وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: آیا من ام اس دارم؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
برای این که
از فکر و خیال بیای بیرون شنبه صبحه زود برو بیمارستان شریعتی
چون آنجا پزشکان خوب و با تجربه داخلی مغز و اعصاب کشور هستند
پیش چندین دکتر رفتم... همه بهت زده اند!!!
من سالهاپیگیر دردهام نبودم... اصلا صبرم در تحمل درد زیاده.. یکیشون. میگف خانوم آخه کسی باورش نمیشه انقد مشکل داشته باشه بدنت..
یکی که عصبی شد وقتیی بهش گفتم شاید چندتا مشکل داره همزمان رخ میده.. گف خانوم ششما. یا مشکل روحی داری یا مشکلی که سیستم عصیتو درگیر کرده.. نمیشه که همه جای بدن آدم باهم درد بگیره
جالب اینکه من فقط بابت تاری دید رفتم دکتر... و از اسفند تاحالا دایم پیش مغزو اعصاب میرم و آزمایش...
ana & ds-dnaی خونم بالا بود... اما بازم هیچی نگفتن..
هیشکی نیس که پیش دکتر نبوی بره؟

(2014/06/18, 10:45 PM)ابراهیم نوشته است: [ -> ]سلامicon_question
ان شاء الله که چیز مهمی نیست
خب از پزشکهای دیگه کمک بگیر
مشکلت رو با اونها در میون بذار



منم دقیقا از همین سکوت ممتد میترسم

(2014/06/18, 10:45 PM)ابراهیم نوشته است: [ -> ]سلامicon_question
ان شاء الله که چیز مهمی نیست
خب از پزشکهای دیگه کمک بگیر
مشکلت رو با اونها در میون بذار



منم دقیقا از همین سکوت ممتد میترسم
برين پيش دكتر صحرائيان
(2014/06/18, 10:45 PM)ابراهیم نوشته است: [ -> ]سلامicon_question
ان شاء الله که چیز مهمی نیست
خب از پزشکهای دیگه کمک بگیر
مشکلت رو با اونها در میون بذار



منم دقیقا از همین سکوت ممتد میترسم
نترس چیزی نیست انشاالله به دکترت همین حرفارو بگو بهش بگو جواب حرفاتو کامل ازش بگیر تا ابهاماتت از بین بره وقتی اومدی از مطب بیرون دیگه خیالت راحت باشه منم خودم اولا که میرفتم پیش دکترم یادم میرفت ازش حرفامو بگم و جواب بگیرم ولی الان سوالامو مینویسم و وقتی رفتم ازش همشونو میپرسم تازه خوششم میاد ازمlaughing3laughing3laughing3
هوری جان حتما با یک متخصص مغز و اعصاب دیگه مشورت کن. دکتر صحرائیان تو ایران یکی از بهترین متخصصین در ام اس هست. موفق باشی
سلام. علی هستم از اصفهان.
من بخاطر بی قراری خیلی زیاد پاهام توی ایرتنت یک سری جستجو میکردم که یهو دیدم نوشتن بی قرار پاها ممکنه از علائم اولیه ام اس باشه. بعد که رفتم علاعم اولیه رو خوندم دیدم انگار همشو دارم من. و انگار هر مشکلی که من خیلی وقته باهاش دست و پنجه نرم میکنم که فکر میکردم ربطی به هم ندارن شاید همش از ام اس باشه.
1. بی قراری پاها
2.خستگی مداوم و همیگی
3.عدم توانایی حرف زدن با سرعت زیاد
4.تاری دید در بعضی مواقع فقط
5.ضعف حافظه مخصوصا اطلاعات چند روز آخر
6افسردگی
7.لرزش بدن مصخوصا دست ها(من گریمور هستم و لرزش دست هام واقعا کارم رو با خطر مواجه کرده چون یک خط صاف هم نمیتونم بکشم دیگه)
8. احساس گرما زدگی و حالت تهوع مخصوصا وقتی سوار مایشین هستم(طوری که فقط میخوام دکمه های لباسم باز کنم و استفراغ کنم که در اغلب مواقع هیچ وقت استفارغ نمیکنم فقط حالش رو دارم)
خدمتتون عرض کنم که من خیلی وقتها مثلا سر کلاس یا وقتی پای کامپیوتر یا موقع دیدن فیلم پا تلوزیون موقع غذا خوردن سر جلسه امتحان و ...نشستم پاهام یه جوری میشن که بی اختیار مجبورم تکونشون بدم. یعنی اگر تکونشون ندم مسه اینه که یه انرژی توش هی اینقدر انباشه میشه تا منفجر بشه آخر.
گاهی مخصوصا موقع جلسه های امتحان یا دیدن فیلم با اعضای خونواده بخاطر تکان دادن مرتب پاهام از اطرافین ملامت میشم. مثلا سرجلسه ممکن بود مراقب بگه صدای جرکتتون مزاحم جلسس یا اینکه موقع فیلم دیدن اطرافیان میگن اینقدر پاهاتو تکون میدی میره رو اعصابشون و تمرکز به هم میزنه.
اغلب وقتی از یه چیزی خوشهالم یا از یه چیزی وحشت زده ام و ترس دارم این اتفاق میوفته. و تو یه حالت معمولی. مثلا یه روز تعطیل وسط هفته که بیکارم و به چیز خاصب فکر میکنم همچین مشکلی ندارم.
وقتی که میرم بخوابم این مشکل خیلی کمتر میشه یعنی دیگه احتیاجی به تکون دادن شدید نیست ولی هی پاهام رو روی هم میکشم مسه اینه که میخاره وی نمیخاره. اینقدر این کارو میکنم که خوابم ببره.
این علایم خیلی وقته داشتم ولی یه سری چیز دیگه حدود 1 تا 2 سال هست اضافه شده که به شدت منو به وحشت انداخته.
یکی خستگی بیش از حد و داعمی من هست. جوری که شاید در روز فقط 3 4 ساعت مثل ادم معمولی انرژی داشته باشم و بقیه ساعت های روز رو فقط آرزو میکنم که کاش روی تختم بودم و میخوابیدم.
چند ساعت قبل از خواب خیلی خسته و خوابلودم و تا چند ساعت بعد از خواب هم خسته و خواب آلبود.
وقتایی که اسرتس بهم دست میده خیلی بدتر میشم. مثلا وقتی قراره به ملاقات یکی برم تا وقتی توی خونم و لباس میپوشم حالم خوبه به محض اینکه پام از خونه میزارم بیرون سر کوچه نرسیده اونقدر خسته میشم که گاهی نمیتونم یک مسیر مستقیم رو طی کنم و مدام زیک زاکی راه میرم. جالبیش اینه که تا برمیگردم خونه مثلا از سر کار یا کلاس بجای اینکه بخوابم بخاطر خستگی ایجاد شده تازه مسه کسی که قرص خورده بیدار میشم و شارژ میشم.
(من چندسالع همیشه بخاطر این اتفاق به تنبلی مشهور شدم بین همه)

