ارسالها: 39
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2013
تشکر های اهدا شده: 399
تشکر های دریافت شده :298 بار در 102 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دكتر صحراييان
داروي مورد استفاده : مارلا - Novartis
محل سکونت : تهران
ولی فقط یه اسم نیست...خیلییییی پیچیده تر و بدتر از یه اسمه...!!!
ارسالها: 192
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2014
تشکر های اهدا شده: 2351
تشکر های دریافت شده :1453 بار در 509 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : مقدسی
داروي مورد استفاده : در لیست وجود ندارد
محل سکونت : تهران
میبینی مادر..؟
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...
ارسالها: 3
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
تشکر های اهدا شده: 223
تشکر های دریافت شده :37 بار در 9 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ایران
2014/04/18, 09:16 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/04/18, 09:18 AM، توسط mehdi.j.)
(2014/04/17, 10:12 PM)matin نوشته است: من شايد نبايد اينجا بنويسم چون مدت کمى از ام اسم مى گذره اما خب مى نويسم...من مشکلى با ام اس ندارم باهم ديگه خوبيم به خاطر همين که صدمه اى هم نبينم به کسى نگفتم که ام اس دارم فقط دو تا از دوستام و استاد راهنمام مى دونن که کسايى بودن که مطمئن بودم بعدا آزارم نمى دن و موقعى گفتم که اوايل بيمارى بود فقط دلم مى خواست با چند نفر درد و دل کنم!! جالب اينجاست که از روزى که بهشون گفتم هيچى فرق نکرده حتى ديگه ازم نپرسيدن خوبى يا نه و من اين و خيلى مى پسندم.
بچه ها دوست جونام ناراحت نباشين مطمئن باشيد کسى که آدم و بخواد با اسم يه بيمارى فرار نمى کنه پس بدونيد فرد مذکور هنوز پيداش نشده 
متین جان خواهرم(مریم72) تو این 5سال هیچ مشکلی نداشته،جلوی چشمای من زندگی کرده خودم لحظه لحظه زندگیشو با ام اس دیدم ،اون روحیه ی قوی داره،ولی من با این که سنم کمه میتونم بهتون بگم خواستن و عشق واقعی کم پیدا میشه
مثلا کسی که شدیدا مریم رو می پسنده وقبول داره،بعد از شنیدن ام اس میزاره و میره
تازه میگه من تا آخره عمرم بهت مدیونم که واقعیت رو بهم گفتی..!!!!
میدونی من میگم مریم هر چه قدرم قوی باشه شنیدن این حرف اثر بدی روش میزاره...
همه ام اس رو چپکی شناختنش..
تو مرا یاد کنی یا نکنی | باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست ... اما..!
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست.
ارسالها: 6
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2016
تشکر های اهدا شده: 73
تشکر های دریافت شده :15 بار در 8 پست
سال تشخيص بيماري : 1377
دكتر معالج : دکتر محمدعلی صحرائیان
داروي مورد استفاده : فامپیرا
محل سکونت : تهران
2016/09/16, 03:44 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/09/16, 04:02 PM، توسط .nazanin.)
سه ضرورت جدی برای زندگی کردن بجای فقط زنده ماندن اینها هستند : چیزی برای زنده ماندن،چیزی برای عاشق بودن،چیزی برای امید وار بودن ؛ و آنوقت زندگی دیگر خفت و نا امیدی نخواهد بود .
بچه ها ببینید ،یک چیزهایی مثل قدم برداشتن ، سر کار رفتن جز اینها نیست . کافی است دید والویتها را با توجه به وضعیتمان تغییر بدهیم ،
ناگهان دنیایی از امکانات تازه برایمان ظاهر می شود .
هر لحظه حواسمان باشد با ترس و وسواس و بدخلقی این دنیارا خراب نکنیم.
سکوت کن ... !
هنگامی که نمی دانی چه بگویی؛ چه پاسخ دهی و یا چطور بگویی، فقط سکوت کن.
گاهی نگفتن، شیرین تر از گفتنِ سخنان آشفته است که در لحظه تو را سبک می کند... پس درآن لحظه فقط سکوت کن.
یک وقتهایی سعی کن چشمانت را ببندی بر حرف های نیش دار... سکوت کنی و به زبانت اجازه دهی سکوت را تمرین کند.
آن روزها که نفهمیدی چه شد و از کجا بر سرت آوار مصیبت آمد کسی را مقصر ندان؛ سکوت کن تا دلیل اصلی را در آرامش بیابی.
دقیقه هایی که حس انفجار در سلولهایت تو را از درون می خورد، سکوت را تجربه کن تا ذهنت در آرامش با قلبت مشورت کند و تصمیمی درست بگیرد... و بدان که یک وقتهایی " سکوت" پاسخ تمام دردهاست!