. همه سلام کردیم بجز من بقیه نمی دونستن این دو عزیز میان. خیلی چسبید. با هم رفتیم تو یکی از آلاچیق های محل اقامتشون چایی خوردیم. فیلم برداری هم کردیم. جاشون تو هتل گردشگری بود. ساختمون هتل شبیه خونه های خشتی-گنبدی قدیم بود. بیرونش هم پارکینگ وفضای سبز. سه تا آلاچیق آهنی داشت که دورش گونی پیچیده بودن. سورپرایز ما شروع شد.
کیک رو مهدی گرفته بود. یه اردک زرد بود که یه پاپیون بنفش گردنش بود. حسین گفت رنگ زرد دوست داره. تولد حسین سه روز دیگه است. ما امروز با احمد فیلم بردار غافلگیرش کردیم. فکر نمی کرد. فیلم و عکس گرفتیم و شعر خوندیم. فشفشه ها رو هم روشن کردیم. دست جمعی عکس انداختیم. یه تولد کوچولو اما صمیمی. جلو تر از روزش.
کلی با هم شوخی کردیم. ماچ و بوسه ی تولد رو انجام دادیم و رقص چاقو کردیم. آخرش هم کا دو رو دادیم. من و سینا و فربود هم از نیشابور انگشتر فیروزه گرفته بودیم برای حسین. کادوش رو هم خودش پسند کرده بود. البته فکر میکرد برای یکی دیگه میخوایم. ازمون تشکر کرد و گفت که غافلگیر شده. البته تلاش کرد که بگه فهمیده بوده ولی واقعا نفهمید.
به هانیه کلی عکس نشون دادیم و از خاطرات گفتیم. از گوسفندا و سختی ها و سفر.
آخرش هم مهدی مصاحبه کرد و یه دوچرخه سوار هم که ماشین ما رو دم در دیده بود اومد با خانومش. پسر خوش تیپی بود. دوچرخه ی خوبی هم داشت. دختره هم همچنین خوش لباس بود البته دوچرخه نداشت. با اونا هم حرف زدیم و گفتن همتتون خیلی خوبه دیر وقت هم رفتیم همه با هم هتل. مهدی و هانیه هم اومدن. تو لابی اخبار استان رو دیدیم نشونمون داد. مصاحبه ها مون رو پخش نکردن. یکم بی حال بود. ولی خوب بود.
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
تشکر شده توسط : | neda.n , hamid t , Ali 324 , Aram , جامعه حمایت از بیماران M.S , Sina , atefe , anaram , niloufar , بهــار , yummy , nanaz , toktam* , مینا ح , nahid , maede , nead , ساغر , parisa2011 , N00shin , baran1390 , kaveh_plus , arezooo82 , رنگین کمان , بی تـــا , paeeze , nafass , مهدی نصیری , hamid , Hasty , parastoo joon , shokolat , melody , earth , edarzi , MFhealth , O#!!! , naz.gigili , arezoo_azizi , hanie , Ghost , MAHDI , Narges , شهرزاد , Matilat |
|
|