من خودم ایمان دارم ام اسی ها همشون موفق هستند
شک ندارم.بمن ثابت شده تو هر زمینه ای .من دوست ام اسی زیاد دارم.اما من خودمم یک فرد با ارده ای هستم .تابود درکارم موفق بودم که کاش کنار نمیزاشتم
چه الان که تو نستم با تصمیم واراده خودم خیلی وزنم وپائین بیارم
.فکر نکنین 10کیلو 15 کیلوهاااااااااااین ها برامن رقمی نیست
دعا کنید همینطوری پیش برم
سرگل خانم
يه چيزي به شما ودوستان بگم شايد باورتون نشه من قبلا يه ورز شكار خوب بودم
از زمانيكه ام اسم مشخص شد تابه حالا نه تنها ورزشم قطع نشدبلكه با ورزش نه تنها قواي جسميم بيشتر شده با وجود حملاتي كه داشته ام اعتماد به نفسم هم بيشتر شده وايمانم به خدا
فعالیتی ندارم فقط دارم میجنگم بدتر نشم
[img]http://[/img] (2012/04/20, 09:36 PM)سـاناز نوشته است: [ -> ]ام اسی های فعال را به ما معرفی کنید
دوستان عزیزم
حتما در اطرافتون افرادی هستن که ازشون به عنوان ام اسی های فعال و موفق یاد میشه .
این افراد رو به ما معرفی کنید تا باهاشون صحبت کنیم و بتونیم تجربیاتشون رو اینجا قرار بدیم که همه استفاده کنن .
خوندن سرگذشت این افراد انگیزه ی خیلی خوبیه برای کسانی که بعد از ابتلا به ام اس اعتماد به نفسشون رو از دست دادن و دیگه خودشون رو باور ندارن .
پس ام اسی های فعال رو اینجا به ما معرفی کنید .
با تشکر فراوان .
+ این نکته رو هم اضافه می کنم و این خواهش رو دارم ازتون که این تاپیک رو جدی بگیرید تا بحث اصلی منحرف نشه .
سلام
منم الان حدود 12 سالی میشه که ام اس دارم .اما هیچوقت اجازه ندادم که بیماری اسیرم کنه .دست روی دست نذاشتم که مریضم بلکه باهاش جنگیدم
سر کار میرم روزانه سعی میکنم یه وقتی برای ورزش پیاده روی بذارم یه بچه 5 ساله دارم تا جاییم که بتونم سعی میکنم از زندگیم کم نذارم .البته سخته اما شدنیه
میدونین باید اینجور رفتار کنیم .امیدوارم که همگی بتونیم با امید وانرژی بیماری را شکست بدیم
من فعالیت از همه لحاظ اساسی دارم
و دارم برنامه ریزی می کنم که اعلام پیروزی با شکوهی داشته باشم
(ولی در مورد تجربیاتم می ترسم بیان کنم .
از یک طرف بخاطر این که ریا نشه چون بعضی ها در مورد خودشان فکر می کنند که خوب شدنی در کار نیست و شرایط رو به بدتر شدن را برای خودشان فرض می کنند که یک اشتباه بزرگ است
و از طرف دیگه ممکنه یکی این وسط برعکس نتیجه من را بگیره)
وااااای ام اس های فعال!!!
اینی که میگم رو یه بار ندا هم گفت،
من از دوستان وهمکاران به اصطلاح سالم خودم بیشتر کار می کنم، بیشتر فعالیت می کنم و بیشتر تلاش می کنم
هفته ای دو دانشگاه تدریس می کنم
یک روز هفته رودهن هستم ودو روز کاشان (بماند که ترم پیش پرند هم می رفتم!!!)
و این روزها ساعت 6صبح و 4صبح لازمه که از خواب بیدار بشم!!!
اون وسط تقریباً هر دو ماه یکبار هم برای کنفرانسی سمیناری چیزی عازم شهرهای دیگه میشم: تبریز، مشهد، اصفهان و...
به یمن برنامه های کوه، دیگه 5شنبه جمعه ها هم تهران نیستیم...
من عاشق وجه مارکوپولویی زندگیم هستم...
اما اینا که زندگی من بود، حرفی که برای دوستان نازنینم دارم اینه که بیکاری یعنی فکر وخیال، وبه نظرم این بدترین چیزه...
زندگی پرفعالیت مجالی برای غم وغصه خوردن باقی نمیذاره... امتحانش کنید!
چرا الکی امیدوارمون میکنید ام اس همه چی رو از من گرفته کارمو زندگیمو سلامتیمو دیگه چی میخواد بگیره بره خلاص
اره منم خیلی فعالم مثلا همین امروز جمعه بازار رفتم جوجه خریدم رفتم بالا از پاله ها گذاشتمشون بالا بعد دیدم جیک جیکاشون خونه رو برداشته دوباره بدو بدو رفتم بالا دو ساعت نشستم پیششون بعد برگشتم دوباره جیک جیک تو افتاب یا ............. کنارشونم هم پیش خرگوشم هم مرغام هم جوجه های تازه خریداری شده جا نداریم جاشون نیست ولی خب خوبه بهشون میرسم
بعد رفتم سبزی خریدم تا همین الان داشتم چندکیلو رو پاک میکردم بعد رفتم خونه بابابزرگ برا روز پدر بهش کادو دادم دوباره اومدم میزشام و ظهر ناهار و ظرفا هم بماند و...
رانندگی کردن یه طرف مهمان داری یه طرف و...
اینم از ما
ولی خب دوست عزیزمون هم راست میگه خیلها بیماریشون فرق میکنه و ام اس از نوع 4 دارن و همه چیز رو ازشون میگیرن میفهمم شاید درک نکنم ولی میفهمم چقدر سخته
جز دعا و ارامش براتون چیز دیگه ای نمیتونم انجام بدم
بله منم بیکار یجا نمیشینم این ترم از شنبه تا پنج شنبه دانشگاه درس برداشتم . تازگیا استخدامم شدم یک هفته دیگه هم باید پتروشیمی برم سر کار
من توی میدون ولی عصر کافه داشتم شریکم 2 درم کرد 70 میلیون پول پرید از اون ور نامزدم بعد 5 سال باهم بودن رفت این فشارای عصبی کاری کرد این توری بشم .خدارو شکر این نیز بگذرد
منم الان تو صرافی مشغولم اب باریکه ی میادو میره