بعد در همون مواقع اسرتس زا که بهتون گفتم چشمام به شدت تار میشه.مثلا چند روز پیش برای مشاوره پیش روانشناسی رفته بودم. توی راه از ناراحتی و استرس ایتقدر حالم بد میشه که چشمام(در حالت عادی 1.5 هست چشمم) به شدت تار میشن. تا چند متر جلوترم رو دیگه نمیتونم ببینم و اشک میاد از چشمام(عینک نمیزنم)

در هیمن مواقع که واستون توضیح داد خیلی گرما زده میشم. همه بدنم یهو عرق میکنه(من در حالت عادی خیلی کم عرق میکنم حتی در ورزش) عرق سرد.
بعد خیس میشه پیرهنم ولی از صورت و گردن وسرم اصلا عرقی نمیشه. فقط تنه ام میشه مخصوصا زیر قل.
اینقدر حالم بد میشه که فقط میخوام لخت بشم از گرما.
این حالت اصلا مختص تابستون نیست. من توی زمستون هم مجبورم یک تیشرت نازک بپوشم و روی این یک کاپشن زخیم. بخاطر اینکه وقتایی هست یهو اینقدر گرما زده میشم و حالم بد میشه که باید سریع کاپشن رو در بیارم و با یک پیرهن نازک باشم وگرنه به استفراغ میکشه حالم.

این حالت که نمیتونم سریع حرف بزنم رو هم از بچگی داشتم. همیشه یادمه دیگران وقتی میخواستم ادای منو در بیارن خیلی کش دار حرف میزدن. چون من اگه تند حرف بزنم کلمات رو خیلی جابه جا میگم و جملاتم نافهوم میشه.برای همین همیشه کشدار و آهسته حرف میزنم(دلیل ذیگه که همه بهم میگن تنبل)

وضعیت خوابم بسیار نابسامانه . شب ها با اینکه ساعت 12 یا نهایتا 1 میرم تو رختخواب ولی زودتر 3 و 4 خوابم نمیبره. بعضی وقت ها اینقدر دیر میخوابم که اول روشنایی صبح گاهی رو میبینم و بعد خوابم میبره. بهترین زمان خوابم هم از سپیده دم هستش تا ساعت 10 صبح.
این اتفاق باعث میشه سر کار و دانشگاه همیشه و همیشه مشکل داشته باشم. با خوانواده هم بخاطر همین موضوع همیشه دعوا داشتم و همیشه بهم میگن تو تنبلی.
اینقدر این دیر به خواب رفتنم اذیتم میکنه که روزاییی که مثلا ساعت 8 صبح اون یک امتحان یا قرار کاری مهمی دارم چون نمیتونم بخوابم تا خستگیم در بره بی اختیاری از ناتوانی خودم توی خواب رفتن و استرس فردا صبح اینقدر گریه میکنم تا خوابم بره.
مشکل خواب رو چند سالی هست که داشتم و بارها درمان دارویی شروع کردم که بخاطر اینکه تازه خستگی مزمن همیشگیم رو قرص ها 100 برابر میکردن ول کردم دارو هامو.

