وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

سلام
حس میکنم بیشتر ترسیدی
با روحیه قوی و محکم به زندگی ادامه بده همه مشکلات حل میشه

عصر همگی خوبو خوش

از نظرمن همش مربوط به بیماریته.این داروها برای بیماریهای دیگه هم تجویزمیشه ولی این اثراتو نداره.حتی دربعضی ازبیماران ام اس هم چنین نتایجی رو نداره.بستگی به شرایط جسمانی خودت داره که چقدر بیماری ناتوانت کرده باشه.بعنوان مثال خودمن قبل ازبیماری هیچ مشکلی نداشتم.هیچ مشکلی .وقتی بیمارشدم تازمان تشخیص بیماری زمین تاآسمون شرایطم تغییرکرد.حتی بنظرمن داروهاهم خیلی تاثیرمنفی ندارن.هرچی هست از این بیماری بی انصاف وبی وجدانه.ازش متنفرم هیچوقت نمیتونم خودمو فریب بدم وبگم ام اس چیزخاصی نیست وبامن که کاری نداره و دوست منه

منم 4 سال بعد از مبتلا شدن برام تشخیص ام اس داده شد تو اون 4 سال هم هیچ دارویی مصرف نکرده بودم و با بی حسی ها زندگی میکردم ولی من شانس اوردم که بدنم بعد از هر حمله بدون اینکه دارو مصرف کنم ترمیم کرده بود

یعنی مشکلاتی بجز عوارض داروها؟

سلام
روحیه تو این بیماری خیلی مهمه
به نظر من به گذشته فکر نکن گذشتها گذشته (حالا دیر یا زود تشخیص دادند فکرش را نکن)
یک محیط آروم بدون استرس را برای خودت در نظر بگیر می دانم تو ایران این کار خیلی سخته ولی در برابر هر موقعیتی یا خبر نا گهانی به خودت بگو این اتفاق فردا دیگه رخ نمی دهد
تغذیه هم خیلی راحته اگه وزنت بالا سخت باید کم کنی و غذای خانگی با چربی و کربوهدراته کم بخور

ورزش را هم فراموش نکن برای روحیت خیلی خوبه ( اگه می توانید برو توی باشگاه ورزش را انجام بده)

سلام به همگی

(2013/04/06, 01:26 PM)SSA نوشته است: [ -> ]منم مشکلاتم بیشتر از قبله.
همشم بخاطر مصرف آزارمه.
توی عوارضش هم نوشته آماده کردن بدن برای سرطان!
گمانم آخرش از توی چاله ام اس بیام بیرون و برم توی چاه سرطان!

خدا نکنه عزیزم سرطان چیه

---

منم تقریباً همه این علائم رو دارم ولی به این فکر کن که اونایی که سالم هستنن و ام اس ندارن هم دچار این علائم میشن ما هم مثل خیلی آدمای سالم هر دفعه یه جاییمون در میگره یا خستگی هم داریم فقط شاید یه خورده بیشتر

(2009/09/07, 09:39 PM)Majid نوشته است: [ -> ]مهسا این مشکلایی رو که گفتی منم دارم ! از خدامه اخراجم کنن !� :o

حالا جدیداً مشکلای قدیمی هم برگشتن !� :-X

من یه پیشنهاد برات دارم ، اونم اینه که کارت رو عوض کنی .�

سلام بچه ها، برای چی با زندگی خودتون این کارو می کنید، اگر به هر دلیل توی جامعه،خانواده یا هر چی مبتلا به این بیماری شدید، چرا فکر می کنید زندگی تمام شده؟قرار نیست ما هم یه خنجر بر داریم و باهاش خودمونو بکشیم. قرار نیست که اگر دنیا باهامون نساخته، خودمون هم با خودمون نسازیم، ما در برابر خودمون مسئولیم، حق شاد بودن و خندیدن و لذت بردن از زمانمون رو که نباید از خودمون بگیریم...
یه سوالی از خودمون بپرسیم...اگه خیلی ها و یا خیلی چیزها باعث شدن که مریض بشیم، ما چه کار می کنیم برای خودمون؟

سلام نغمه جون
من ادم حساسی هستم با گریه یک نفر گریه ام میگیره با شنیدن مشکل کسی اگر بیشتر از او ناراحت نشم کمتر هم نیست و براش گریه میکنم حتی با نگاه کردن به یک فیلم یا کارتون اگر درش ناراحتی وگریه باشه من هم میگیریم البته این مورد از کوچکی در من بوده اما جدیدا با مطالب داخل نت یا فیس بوک اینها اگر ناراحت کننده باشه میگریم نمیدونم چه کار کنم از زمانی که تشخیص بیماریم هم داده شده دلم به حال خودم میسوزه و هر زمان بهش فکر کنم ناراحت میشم و بدنبالش اشکمم در میاید جدیداحدود 2 هفته هم هست که دارو خودم قطع کردم البته به دکترم گفتم دیگه نمی خوام بزنم .کمکم کنید .