از لرزش دستم که هیچی نگم بهتره. اگر دستم رو به صورت افقی نگه دارم اینقدر میلرزه که فکر میکنید پارکسینون دارم(البته همیشه اینطدر نیست.فقط مواقعی که حالم بده با همون نشانه هایی که در بالا توضیح دادم اینطوریه)

حافظم قبلا عالی بود و همه تحسینش میکردن ولی جدیدا حدود 1 سال هست به شدت بد شده. اسامی افراد دیگه یادم نمیمونه. برای همین مجبور میشم توی کونتاکت موبایلم جلوی اسم هر نفر شغلش رو هم بنویسم تا یادمون بمونه کیه.
حتی با این کار هم خیلی وقت ها وقتی کسی بعد از یه مدت طولانی بهم زنگ میزنه و اس ام اس میده من با اینکه شمارش سیو کردم ولی به خاطر نمیارمش و مجبور میشم از بخوام خودش بهم معرفی کنه که اینکار خیلی باعث آبرو ریزی شده جدیدا و دوستام از دستم ناراحت میشن.
الان جز شماره بابا و مامامنم و شماره خونه هیچ شماره دیگخ ای حفظ نیستم و هم یادم رفته در صورتی ک قبلا حافظم عالی بود.
اما تصاویر خیلی خوب تو ذهنم میمونن و اتفاقات. ولی اسمای و نشوته ها به شدت فراموشم میشن.

افسردگیم هم خیلی شدیده که دلیلش خوانوادگی هست و اصلا جای توضیحش نیست الان.

درضمن اگر یه مدت مثلا نیسم ساعت روی زمین بشینم یا دراز بکشم دیگه نمیتونم یک مرتبه به ایستم. چون سرم خیلی گیج میره و چشمام سیاه میشه و چیزی نیمتونم ببینم.
بخاطر همین اتفاق چند بار توی حمام زمین خوردم. و بعضی وقت ها که ساعت یهو زنگ میزنه و من پا میشم بخاطر همین اتفاق پخش زمین میشم.

من 22 سالم هست. تا پارسال دانشگاه میرفتم که درس رو نیمه کاره ول کردم و در این یک سال اخیر که داشنگاه رو ول کردم مشکلاتی که واستون توضیح دادم 10 برابر شدن.

میگم آیا با این عوامل من ام اس گرفتم جدیدا؟sad2
سلام
اول از همه آنقدر که خودتو خوب می شناسی و آنقدر خوب میتونی راجع به حالت توضیح بدی بهت تبریک میگم و این خیلی خوبه دوم اینکه درسته خیلی از علایمی که گفتی مال بیماری ام آسه ولی ام اس اینطور نیست که به صورت تدریجی بروز کنه معمولا تو مدت خیلی کمی علایمی بروز می کنه و هر روز بدتر میشه تا جایی که آدمو عاجز کنه تا حتما برای دکتر یه درمان فوری بگیری ولی به نظر من پیش یه دکتر مغز اعصاب برو حتما نگران هم نباش اینکه معلوم بشه مشکل چیه قدم خیلی بزرگی اون وقت دیگه به فکر درمان مشکل اصلی هستی تا اینکه الکی گمراه بشی
حداقل یه توجیه منطقی برای دردا و تبلیغات پیدا میشه و کسی دیگه جرات نمیکنه؟ میخرن کنه یا اذیتم بکنهsmilingsmilingwink2wink2wink2

منظورم این بود مسخرت کنن یا اذیتت کنن( ببخشید اشتباه چاپی بود) agreement2smilingsmiling
(2014/06/24, 10:59 PM)لیلی آسمانه نوشته است: [ -> ]
منظورم این بود مسخرت کنن یا اذیتت کنن( ببخشید اشتباه چاپی بود) agreement2smilingsmiling
: املای بد همیشه از خصوصیات من بوده. یک بار بخاطر نمره املای ضعیف مادرم رو مدرسه خواسته بودن. معلم املامون بهش گفته بود من موندم پسرتون وقتی خواست واسه یه دختری نامه عاشقانه بنویسه چیکار میخواد بکنه Huh
البته املا با کیبورد من چون خیلی سریع میخوام بنویسم اینقدر بد میشه. بعد حوصله ویرایش هم نداشتم چون وقتی داشتم شرح حال میدادم یاد بدبختی هام افتادم و وضعیتم اصلا مناسب نبود. اینقدر هم پاهام تکون دادم نزدیک بود فلج شن دیگه :|

راستی سوال آخرم هزینه پزشک مغزواعصاب چنده؟ منظورم همینه که میگین برو پیشش آزمایش بده. چقدر هزینش واسم در میاد؟
آخه دکتر صحرائیانو که میگن مریض جدید نمیبنن!! راسته؟ کجا برم مطبشونم نمیپذیرن؟